حسین تحویلیان با بیان اینکه وجود هنرستان هنرهای زیبا در کنار زایندهرود و هدایت هنرجویان به بستر رودخانه برای طراحی سابقه طولانی دارد، اظهار کرد: رودخانه زایندهرود در نقاشیهای قدیمی اصفهان بهعنوان یک سوژه نقش بسیار مهمی داشته است، اما بعد از قطع جریان آب، هنرمند نقاش کمتر در حاشیه زایندهرود بدون آب دیده میشود، در حالی که پیش از آن، نقاشان بسیاری آثار خود را در کنار رودخانه خلق میکردند و بسیاری از کلاسهای هنری در آن فضا برگزار میشد، حتی زمانی که پروفسور پوپ فرانسوی نیز به اصفهان آمد، به رودخانه زایندهرود در آثار خود اشاره کرد. این موضوع نشان میدهد که در نقاشی اصفهان حس وجود زایندهرود قابل درک بود، اما کمکم از آن فضا و حس دور شده است.
او ادامه داد: در زمان جاری بودن زایندهرود، در نقاشیها بیشتر، رنگهای آبی، سبز روشن و درخشان و در مجموع، رنگهای نزدیک به طبیعت رودخانه دیده میشد، در حالی که اکنون رنگهای تیره، کویری و خشک استفاده میشود؛ ضمن اینکه فرم در نقاشیها نیز روان و منحنی بود و حتی در فیگورها نیز بیشتر دیده میشد، اما امروز فرمها به خطوط خشن، خشک و شکسته نزدیکتر است.
رئیس انجمن هنرمندان نقاش اصفهان اضافه کرد: هنر از روح هنرمند سرچشمه میگیرد و هنرمند در زمان تولید اثر هنری به ژرفای وجود خود رجوع میکند و به همین دلیل، ناخواسته تأثیری را که از طبیعت و جاری یا خشک بودن رودخانه میگیرد، بهطور مستقیم در اثر خود منعکس میکند.
او تأکید کرد: امروز با قطع جریان آب در رودخانه زایندهرود، این فضا نیز در آثار نقاشی دیده نمیشود و رودخانه جز در بحثهای اعتراضی به مسائل آب، نقشی در آثار نقاشان و سایر هنرمندان ندارد.
تحویلیان که «مجموعه آثار طبیعت از نگاه تحویلیان» را در کارنامه دارد، یادآور شد: وقتی به این آثار نگاه کنید که مجموعه نقاشیهای من از سال ۶۰ را شامل میشود، میبینید زایندهرود در آثار مربوط به سالهای ابتدایی نقش پررنگتری داشته است و هر چه به سالهای اخیر نزدیک میشویم، کمتر در آثار حضور دارد، چراکه در واقعیت حضور ندارد و اگرچه بستر رودخانه در این آثار هنوز سبز است، اما خود جوشش و حرکت آب و حس زیست و زندگی همراه با آن در آفرینش اثر هنری نقش پررنگی داشت.
او با تأکید بر اینکه طبیعت و محیط اطراف آن تأثیر بسیار پررنگی در ایجاد و رشد آثار هنری دارد، گفت: رودخانه جاری زایندهرود از سالهای دور بهعنوان منبع الهام هنرمندان اصفهانی بهشمار میرفت و آنها در بستر این رود به خلق آثار هنری خود میپرداختند. رودخانه همیشه بهعنوان یک سوژه در نقاشیهای طبیعت حضور داشت و یا نقاش و هنرمند از فضای زایندهرود برای یافتن سوژه هنری خود استفاده میکرد؛ حال آنکه امروز از آن همه نقش و زایندگی فقط موضوع خشکی زایندهرود باقی مانده است که در آثار دیده میشود. بعضی از آثار به اصطلاح هنری نیز در اعتراض به بیآبی، با گل خشک اجرا شد که جز جنبه اعتراضی، هیچ بعد زیباییشناختی نداشت و حتی میتوان گفت ضد هنر بود.