غروب چهارشنبه چهارم آبان بود و زائران زیادی در حرم شاهچراغ (ع) منتظر شروع نماز مغرب و عشاء بودند. صدای اذان در صحن حرم طنین انداخته بود. درحالیکه زائران وضوی عشق میگرفتند و با قراردادن دست بر سینه به آقای خود ادای احترام میکردند و سلام میدادند، در گوشهای دیگر، تروریستی سیاهدل، در حال آمادهشدن برای اجرای نقشه خونبارش بود. هوا تاریک شده بود که مردی با کاپشن چرم مشکی، شلوار خاکیرنگ و کتانیهای سفید، درحالیکه کولهپشتی سیاهرنگی به پشت داشت، آرامآرام به سمت در ورودی حرم شاهچراغ (ع) نزدیک شد. وقتی به چند متری در رسید، سلاح آمادهبهشلیکش را از کوله بیرون آورد و به سمت نگهبان نشانه رفت و او را به رگبار بست. صدای شلیک ممتد گلولهها در فضا پیچید. نمازگزاران و خدام با نگرانی به هم چشم دوختند که چه اتفاقی افتاده است. هیچکس نمیخواست باور کند صدای شلیک گلوله شنیده است. جو آرام و روحانی که تا چند دقیقه قبل از آغاز جنایت در حرم حاکم بود، ناگهان با شلیکهای بیامان تروریست سیاهدل بههمریخت. مرد جنایتکار پس از اولین جنایتهای خود، به سمت شبستان امامخمینی (ره) رفت تا جنایات خود را ادامه دهد. نمازگزاران و خدام که متوجه نزدیکشدن قاتل شده بودند، به هر طرف دویدند تا از گلولههای مرگبار جانی تکفیری در امان باشند. یکی از خدام حرم شاهچراغ (ع) میگوید: «صدای گلولهها را که شنیدم، میدانستم تا دقایقی دیگر فاجعهای بزرگ رخ خواهد داد و قاتل به سمت شبستان خواهد آمد. بهسرعت به سمت در شبستان دویدم و در را بستم تا او وارد نشود و به سمت نمازگزاران نرود، اما یکدفعه متوجه من شد و به سمتم تیراندازی کرد و با شلیک او، شیشهها روی سر و صورتم خرد شد. با بستن در شبستان او نتوانست خود را به شبستان و نمازگزاران برساند.»
با توجه به زمان حمله مرد تروریست به نظر میرسید هدف اصلی او ورود به شبستان و به رگبار بستن نمازگزاران بوده است. با بسته شدن در شبستان، قاتل از سمت ایوان شاهچراغ (ع) وارد صحن شد. تروریست تکفیری تشنه ریختن خون نمازگزاران بود. وارد هر قسمت از حرم که میشد، پیر و جوان و حتی بچههای بیدفاع و بیگناه را به گلوله میبست. قاتل بعد از هر تیراندازی به نمازگزاران، دوباره برمیگشت و پیکرها را بررسی میکرد. اگر میدید یکی از آنها زنده است و هنوز نفس میکشد، با بیرحمی عجیبی، تیرخلاص را به سمت آنها شلیک میکرد. تعدادی از نمازگزاران که بهشدت وحشتزده بودند، بهسرعت خود را به پشت یک وسیله سرمایشی رساندند تا شاید از دید آدمکش تکفیری در امان باشند. همه نفسشان را در سینه حبس کرده بودند تا قاتل متوجه آنها نشود. برخی مادران که کودکانشان همراهشان بود، خود را سپر بلای آنها کرده بودند تا دست قاتل به جگرگوشهشان نرسد. قاتل وقتی به نزدیکی محل پنهانشدن نمازگراران رسید، اطرافش را نگاه کرد و برگشت، اما دوباره شک کرد و متوجه نقطهای پنهان در گوشهای از حرم شد. نقطه مشکوک، همان جایی بود که نمازگزاران بیدفاع پنهان شده بودند. تروریست تکفیری با خونسردی عجیبی، سلاحش را دوباره مسلح کرد و لولهاش را به سمت نمازگزارانی گرفت که از ترس زبانشان بند آمده بود. ترس را در چشمان نمازگزاران میدید، اما قلبش سنگتر از آن بود که به آنها رحم کند. ثانیهای بعد، انگشتش را روی ماشه سلاحش گذاشت و شروع به شلیک کرد. پیکر نمازگزاران مانند گلی که یکدفعه از ساقه بشکند، یکییکی خم شد و روی زمین افتاد. قاتل، اما به همین راضی نشد و دوباره چند ثانیه بعد به سمت آنها برگشت و به پیکرهای بیجان و نیمهجان آنان شلیک کرد.
