«ما نمیتوانیم بگوییم چطور فکر کنید اما میتوانیم تعیین کنیم درباره چه چیزی فکر کنید.» اگر بخواهیم کارکرد رسانهها و اثرگذاری آنها بر افکار و رفتار مخاطبان را در یک جمله خلاصه کنیم، چیزی شبیه همین جمله میشود. این نگاه به رسانهها که در علوم ارتباطات اجتماعی به نظریه «برجسته سازی» معروف است، نقش رسانهها در هدایت افکار عمومی را اینطور تشریح میکند: «رسانهها با بزرگ و برجسته کردن برخی از موضوعات، بر اولویتهای مردم تأثیر میگذارند. به عبارت دیگر، رسانهها گرچه نمیتوانند تعیین کنند که مخاطبان چطور فکر کنند اما میتوانند تعیین کنند که درباره چه چیزی فکر کنند.»
بیشتربخوانید
احسان کرمی با چه مأموریتی به استخدام شبکه منوتو درآمد؟
حالا اگر با این مقدمه، اتفاقات یک ماه اخیر کشورمان را مرور کنیم، به درک کاملتری از این نظریه و چگونگی تاثیرگذاری رسانهها بر مردم خواهیم رسید؛ رسانههایی که امروز دیگر در روزنامه و خبرگزاری و رادیو و تلویزیون خلاصه نمیشود و با ظهور فضای مجازی، دچار تحولی باورنکردنی شده است. اینطور است که در کنار قدرت رسانه در تاثیرگذاری بر افکار عمومی، از نقش پیادهنظام مجازی هم در ضریب دادن به محتواهای رسانهها نباید غافل شد. بررسی مصداقها، تصویر روشنتری از نقشآفرینی فعالان فضای مجازی یا همان بلاگرها در فتنه اخیر پیش چشممان قرار میدهد؛ بلاگرهای منفعتطلبی که هرچه میگذرد، بیشتر پرده از ماهیتشان میافتد و مشخص میشود هدف آنها از ورود به این غائله، فقط نفع شخصی و کسب موقعیتهای مالی بهتر بوده...
بعد از اتفاق تلخی که ایران را عزادار یکی از دخترانش کرد، رسانههای معاند با بسیج تمام عِدّه و عُدّه حقیقی و مجازیشان به میدان آمدند و با سیل اخبار جعلی و محتواهای جهتدار تلاش کردند روایت خود از این حادثه را به ذهنیت غالب مخاطبان تبدیل کنند. این رسانهها با طوفان دروغهایی که به راه انداختند، تمام همت خود را به کار بستند تا مخاطب را وادار کنند از زاویه دلخواه آنها به این اتفاق تلخ نگاه کند و به همان نکاتی که آنها تعیین میکنند، فکر کند.
این بار اما ماجرا به رفتارهای حرفهای با تکنیکهای جذاب رسانهای محدود نماند و کار به جایی رسید که بازیگران این میدان دست به یک انتحار رسانهای زدند. اینطور بود که بعد از تحریک مردم ایران با محوریت فوت مهسا امینی و شروع اعتراضات خیابانی، این رسانهها نقاب از چهره برداشتند و بهصورت علنی به آموزش خشونت و ترغیب مردم به تعرض به پلیس پرداختند. همه اینها اما انگار برای آنها فقط یک مقدمه بود تا از نیت و هدف نهایی خود از این آشوبافکنیها و اغتشاشآفرینیها رونمایی کنند. «تجزیه»، همان خواب نحسی بود که این رسانهها برای ایران اسلامی دیده بودند و برای محقق شدن این نقشه شوم، تمام امکاناتشان را به کار گرفتند؛ حرکتی که به قول یکی از کارشناسان رسانه، قمار بر سر اعتبار رسانهایشان بود.
در این میان اما نمیتوان از نقش یک حلقه واسط در این ماجرا چشمپوشی کرد. واقعیت این است که اگر پیادهنظام مجازی نبود، شاید رسانههای معاند نمیتوانستند نقشههای خود در زمین اعتراضات جوانان ایرانی را قدم به قدم به اجرا دربیاورند و آرام آرام مخاطبان فضای مجازی را با خود همراه کنند؛ طوری که فقط به آنچه آنها میگویند فکر کنند. برخی از این بلاگرها که در خارج از ایران سکونت دارند، با به عهده گرفتن نقش لیدری اغتشاشات در فضای مجازی، نهتنها با تحریک افراد معترض، آنها را به سمت اغتشاشگری سوق دادند بلکه از تحریک افراد بیطرف و ساکت هم دریغ نکردند و تلاش کردند پای آنها را هم به این ماجرای بیسرانجام باز کنند.
