در کمتر از دو ماه حضورِ "لیز تراس" در کرسی نخست وزیری انگلیس، دولت وی سقوط کرد و خودِ او نیز مجبور به استعفا شد. ناظران و تحلیلگران به طور خاص به این نکته اشاره میکنند که سیاستهای اقتصادی دولت تراس برای انگلیس فاجعه بار بوده و نه تنها کاهش قابل ملاحظه ارزش پوند را به همراه داشته، بلکه موجب ایجاد تلاطم در بازارهای مالی بریتانیا نیز شده است.
در این رابطه به طورخاص به اقدام دولت تراس در کاستن از میزان مالیاتها در این کشور اشاره میشود. اقدامی که به زعم اقتصاددانان، بدون توجه به کسری بودجه و درآمد دولت بریتانیا صورت گرفته و صرفا به نفع طبقاتِ برخوردار بریتانیا بوده و کلیت جامعه بریتانیا را با یک چالش و بحران قابل ملاحظه اقتصادی رو به رو کرد. مسالهای که عیان شدن ابعاد بحرانی آن موجب استعفای فوری وزیر دارایی انگلیس و تصدی کرسی مذکور توسط "جرمی هانت" سیاستمدار برجسته حزب محافظه کار شد. فردی که وعده ایجاد بهبود در وضعیت اقتصادی کشورش را داد.
در این راستا، این طور به نظر میرسد که میتوان سه دلیل عمده و محوری را به عنوان محرکهای اصلی ایجادکننده وضعیت بحرانی برای دولت تراس و سقوط نهایی آن مورد اشاره قرار داد:
یک: عدم مقبولیت دولت تراس نزد افکار عمومی بریتانیا
یکی از بزرگترین چالشهایی که دولت لیز تراس قویا با آن دست و پنجه نرم کرد این مساله بود که این دولت با رای مردم انگلستان سرکار نیامد. در واقع، لیز تراس و دولت وی، با یک رای ضعیفِ درون حزبی (در قالب حزب محافظه کار) قدرت را به دست گرفتند و از پشتوانه حمایت مردمی بی بهره بودند. از این رو، لیز تراس بیش از آنکه جهت تداوم حضور خود در قدرت به مردم کشورش تکیه داشته باشد، عملا به اعضای حزب محافظهکار و لابیها و گروههایی تکیه داشت که راهِ وی جهت تصدی کرسی نخست وزیری بریتانیا را هموار کردند.
از این رو، او بیش از اینکه نخست وزیر مردم انگلیس باشد، نخست وزیرِ جریانهای پشت پرده این کشور بود. مسالهای که موجب شد تا وی در سیاست هایش، میدان کنشگری بسیار محدودی داشته باشد و نتواند آنطور که باید و شاید در راستای منافع مردم انگلستان گام بردارد. موضوعی که در بحبوحه بحران اقتصادی و انرژی بریتانیا (در پیِ جنگ اوکراین)، ابعاد به شدت جدی را نیز به خود گرفت و سطح انتقادات از دولت تراس را در قالبی انفجارگونه افزایش داد و متعاقبا پایههای دولت وی را هم به شدت متزلزل ساخت. مسالهای که در سقوط نهایی این دولت نیز کاملا تاثیرگذار بود.
دو: گستره عمیق بحرانهای سیاسی و اقتصادی بریتانیا
یکی دیگر از متغیرهایی که تا حد زیادی به ضعف فزاینده دولت لیز تراس کمک کرد، گستره قابل توجه بحرانهای سیاسی و اقتصادی بریتانیا بود. بریتانیا از زمان آغاز پاندمی ویروس کرونا و البته جدایی اش از اتحادیه اروپا (برگزیت)، با چالشهای اقتصادی قابل توجهی رو به رو بوده است. چالشهایی که در پی وقوع جنگ اوکراین و تنشهای سیاسی و اقتصادی اروپا با روسیه مخصوصا در بحث انرژی، ابعاد جدی تری را نیز به خود گرفته بودند.
حال در این فضا، حجم بحرانها برای دولت بریتانیا، به تدریج به قدری گستردهتر شده که اساسا اینکه تصور شود خروج فردی نظیر بوریس جانسون از قدرت و حضور لیز تراس به عنوان نخست وزیر جدید بریتانیا میتواند به صورت فوری به حل آنها منجر شود، چندان واقع بینانه به نظر نمیرسد.
از منظری واقع بینانه، انگلستان کنونی به رهبری مقتدر و با تدبیر و البته صبر افکار عمومی این کشور جهت حل مشکلات خود نیاز دارد. با این حال نه لیز تراس خود را رهبری توانمند نشان داد و نه مردم بریتانیا حاضر به تحمل فشارهای فزاینده بحرانهای انباشتهای هستند که مدت هاست با آنها دست به گریبان میباشند. مسالهای که در قالبی کلی، ضعف مفرط دولت لیز تراس و استعفای وی را به همراه داشته است.
سه: ایجاد فضای رخوت سیاسی در بریتانیا
برخی ناظران و تحلیلگران معتقدند که قبضه طولانی مدتِ قدرت در انگلیس توسط حزب محافظه کار انگلستان (این حزب حدودا ۱۲ سال است که قدرت را در این کشور در اختیار دارد)، عملا نوعی فضای رخوت سیاسی را در این کشور حاکم کرده و اکنون مردم بریتانیا به دنبال روی کار آمدن رقبای این حزب در صحنه قدرت سیاسی و آزمودنِ اراده آنها جهت حل و فصل مشکلات و بحرانهای کشورشان هستند.
در این چهارچوب، ضعف عملکردی دولت نوپای لیز تراس عملا به نوعی این باور را در افکار عمومی بریتانیا تقویت کرد که تداوم حضور این دولت در قدرت میتواند سطح مشکلات و چالشهای انگلستان را افزایش دهد و زندگی را برای آنها سختتر کند. درست به همین دلیل است که شاهدیم افکار عمومی بریتانیا تا حد زیادی نه صرفا با دولت تراس بلکه با فضای ذهنی حاکم بر حزب محافظه کار در عرصه حکمروایی کشورشان مشکل پیدا کردند و خواستار تغییر آن شدند. موضوعی که عملا با چالشهای قابل توجهی برای دولت لیز تراس نیز همراه و سقوط آن را سبب شد.
منبع: جهان نیوز
امان از حواس پرتی
باز در قفس میمون ها رو باز گزاشتن ببین چه ناز هم داره فرار میکنه
خخخخخ
گزارش مبسوط از همکاران موثق دارم ،
که آمدن و رفتناینخانم بازی ،
برای بر هم زدن نظم سیاسی کشورهای شرق بوده است ،
پیمان اشراقی.
نهار هم نخوردند
لیز خورد.
مرحبا
تا مردم اصلاح نشوند مسئولین هم اصلاح نمیشوند.
در ضمن واژه ``خراب شده`` بسیار زشت و توهیم آمیز است.