خون از هر طرف روی زمین و دیوارهای حرم شاهچراغ (ع) جاری بود. ماموران یگان ویژه پلیس بهسرعت در صحن حرم حاضر شدند و درگیری شدیدی میان آنها و تروریست تکفیری آغاز شد. گلوله بود که دو طرف به سمت یکدیگر شلیک میکردند. عامل تروریستی، قصد جان ماموران را کرده بود و میخواست نام آنها را هم به لیست جنایت خود اضافه کند. در گیرودار تیراندازی، ماموران در یک فرصت مناسب قاتل را با شلیک یک گلوله زخمی کردند. قاتل که نمیخواست تسلیم شود، دوباره اسلحهاش را مسلح و به سمت ماموران تیراندازی کرد و پلیس نیز با شلیک سه گلوله او را نقش بر زمین نمود.
وضعیت نامعلوم عامل تروریستی
قاتل بهسرعت دستگیر و برای درمان به یکی از مراکز درمانی منتقل شد. معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس درباره آخرین وضعیت وی گفت: «وضعیت عامل حمله تروریستی پس از عمل جراحی وخیم است و هنوز پس از عمل جراحی به هوش نیامده است.» این در حالی است که برخی منابع از هلاکت او بر اثر شدت جراحات خبر دادند، اما مقامات رسمی آن را تایید نکردند.
روایت شاهدان حادثه
با آرام شدن جو متشنج، خدام و حاضران در حرم متوجه زخمیها و شهدا شدند که در خون خود غلتیده بودند. پیکر شهدا در ملحفهای سفید پیچیده شده و مجروحان هم برای درمان به بیمارستانهای مسلمین، شهید رجایی و نمازی شیراز منتقل شدند. یکی از مجروحان پیرمرد حدود پنجاه و چند سالهای است که در این حادثه تروریستی زخمی شد و حالا در بیمارستان بستری است. او از آن لحظات مرگبار به جامجم میگوید: «در رواق جلوی ضریح و در صف نماز بودم. هنوز نماز را شروع نکرده بودیم که صدای تیراندازی آمد. با شنیدن صدا، سعی کردم از در اصلی حرم شاهچراغ (ع) خارج شوم، اما موفق نشدم؛ وارد اتاقکی در کنار در اصلی حرم شدم و در این اتاقک پناه گرفتم، ولی در همان جا نیز ما را به رگبار بست و من از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفتم.» مجروح دیگری نیز میگوید: «با همسر و فرزندم در حرم شاهچراغ (ع) بودیم که صدای تیراندازی را شنیدیم. مردم هراسان به این سو و آنسو میدویدند. ما در اتاقک کوچکی در ورودی حرم پناه گرفتیم، اما یک نفر با اسلحه وارد اتاقک شد و به سمت ما شلیک کرد که من از ناحیه دست چپ و پای راست و همسرم نیز از ناحیه کمر هدف اصابت گلوله قرار گرفت.»
برای آرتین
آرتین چهارساله هم همراه برادر بزرگتر و پدر و مادرش به زیارت شاهچراغ رفته بودند، اما روح کوچکش خبر نداشت تا دقایقی دیگر عزیزانش را از دست خواهد داد. خصم، پدر، مادر و برادر بزرگتر او را با شلیک گلولهها به شهادت رساند. آرتین خودش هم تیر خورد و در بیمارستان گفت: «داشتیم سوار ماشین میشدیم که تفنگ زدن.» او حالا در بیمارستان بستری است، اما هنوز نمیداند نه پدر دارد، نه مادر و نه برادر. در این حادثه سه دانشآموز هم به شهادت رسیدند که یکی از آنها برادر آرتین بود. یکی از بستگان این خانواده به جامجم گفت: «خانواده سرایداران روز چهارشنبه برای زیارت و نماز به حرم شاهچراغ رفته بودند که با اطلاع از تیراندازی همراه چند زائر دیگر به اتاقکی کوچک که در گوشه حرم بود، پناه بردند، اما تروریست سنگدل به سمت آنها تیراندازی کرد و جانشان را گرفت. آرتین هم از ناحیه دست زخمی شده است.»