این افراد حتی با تشویق صاحبان آنلاینشاپها به قطع فعالیت خود به نشانه همراهی با معترضان، آنها را بر سر دوراهی سختی قرار دادند. حالا اما با گذشت حدود یک ماه از شروع این ماجرا و فروکش کردن اغتشاشات، کمکم چهره واقعی این افراد آشکار میشود و کاربرانی که با دنبالهروی از آنها، کسب و کارشان به خطر افتاده و خود و نیروهای زیرمجموعهشان به شدت متضرر شدهاند، مات و مبهوت نظارهگر ماهیت منافقانه این جماعت و کاسبکاریشان از دغدغههای مردم ایران هستند.
یکی از این بلاگرها که داعیهدار لیدری معترضان در فضای مجازی در یک ماه اخیر بوده، حالا به یکی از چهرههای منفور اینستاگرام بهویژه در نگاه گردانندگان آنلاینشاپها تبدیل شده است. ماجرا از این قرار است که خانم بلاگر، چند روز قبل با انتشار یک استوری، ضمن منت گذاشتن بر سر فالوورهایش در قبال توضیحی که قرار است به آنها بدهد، اعلام کرد بعد از یک ماه حمایت و اطلاعرسانی درباره اعتراض و انقلاب ایران! حالا دیگر ناچار است تبلیغاتش را در صفحهاش شروع کند چون قرارداد دارد و بیش از این نمیتواند قراردادهای تبلیغاتیاش را کنسل کند. انتشار این استوری کافی بود تا موجی از خشم کاربران اینستاگرام و در صدر آنها، فعالان کسب و کارهای مجازی علیه او شکل بگیرد.
اعتراف به بازی خوردن، سخت و تلخ است اما این، حال و روز مشترک بسیاری از کاربران اینستاگرام است که در پازل این قبیل لیدرها بازی کردهاند. در روزهای گذشته، اینستاگرام پر بود از استوریهای خشمآلود و پر از نفرت افرادی که با دغدغه همراهی با جریان اعتراض، به این بلاگر کاسب اعتماد کرده و به توصیه او، کسب و کار مجازی خود را متوقف کرده بودند. آنها که میدیدند او بدون توجه به هزینههایی که این افراد در نتیجه تعطیلی فعالیتهای اقتصادی اینترنتی کوچک خود متحمل شدهاند، سراغ کاسبی خود رفته و پول درآوردن را به هر چیزی ترجیح داده، احساس خسارت میکردند.
برای مثال، یکی از کاربران در این باره نوشت: «با استوریهایی که گذاشتی، نون همه رو آجر کردی. گیر دادی به ما آنلاینشاپها. آخه تو چی میفهمی مسئولیت چند نفر به گردنت باشه یعنی چی؟ آفتابپرست به درد نخور! حالا که پولت تموم شد، حرفت عوض شد؟ خدا رو شکر توی این مدت، خیلیا رو شناختیم.»
کاربر دیگری هم با این عبارات، از این بلاگر انتقاد کرد: «خداییش این حقه؟ حلال نمیکنم به خاطر تمام کسانی که پیش ما بودن و کار میکردن و بیکار شدن و گریهشون رو دیدیم. به خاطر آنلاین شاپهایی که مجبور به دستفروشی شدن... ما که اینجا هیچکاره بودیم، کلی فحش خوردیم، کلی نفرین شنیدیم. اوج نامردیه...»
