سید مجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، در مورد اقدامات شورایی فرهنگ عمومی بیان کرد: شکل گیری سازمانها و دستگاههای فرهنگی دارای اعتباراتی هستند. البته در شرایط فعلی، در محدودترین شرایط اقتصاد دولتی هستیم که این موضوع، کم کم این شائبه را به وجود آورده بود کار فرهنگی، یعنی کسب و کار و کرد و کار همین دستگاه هاست و تقریباً از ۱۵ سال پیش، رهبری این موضوع بسیار مهم را بیان کردند که اصل کنش فرهنگی، مردم هستند و آن کسی که بیشتر میتواند به رشد و تحول مثبت فرهنگی کمک کند جبهه فرهنگی است که از دل فعالان و فعالیتهای محیطهای اصیل انقلابی و فرهنگی ما میجوشد که اصطلاحاً به آنها جبهه فرهنگی انقلاب میگویند.
به گفته امامی، تعبیر آشتی که بنده به کار میبرم به این معناست که ما باید در فعالیتهای روزمره و در چینش شوراها و تصمیم سازان و تصمیم گیرانمان و همچنین، در زبان و متن و نوشتار و بیانی که در حوزه فرهنگ داریم با مردم آشتی کنیم و در این میان، مهمترین مسئله لاینحل نظام فرهنگی ایران، طبقه متوسط است چراکه طبقه متوسط، انقلاب ایران و دهه شصت را راهبری کرده است و البته شامل طبقه متوسط پایین هم میشود که بتدریج، هر دو طرف، زبان گفتگو با یکدیگر را ازدست دادند.
دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور ادامه داد: زبان طبقه متوسط را میتوان در اسناد و مصوبات و جلسههای خرد و کلان مشاهده کرد و در این میان، باید گفت که زندگی روزمره همه مسئولین، شباهتهایی با زندگی مردم دارد و تفاوتی که وجود دارد این است که وقتی آنها پشت میزها مینشینند درمورد مقولههایی صحبت میکنند که احیاناً در زندگی روزمره مردم، یا جایگاه ندارد و یا این که تا جایگاه دار شدن بسیار فاصله دارد و به همین دلیل است که میگوییم سراغ تبیین راهبردی برویم.
امامی با اشاره به تبیینهای راهبردی یک سال گذشته افزود: شاید پنج تبیین راهبردی در یک سال گذشته انجام داده ایم و چهارده مورد دیگر را هم در پیش داریم که مثلاً میگوییم قصه چهارشنبه آخر سال چیست؟ کدام قسمت آن با هویت ملی ما مناسبت دارد و البته، قسمتهایی از آن مناسبت دارد و در مقابل، قسمتهای دیگری از آن را میتوان اصلاح کرد که این اصلاح هم باید توسط مردم صورت بگیرد و به همین دلیل، آشتی به معنای هم سخن شدن با مردم در چارچوب هویت ملی مشترک ما ایرانی هاست.
او بیان کرد: جمهوری اسلامی نمیگوید که در چهارشنبه سوری چگونه رفتار شود بلکه تبیین میکند این معما که باعث واکنشهای مختلف و بعضاً موجب فاصله فرهنگ عمومی از فرهنگ رسمی شده است، چگونه حل میشود؟ به عبارت دقیق تر، اگر این مسئله به مثابه واقعیت در جامعه وجود دارد چرا وجود دارد و کدام قسمت آن با هویت تاریخی ما نسبت هماهنگ و همسویی دارد؟ و کدام قسمت آن ربطی به این پدیده ندارد؟
به گفته امامی، فرهنگ عمومی، پایایی و پویایی دارد و جایگاه شورای فرهنگ عمومی، صحبت کردن با زبان مردم و مبتنی بر مشترکات و نقاط کلیدی فرهنگی است. زیرا ما یک مولفه ها، شکوه و نبوغ بسیار جدی در ایران قبل از اسلام داریم و با اسلام با آنها روبرو میشویم و اسلام را به عنوان یک انتخاب برتر میپذیریم. از اینرو، ما در فرهنگ عمومی برای کاهش شکاف فرهنگ رسمی که بعضاً به دلیل غیر حرفهای گرایی یا تهدید انگاری برخی از تغییرات بوده است، به دلیل تأمین پایههای محکم به استقبال تغییر میرویم و درواقع، با تغییر به عنوان تهدید برخورد نمیکنیم.
دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور ادامه داد: ما به طور مفصل، مسئله نوجوانی را در دستور کار نظام فرهنگی کشور میآوریم. چراکه نوجوانی، یک سن محدود نیست و در دنیا یک بازه است که فرد هنوز مسئولیت پذیری کلانی را برای زندگی اجتماعی پیدا نکرده، ولی در عین حال، بسیار کنجکاو و هویت جو و البته دارای رویکرد مصرفی است. به طور مثال؛ در بازیهای رایانه ای، متوسط سن بازی به بالای ۲۳ سال افزایش پیدا کرده است و شورای راهبردی بازی در حال شکل گیری است. زیرا بازی، بخش مهمی از زندگی است و این موضوع باید در مقایسه با هویت، تاریخ و ارزشهای ملی و بومی ما قرار بگیرد تا بتوانیم در حرکتی متوازن، رشد ملی داشته باشیم. زیرا نوجوان باید با اقتضائات خودش مورد توجه قرار بگیرد.