برای سید فرید
سیدفریدالدین معصومی هم یکی از شهدای حادثه تروریستی حرم شاهچراغ (ع) بود. او نخبه رشته مکانیک بود و دکترای این رشته را داشت. با اینکه کشورهای زیادی خواهان او بودند، اما ترجیح داد به ایران برگردد. معصومی، مدیرعامل جوان هلدینگ برق و انرژی غدیر بود که برای پیگیری روند پیشبرد پروژههای برق و انرژی غدیر در استان فارس، به شیراز سفر کرده بود. یکی از همکاران این نخبه به جام جم گفت: «کشورهای زیادی خواهان این بودند که فرید در آنجا بماند و فعالیت کند، اما او ترجیح داد به ایران برگردد و در اینجا خدمت کند. چهارشنبه عصر او پس از جلسات کاری و همزمان با نماز جماعت مغرب و عشاء، به حرم شاهچراغ (ع) رفت تا نماز مغرب و عشا را آنجا بخواند و بعد به تهران بازگردد، اما توسط تروریست سیاهدل به شهادت رسید. او آرزوی شهادت داشت و به آرزویش رسید.»
برای هوشنگ و امید
هوشنگ و امید خوب هم اهل بهمئی استان کهگیلویه و بویراحمد بودند که در حرم شاهچراغ به شهادت رسیدند. همسر شهید هوشنگ خوب که همسر و پسرش در این حادثه تروریستی به شهادت رسیدند، میگوید: «همراه با همسر و فرزندم برای زیارت و خواندن نماز، قبل از اذان مغرب وارد صحن حرم شاهچراغ شدیم، پس از زیارت و خواندن نماز از صحن خارج شدم و مننظر همسر و فرزندم در حیاط حرم بودم که ناگهان با صدای مهیب گلوله، درهای حرم بسته شد و زائران وحشتزده به گوشهای پناه بردند. فردی با ورود به داخل حرم زائران را به رگبار گلوله بست و همسر و فرزند جگرگوشهام را که داخل حرم مشغول زیارت و خواندن نماز بودند، به ضرب گلوله به شهادت رساند.» امید از هنرمندان استان کهگیلویه و بویراحمدبود. به گفته یکی از دوستانش، قرار بود پدر خانواده - هوشنگ- در یکی از بیمارستانهای شیراز بستری و جراحی شود. آنها قبل از رفتن به بیمارستان تصمیم میگیرند برای زیارت به حرم احمد بن موسی (ع) بروند که با تیراندازی تروریست کوردل به شهادت رسیدند.
برای دلبر
در این حادثه تروریستی، ۳۰نفر مصدوم شدند که وضعیت جسمانی دو نفر از آنها وخیم است. دلبر کریمی یکی از مصدومانی است که در بخش مراقبتهای ویژه بستری است. همان مادری که خودش را سپر بلای کودکش کرد تا گزندی به او نرسد. مادر آن روز همراه صف نمازگزاران وارد شبستان شد و هاج و واج از صدای ترسناک شلیک گلولهها به گوشهای پناه برد و جگرگوشهاش را هم به سینهاش چسباند. صدای شلیکها که نزدیک شد، مادر خودش را سپر بلای فرزندش کرد. در یک آن، گلولهها بدن مادر را درید. او در حالی غرق در خون روی زمین افتاد که به رسالت مادرانهاش عمل کرد و جان فرزندش را نجات داد. دقایقی پس از زمینگیر شدن تروریست تکفیری، امدادگران از راه رسیدند و مادر و فرزند را که هر دو مجروح شده بودند، به بیمارستان منتقل کردند. مادر حالا شرایط وخیمی دارد و در بخش مراقبتهای ویژه بستری است، اما فرزندش نسبت به او شرایط جسمی بهتری دارد. این مادر فداکار چند سال پیش هم بهزاد سیفی، خواهرزاده اش را در نبرد با داعش در سوریه از دست داد و شهید سیفی نیز یکی از مدافعان حرم است.