برای برخی کاربران اینستاگرام و گردانندگان کسب و کارهای اینترنتی اما این رنگ عوض کردن خانم بلاگر مدعی لیدری، یک تلنگر بوده و اسبابی برای آگاهی از اهداف مخالفان آن طرف آبی جمهوری اسلامی. یکی از این کاربران که خودش هم ازجمله خسارتدیدگان این ماجرا بوده، از گلایههایش در این زمینه اینطور نوشت: «باورم نمیشه. خیلی از ماها هم قرارداد داشتیم. خیلی از ماها برای نگذاشتن تبلیغات تهدید به شکایت شدیم از طرف شرکتها. خیلیها بهمون التماس کردن گفتن نونمون آجر شد، معرفیمون رو بذارید. گفتیم نمیشه. بعد، امثال شما که یک ماه مردم رو تحریک کردید، الان قراردادهاتون مهم شده؟ حقاً که اون بالاسری خودش حقایق رو آشکار میکنه. حالا فهمیدید کسایی که اون ور آبن، فقط خواستن به اقتصادتون ضربه بزنن؟ الکی فحش خوردیم ماها به خدا. کاش مردممون دست از ساده بودن بردارن.»
اما بدون شک، عدهای هم نه از سر همراهی با این جریان و نه از سر رضایت بلکه به اجبار و از ترس تهدیدات ایل و تبار هوچی اغتشاشگران مجازی، ناچار به تعطیل کردن کسب و کار اینترنتی خود شدند. یکی از کاربران در نقد تندی خطاب به بلاگر منفور این روزها نوشته: «نوشته چون مهم هستین، میخوام توضیح بدم بهتون. این شد توضیحت؟! نه. نه. نه. این آخر بیانصافیه. اون باید برای توضیح این کارش، بیاد بگه: آره بچهها، من نون شب فردا هم دیگه برام نمونده و مجبورم ادامه بدم. باید بگه شرمندهام، روم سیاهه، مجبورم... این میشه توضیح. نه اونایی که نوشته. میدونی چرا؟ چون دقیقاً ما رو رسوند به این نقطه. ما رو رسوند به نقطهای که با روسیاهی بیایم بگیم بچهها شرمنده، نیروهام نون شب فرداشون رو هم ندارن. لطفاً خرید کنید. باید اینو بگه... مگه ما هم نمیتونستیم هم کار کنیم هم استوری حمایتی بذاریم؟ فقط اون بلد بود؟ روزی که توی استوریش (به ما-آنلاینشاپها-) گفت خفهخون بگیرید، همزمان داشتم پیام یکی از نیروهام رو میخوندم که نوشته بود پول ندارم برای بچهم لباس مدرسه بخرم. یادم نمیره هیچوقت. بقیه رو نمیدونم اما من از ته دل نمیبخشمش.»
کاربر دیگری در پاسخ به این استوری غمانگیز، خطاب به لیدرهای اغتشاشگر مجازی نوشته: «شرمندگی همه این خانوادهها، آه بشه بیفته توی زندگیتون. خیلیهاشون از ترس ارتش فحاشی که آماده کردین، نونشون آجر شد...»
اما برخی کاربران که انگار تازه از یک خواب آشفته پریدهاند، با مرور حرفها و موضعگیریهای این لیدرهای دروغین، کمکم به این نتیجه میرسند که آنها از همان ابتدا هم، با انگیزههای شخصی و برای ارتقای موقعیت خود در اینستاگرام برای کاسبی هرچه بیشتر وارد این میدان شده بودند و حالا که بار خود را بستهاند، حساب خود را از جریان معترضان جدا کرده و سر کسب و کار خود برگشتهاند تا با موقعیتی بهتر، بیشتر پول دربیاورند. یکی از کاربران اینستاگرام یکی از اولین استوریهای خانم بلاگر را با این مضمون یادآوری کرده: «کسب و کارهای کوچک و بزرگ اینستاگرام! یه پیشنهاد براتون دارم. اگه خیلی نگران انگیجمنت و نخوابیدن پیجتون هستین، این روزا حرف زدن و پست کردن راجع به مردم و اعتراضاتشون، خیلی باعث بالا رفتن فعالیت پیج میشه. پس به جای ساختن تئوریهای الکی و ساختگی از الگوریتم اینستاگرام، پشت مردم وایسین.»
این کاربر در ادامه در حاشیه استوری این بلاگر رنگ عوضکرده، نوشته: «بنده خدا از روز اول گفت بابا بیاید راجع به حواشی اخیر، پست و استوری بذارید و مثل من الگوریتم رو ببرید بالا. ولی نمیدونست توی کشورمون ایران، ماها طبق الگوریتم شما، جوونها پرپر کردیم. اینها تاوان داره ها. حالا اینها به کنار. تو تبلیغاتت رو کنسل نکردی بلکه جابهجا کردی که الگوریتم بره بالا. اما ببخشید ما چون سیاست و دورویی و شیادی شما رو نداریم، تبلیغات رو ننداختیم عقب که الگوریتم رو ببریم بالا. ما قراردادهامون رو کنسل کردیم.»
برخی دیگر از کاربران هم معتقدند امثال این بلاگر منفعت طلب، حتی به فرض کنسل کردن تبلیغاتشان هم، هیچ ضرری متحمل نشدهاند چون بابت این یک ماه فعالیت سیاسی، درآمدشان از جایی دیگر تأمین میشده؛ از همانجایی که برای فعالیت علیه جمهوری اسلامی از آنجا خط میگرفتهاند. در این میان، آنکه متضرر شده، فقط فعالان سادهدل فضای مجازی و صاحبان آنلاینشاپهای کوچک داخل ایران بودهاند که به امثال این لیدرهای مجازی بیوطن اعتماد کردند.
منبع: فارس
نمیدانند که از این سلبریدی ها و ولگردهای اینترنتی براشون آبی گرم نمیشه.
همچنین از اعلام حمایت های اروپا و آمریکااگر اروپا عرضه داشت برای مردم خودش برای زمستان ، گاز جور می کرد مردمش هیزم نخرند.
فقط بلدند بقیه رو بفرستند وسط میدون؟!!!
نمیدونم دیگه چی باید گفت
فقط خدا کمکمون کنه
باشگاه خبرنگارانم خیلی وقتا اصلا پیام ثبت نمیکنه ببخشید عزیزم که تعریف نکردم ازتون واقعا اوضاع ایران تعریف کردنی نیست و دست گل به آب دادن مسئولینم مثال زدنی نیست
حالا ثبت نکن عادتتونه:)
این کارهای من درآوردی و اغماض های دلخواه با نام ساختگی ، رافت اسلامی ، سبب جریح و گستاخ تر شدن و حفظ درنده خویی گرگ و کفتارهایی می شود که در قالب آدمی زاد با ظاهری شیک پوش و سخنان روتوش شده (3لب ریدی ها) در جامعه به مشروعیتی خودساخته رسیده اند. جلوگیری نکردن از فعالیت این موجودات پست فطرت ، جریانات مخربی را به مرور زمان فراهم می نماید.
بررسی دقیق و زیر نظر داشتن فعالیت و تولیدات این قشر انگشت شمار ، مطالبه گری کاذب آنان را فراهم نمی کند. اگر برای ورود این نوع افراد به عرصه های هنری ، ورزشی گزینش های مربوط وجود داشته باشد ، در بزنگاه ها لیدر دشمن نمی شوند تا حرف نامربوط بزنند. اگر نظارتی بر اراجیفی که رامبد جوان و تیم تازه به دوران رسیده اش ، سرهم بندی می کنند و به نام آهنگ شاد دووو دووو می خوانند و همه ی مردمی که دعوت کرده اند (از هر طبقه اجتماعی با هر نوع پوشش ...) را هم ترغیب به همراهی می نمایند ، این مزخرفات ابتذالی با نام برنامه ی شاد ، از رسانه ی ملی ، بارها پخش و باز پخش می شوند. اما سرود سلام فرمانده یا کارهای ارزشی اسلامی ملی ، یا محجور و عقب مانده معرفی شده و یا کم تکرار در شبکه های کم بیننده و در ساعات بی مخاطب (برای انجام تکلیف) پخش می شوند. همچنین مسابقه های قمارگونه ی دلقک های نوکیسه و مزدور غرب ، که پس از مدت ها نمایش ، اهداف شومشان بر آقایان آشکار می شود. در دوران جریان فاسد و کلاش اصهال طلب که همه نوع حرکت انقلابی و ارزشمند تخطئه و بایکوت می شود ، اما حالادر کشاکش این نبرد هیبریدی جهانی علیه ایران ، رسانه، هیچ حمایتی از این نوع برنامه ها نمی کند یا دستوری مبنی بر ساخت و پخش 24 ساعته برنامه های ضد تخریب دشمن صادر نمی کند.
در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است.
فقط من موندم اونايي كه از اين حرف شنوي داشتن ديگه كي بودن؟