جهان بینی مقامات عربستان و آمریکا متفاوت شده است و در زیر چتر این نگرش دوگانه، مناسبات و نوع تعامل واشنگتن-ریاض تغییر میکند بطوریکه با پوست اندازی اساسی، از وضعیت وابستگی متقابل به سمت استقلال و یا حتی رقابت حرکت میکند.
نشریه آمریکایی فارن افرز در حوزه روابط بین الملل نوشت: روز پنجم اکتبر (چهار هفته پیش)، سازمان کشورهای صادرکننده نفت، اوپک، و هشت کشور عضو آن توافق کردند که میزان تولید روزانه خود را ۲ میلیون بشکه کاهش دهند. این تصمیم قابل پیشبینی بود، اما در عین حال، شوکه کننده بود. این تصمیم قابل پیشبینی بود، زیرا گروه اوپک پلاس با رهبری عربستان قبل از نشست اوپک اعلام کرده بود برنامههایی برای کاهش تولید نفت خود دارد، اما این تصمیم شوکه کننده بود، زیرا واشنگتن و ریاض متحدان امنیتی نزدیک هم هستند و مقامات بلندپایه آمریکایی بارها شخصاً از سعودیها خواسته بودند تا تولید نفت را در سطح بالا نگاه دارند.. به استناد گزارش اخیر روزنامه نیویورک تایمز، مشاور بلندپایه جو بایدن رئیس جمهور آمریکا، حتی به این مسئله فکر میکردند که با سعودیها توافقی خصوصی داشته باشند برای اینکه عربستان میزان عرضه نفتی خود را افزایش دهد، اما وقتی وزیر نفت عربستان در کنار معاون نخست وزیر روسیه که مشمول تحریمهای آمریکا قرار گرفته اند، خبر کاهش تولید نفتی اوپک را اعلام کرد مقامات کاخ سفید بهت زده شدند.
تحلیلگران و سیاستگذاران آمریکایی با انتقاد از ریاض به علت «استقلال تعجب آورش» و از بایدن نیز به علت تلاشهای «غیرموقر» در زمینه تلاش برای معامله انتقاد کردند. بایدن در زمان رقابتهای انتخاباتی خود، غالباً اقدامات محمد بن سلمان ولیعهد عربستان را به علت کارنامه ضعیف حقوق بشری او، محکوم میکرد و پس از مدتها و در ماه ژوئیه حاضر شد با او دیدار کند.
به نظر برخی از تحلیلگران، تصمیم عربستان برای کاهش تولید نفت آنهم پس از تغییر ۱۸۰ درجهای رویکرد بایدن، گواه آشکاری است مبنی بر اینکه عربستان هرگز شریک قابل اتکایی نیست و دیدار بایدن با محمد بن سلمان یک اشتباه سیاسی بوده است. ناظران مسائل آمریکا درست میگویند که آمریکا تصمیماتی اتخاذ کرده که سبب ناراحتی سعودیها شده است، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که در داخل واشنگتن، شناخت کافی درباره نوع نگاه عربستان و تدوین سیاستهای خارجی و اقتصادی آن وجود ندارد.
دولت بایدن در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا که اخیراً منتشر کرده بر این نکته تمرکز داشته است که چگونه میتوان رقابت مدیریت شده با چین را پیروز شد. در این سند کلیات ترجیحی کاخ سفید تبیین شده است مبنی بر اینکه شراکتهای سیاسی و اقتصادی آمریکا در دو مسیر پیش برود. مسیر اول عبارتست از شراکت با کشورهای دارای دموکراسی و مسیر دوم عبارتست از شراکت با کشورهای فاقد دموکراسی که این شراکت در درون چارچوب نهادهای بین المللی پیگیری شود.
با آنکه هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان حمایتشان از روابط دوجانبه آمریکا و عربستان کاهش یافته است، اما علت اصلی گسست در روابط مذکور، احتمالاً این سیاست خارجی آمریکا نیست. این روابط در حال گسست است، زیرا تغییراتی در سیاست خارجی و داخلی خود عربستان در حال اتفاق افتادن است. عربستان به نظم ژئوپلیتیک در حال ظهور به چشم نظمی قابل چکش خوردن و منعطف نگاه میکند که بخشهای درهم تنیده متعددی دارد.
محمد بن سلمان معتقد است ریاض حق دارد با مجموعه متغیری از شرکاء همکاری کند تا منافع اقتصادی خودش را تامین کند و به خروجیهای سیاسی مدنظرش برسد. او معتقد است عربستان باید با شدت و حدت از اقتصاد خودش در شرایطی محافظت کند که بازار انرژی جهان و تقاضا برای نفت نوسان دارد. اگر این جریان موفق شود، هیچکس نمیتواند مانع از آن شود که عربستان در مسیر عطش خودش برای دنبال کردن مسیر استقلال و طلایه داری نوعی متفاوت از توسعه اقتصادی حرکت کند. این همان چشم اندازی است که به صورت رویا مدنظر جنبش عدم تعهد بوده است و تنها تفاوت این جریان آن است که ویژگی وحدت بخش آن فرصت طلبی ملی گرایانه است و نه بیداری پسااستعماری.
شاید حق با بن سلمان باشد. جهان وارد یک دوره از ناامنی در حوزه انرژی شده است و در حداقل بیست سال آینده، برای سوختهای فسیلی تقاضا وجود خواهد داشت و همین وضعیت سبب میشود عربستان قدرت بیشتری داشته باشد. نظام بین المللی نیز سیالتر شده است. اقتصادهای بازار محور درحال ظهور به صورت عام و عربستان به صورت خاص، میتوانند نقشی جدیتر در امور جهان ایفا کنند.
به نظر ریاض، آینده متعلق به اقتصادهای بازار محور در حال ظهور است. در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ این کشورها حدود ۶۷ درصد رشد جهانی در زمینه تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص دادند. پیشبینی میشود در سالهای آینده این کشورها هرسال به صورت متوسط ۳.۹ درصد رشد اقتصادی داشته باشند که این رقم بسیار بیشتر از میزان رشد کشورهایی است که در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی حضور دارند و کشورهای مذکور بتوانند سهم قابل توجهی از تجارت جهانی را نیز به خود اختصاص دهند. این بلوک شامل عربستان نیز میشود.
تصمیم سال ۲۰۱۶ ریاض برای هماهنگ کردن اوپک با کشورهای غیرعضو اوپک و تشکیل گروه اوپک پلاس، دقیقاً از این نوع برنامه ریزیها و سیاست گذاریهای ریاض است. اوپک پلاس نه جایگاه ایدئولوژیک دارد و نه مثل تعهدات پیمانها است بلکه ائتلافی از کشورهاست که تمایل دارند وقتی منافع مشترکشان ایجاب میکند با یکدیگر روابط تجاری داشته باشند. این کشورها حاضرند حتی ایالات متحده را برای نیل به اهدافشان به چالش بکشند. شراکت عربستان و روسیه که به عنوان بخشی از برنامه اوپک پلاس شروع شد، به صورت خاص نماد و نشانهای است دال بر نگرش جدید عربستان در حوزه سیاست خارجی آن است.
برای عربستان فقط مسئله از منظر اقتصادی مطرح نبود بلکه اقدامی برای حفظ خودش بوده است. در دهه گذشته، ایالات متحده تولید مقادیر بیشتر و بیشتری از نفت را از منابع نفت صخرهای خود شروع کرد و این نفت را به صورت انبوه وارد بازارهای جهانی کرد که نتیجه آن کاهش قیمتها بود. این مسئله سبب به چالش کشیده شدن نقش سنتی عربستان به عنوان منبع غالب برای تامین نفت در بازارهای جهانی شد و نقش ریاض را برای کنترل عرضه جهانی نفت تضعیف کرد. عربستان حالا با همراهی با روسیه میتواند اهرم کنترل شده تری را برای تحمیل قیمت نفت در بازارهای جهانی بوجود بیاورد.
بیشتر بخوانید:
تا دو سال پیش شراکت روسیه و عربستان کمتر قابل تصور بود، اما حالا این دو کشور، به شراکت با هم به چشم بهترین راه برای حرکت در اقتصاد جهانی مینگرند که به نفت نیاز دارد، اما به علت شرایط گذار در حوزه انرژی، به سرمایه گذاری در این زمینه اکراه دارد. به همین علت است که این دو کشور به هم چسبیده اند. از منظر اقتصادی نیز باید گفت تهاجم روسیه به اوکراین سبب شده است سعودیها دلایل توجیهی بیشتری برای حفظ این شراکت داشته باشند. ریاض به اقدامات هماهنگ شده غرب برای کنترل واردات انرژی از روسیه و سرکوب این روند و همچنین تعیین سقف قیمت برای نفت روسیه به چشم تهدیدی برای اقتصاد عربستان نگاه میکند.
بی تردید واشنگتن برای این محاسبات اقتصادی ریاض، اصلاً صبر ندارد. واشنگتن به اقدامات عربستان در زمینه کاهش تولیدات نفتی خود به چشم سیلی به صورت شراکت آمریکا و عربستان نگاه میکند. اما از نگاه محمد بن سلمان، ریاض میتواند با هرکشوری که تشخیص بدهد کار کند.
بسیاری از سیاستگذاران آمریکا از کاخ سفید خواسته اند تا به محمد بن سلمان نشان دهد که این رویکرد او ممکن است جواب ندهد و این خطر را به همراه داشته باشد که میزان فروش تسلیحات آمریکا به عربستان کاهش یابد یا کلاً متوقف شود. باآنکه بی تردید ریاض دوست دارد به خرید تسلیحات آمریکا ادامه دهد، محمد بن سلمان احتمالاً این تهدید را چندان نگران کننده نمیداند. صنایع نظامی و تسلیحاتی آمریکا در کنگره صاحب نفوذ هستند. این صنایع خطوط تولیدی دارند که عامل اشتغال هزاران آمریکایی است.
عربستان میداند که اگر ایالات متحده فروش تسلیحات خودش به این کشور را قطع کند، ریاض گزینه جایگزین نخواهد داشت. بی تردید روسیه قادر نیست نیازهای عربستان را در این زمینه مرتفع کند. از اینرو، عربستان در تلاش است تحول اقتصادی خود را تسریع کند تا بتواند اقتصاد خودش را به صورت فشرده تری با بازارهای اصلی جهان مرتبط کند.
مشخص نیست حاکمان سعودی دربرنامههای خود موفق شوند یا خیر. اما کاملا روشن است که نگاه حاکمان سعودی و آمریکا کاملا متفاوت است و آنها برای دو اقتصاد جهانی متفاوت با هم آماده میشوند. ممکن در آینده نزدیک واشنگتن و ریاض، یکدیگر را در بازار نفت و مدلهای توسعه اقتصادی رقیب هم و نه شریک ببینند.
ضمنا الکی به روسیه نزدیک نشده با چراغ سبز امریکا امده تا از نزدیک ربشه پوتین رو قطع کنه پوتین مواظب این قاتل زنجیری قاشقچی وامثال ان در یمن باشه زود باورید واقعا از مکر شیاطین هیچوقت غافل نشید