برای محمدرضا، آرشام و علی اصغر
در پی حمله تروریستی به حرم مطهرحضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) ۲دانش آموز شیرازی و یک دانشآموز اهل سیرجان استان کرمان به شهادت رسیدند. یکی از این دانشآموزان، شهید محمدرضا کشاورز، فرزند مهدی دانشآموز پایه دهم دبیرستان شاهد سیداحمد خمینی و دیگری نیز شهید آرشام سرایداران فرزند علیرضا دانشآموز پایه پنجم دبستان شهدای شوش و هر دو از دانش آموزان آموزش و پرورش ناحیه سه شیراز بودند. پدر و مادر شهید سرایداران نیز در این حادثه به شهادت رسیده اند. علی اصغر لری گویینی فرزند عباس، دانشآموز پایه دوم مدرسه عشایری کعبه در روستای چاه قوسکی منطقه خیرآباد شهرستان سیرجان بود که در حرم شاهچراغ به شهادت رسید.
برای حسنعلی
حسنعلی پورعیسی، خادم حرم حضرت شاهچراغ بود و درحالیکه تلاش میکرد زائران را از مهلکه دور کند، هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. فرزند شهید پورعیسی میگوید: «پدرم ۷۳ساله و اهل لنگرود گیلان بود، اما سالها در شیراز زندگی میکرد. او ۱۶سال خادم حرم امام رضا (ع) و ۱۴سال هم افتخار خادمی شاهچراغ (ع) را به عهده داشت. وقتی خبر دادند که در حرم درگیری پیش آمده، با دلشوره به پدرم زنگ زدم. گوشی دست یکی از همکارانش بود. گفتند پدرت روبهروی ضریح به شهادت رسیده است. پدرم فردی بیآزار و مظلوم بود.»
برای مجتبی
شهید ندیمی یکی از همان نفراتی است که همراه با بقیه زائران، کنار وسیله سرمایشی پناه گرفته بودند و او با لباسی سفیدرنگ جلوتر از همه ایستاده بود و هدف گلوله قرار گرفت. او در زمان شهادت در حرم شاهچراغ (ع) ۴۵ ساله بود. مادر شهید ندیمی میگوید: پسرم روز چهارشنبه ساعت سه بعدازظهر به حرم رفت و دیگر برنگشت. وقتی خبر حمله تروریستی به حرم را شنیدم، با پسر دیگرم تماس گرفتم و به او گفتم مجتبی هم در حرم بود. هرچه با تلفن همراه او تماس گرفتیم، جواب نداد تا اینکه متوجه شدیم شهید شده است. وقتی فیلم دوربینهای مداربسته را منتشر کردند، لحظه شهادت پسرم را دیدم.
هویت ۱۳ شهید شناسایی شد
سازمان پزشکی قانونی در اطلاعیهای اعلام کرد که هویت ۱۳نفر از شهدای حادثه تروریستی در شاهچراغ مورد شناسایی قرار گرفته است. اسامی این شهدا به شرح زیر است:
۱- زهرا اسمعیلی فرزند آقاجان ۴۶ ساله
۲- علیرضا سرایداران فرزند محمدحسن ۴۹ ساله
۳- آرشام سرایداران فرزند علیرضا ۱۰ ساله
۴- مجتبی ندیمی فرزند مصطفی ۴۵ ساله
۵- حسنعلی پورعیسی فرزند محمداسماعیل ۷۳ ساله
۶- بهادر آزادیشیری فرزند علی همت ۶۰ ساله
۷- سیدفریدالدین معصومی فرزند سیدمحسن ۳۹ ساله
۸ - علی اصغر لریگویینی فرزند عباس ۷ ساله
۹- محمدرضا کشاورز فرزند مهدی ۱۵ ساله
۱۰- محمدولی کیاسی فرزند غریبعلی ۵۴ ساله
۱۱- احساس مرادی فرزند محبعلی ۵۸ ساله
۱۲ - هوشنگ خوب فرزند خداداد ۶۴ ساله
۱۳ - امید خوب فرزند هوشنگ ۳۲ ساله
منبع: