پانزدهمین برنامه از سلسله نشستهای «طعم کتاب»، با نقد و بررسی کتاب «مست و سنگستان» در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. عزیزالله فرخی؛ راوی کتاب، حجتالله ایروانی؛ نویسنده کتاب، جواد کلاته عربی، محمد قاسمیپور بهعنوان منتقد و میثم رشیدی مهرآبادی بهعنوان کارشناس و مجری در این نشست حضور داشتند.
روایت ما در این کتاب، جنگمحور بود
حجتالله ایروانی؛ نویسنده کتاب «مست و سنگستان» درباره انگیزه خود از تألیف این اثر، گفت: بعد از جنگ با عزیزالله فرخی آشنا شدم. او گفت حدود ۳۳ ساعت مصاحبه در سپاه محمد (ص) دارم. مرتضی سرهنگی پیشنهاد داد مصاحبهها را خودم پیاده و در ادامه کتاب را بنویسم. راوی دو روز در هفته از ساعت ۸ تا ۱۳ برای مرور مطالب کتاب نزد من میآمد. بخشهایی از مطالب در این جلسات حذف و بخشهایی نیز به آن اضافه شد. بهطوری که کتاب با مصاحبه اولیه قرابتی نداشت. مراحل آمادهسازی تا چاپ کتاب دو سال و نیم زمان برد و در سال ۱۳۹۹ این اثر چاپ شد و یک سال بعد نیز به چاپ دوم رسید.
وی با بیان اینکه کتاب به مقطع دفاع مقدس و اسارت راوی میپردازد، افزود: این کتاب با ورود عزیزالله فرخی به کشور به پایان میرسد، درحالیکه او بعد از ورودش به کشور با توجه به جراحتی که داشت و عمل جراحی که انجام داد، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اما چون کتاب تنها به مقطع دفاع مقدس میپردازد، به همان دوران بسنده شد. البته ایشان خاطرات خوبی هم از دوره قبل از انقلاب دارد، اما مرتضی سرهنگی بر این عقیده بود که کتاب به عملیات بیتالمقدس و جنگ بپردازد. علت کمرنگ دیده شدن خانواده عزیزالله فرخی هم در کتاب این است که روایت ما جنگمحور بود و میخواستیم موضوعات مربوط به جنگ را روایت کنیم. راوی هم ترجیح داد که بیش از خودش، دیگران را روایت کند.
این نویسنده همچنین بیان کرد: فرهنگی بین بچههای جبهه وجود دارد مبنی بر اینکه از خودشان نمیگویند و بیشتر از دیگران میگویند. درباره این کتاب هم، اینکه فرخی هم از خودش نمیگوید و از دیگران میگوید، موجب تاثیرگذاری بیشتری میشود.
ایروانی با اشاره به اینکه صداقت راوی حتی نظر دوستانم را نیز جلب کرد، ادامه داد: فرخی در این کتاب برخلاف بسیاری از آثار حوزه دفاع مقدس، بین شخصیتهای عراقی مرز خوب و بد مشخص میکند و حتی در بین اسرای ایرانی هم این کار را میکند. چند نفر از دوستانم که این کتاب را خواندهاند، تاکید دارند که نقطه قوت این کتاب در صداقت راوی است.
پس از شنیدن سخنان رهبری تصمیم گرفتم خاطراتم را بنویسم
در ادامه عزیزالله فرخی؛ راوی کتاب «مست و سنگستان»، گفت: در دیداری که با مقام معظم رهبری داشتیم، ایشان گلایه داشتند که خاطرات خودمان را به خاک نبریم. ایشان تأکید کردند که این خاطرات مربوط به شما نمیشود، بلکه برای مردم و امت است. تا قبل از شنیدن این سخن فکر میکردم که بیان خاطرات نوعی ریاکاری است، اما با نیمنگاهی به صحبتهای رهبر معظم انقلاب که در سال ۸۷ در مراسم افطاری مطرح شد به این نتیجه رسیدم که خاطراتم را بنویسم. به توصیه دوستان تصمیم گرفتم خاطرات را خودم ننویسم و نگارش آن را برعهده شخص دیگری بگذارم.
وی اظهار کرد: در کتاب خودم را معرفی نکردم، چون بهنظرم مهم نبود. این کتاب شرح روایتهایی است که در دفاع مقدس رخ دادهاند. علت نپرداختن زیاد به موضوع ترکش خوردن زانویم نیز ناشی از معطوف بودن حواس من و نویسنده به موضوعات دیگر بود.
این رزمنده و راوی دوران دفاع مقدس در بخش دیگری از سخنان خود، از مسعود دهنمکی، کارگردان فیلم اخراجیها برای اخذ خاطراتش و استفاده از آنها در فیلم «اخراجیها» گلایه کرد و افزود: وی یک مصاحبه ۷۲ ساعته با من داشت و در دو قسمت «اخراجیها» که به موضوع اسارت پرداخت، آن اطلاعات را مورد استفاده قرار داد، اما در آن فیلم یادی از من نشد.
فرخی درباره شیوه روایت و سیر نگارش داستان در این اثر، گفت: کتاب بهگونهای نوشته شده که خواننده علاقه پیدا میکند آن را مطالعه کند و روی زمین نگذارد. این کتاب را برای مطالعه به خانوادهام نیز دادم، اما طاقت خواندن آن را نداشتند.
ادبیات اسارت، جذاب و پرمخاطب است
محمد قاسمیپور؛ نویسنده و منتقد ادبی منتقد نیز در بخش دیگری از این نشست اظهار کرد: ادبیات اسارت، جذاب و پرمخاطب است. این حوزه ادبی خاص ایران نیست، بلکه در همه دنیا جذابیت دارد. حتی خاطرات استعمارگرانی که در جنگ جهانی اول و دوم در خارج از مرزهای کشورشان اسیر میشدند نیز دارای جذابیت است.
وی افزود: کتاب «مست و سنگستان» جاندار، محکم و مردانه است. این اثر با دیدگاهی درباره جنگ شروع میشود و در بازگشت راوی از اسارت به پایان میرسد. در کتاب اثری از حضور زنان دیده نمیشود.
این منتقد با دستهبندی مخاطب به دو نوع عام و خاص، گفت: مخاطب خاص با راوی آشنایی دارد، اما مخاطب عام بهواسطه کتاب با راوی آشنا میشود. این کتاب را برای مخاطبان خاص مناسب میدانم، اما برای مخاطبان عام که ذهنشان نسبت به زندگی راوی خالی است، دارای اشکال است. در دنیای غرب، چهرهها و افراد سرشناس بهواسطه رسانه به مردم شناسانده میشوند و هنگامی که کتابهای خاطراتشان نوشته میشود، مخاطب با گوشه و کنار زندگی آن فرد آشنایی دارد. اما رزمندگان و آزادگان ما با وجودی که ستاره هستند، در واقع ستارههای آسمان گمنامیاند. کتابهای آنها باید با پرداختن به جزئیات بیشتری نوشته شود. در آثاری از ایندست، به منظور آشنایی با راوی، باید قدم به قدم با مخاطب عام پیش برویم.
قاسمی پور ادامه داد: مردم مشتاق خواندن ادبیات اسارت هستند، چون فردی توانسته آن شرایط سخت را تحمل کند و آزاده شود و این محل کنجکاوی مخاطب است؛ مخاطب میخواهد از این کتابها هوشمندانه استفاده کند. خواننده میخواهد با خواندن کتاب انرژی بگیرد و از همه مهمتر انگیزه بهدست آورد. اینکه ادبیات اسارت از انگیزههای آزاده رمزگشایی میکند یا نمیکند، عامل مهمی در ایندست آثار است.
وی در بخش دیگری از نقد خود با اشاره به زندگی راوی کتاب، بیان کرد: بهعنوان مخاطب عام، با مطالعه اثر چیزی از پیشینه راوی نمیدانیم و فقط میدانیم بچه محله امامزاده حسن بوده است. اینکه او چند سال دارد، متاهل است یا مجرد، خانوادهاش که هستند، چند خواهر و برادر دارد و... در کتاب نیامده، اما اینها جزو بدیهیات زندگینامهنویسی است.
این منتقد ادبی همچنین گفت: کتاب خاطرات شخصمحور است و دوست داریم از راوی بیشتر بدانیم. اگر اطلاعات بیشتری کسب کنیم، کتاب ما را همراه خود میکند. بهعنوان مثال در مورد اصابت ترکش سرد به زانوی راوی چیزی نمیگوید. در اینجا نویسنده کتاب باید حواسش جمع بود و از راوی میخواست توضیح بیشتری بدهد.
قاسمیپور افزود: نویسنده است که انتخاب میکند کتاب شخصمحور باشد یا جنگمحور و در حال و هوای جنگ؛ کتاب اسارت را میتوان شخصمحور نوشت و موضوعاتی مانند نامهنگاری آزادگان را مطرح کرد. همچنین اگر در این کتاب بخشهای مربوط به زندگی فرخی میآمد، حق و سهم خانوادهاش ادا میشد.
وی با بیان اینکه اسامی شهدا در این کتاب کامل آورده نشده است. خوب است نویسندگان، نام و روایتهای شهیدان را تا زمان حیاتشان در کتابها بیاورند و اطلاعات کاملتر همچون محل دفنشان را نیز در پاورقی بنویسند.
این نویسنده و منتقد ادبی، کتاب «مست و سنگستان» را به لحاظ کلیشهای نبودن و متفاوت بودن با سایر آثار ادبیات اسارت مورد توجه قرار داد و اظهار کرد: اینکه فرخی بهعنوان مجروح وارد اردوگاه اسارت میشود، کتاب را از بسیاری جنبههای کلیشهای آثار این حوزه مانند تونل ضرب و شتم اسرا در بدو ورود به ارودگاه مبرا کرده است. عناوین فصلهای کتاب هم جنبه کلیشهای ندارند و بهجز یکی دو مورد، ترتیب زمانی رعایت شده است.
قاسمیپور بیان نشدن رویدادهای مهم سالیانه مانند نوروز در دوران اسارت را در این کتاب بهعنوان یک نقطه ضعف دانست و افزود: یاد کردن از شخصیت مرحوم ابوترابی در کتاب خوب است و با خواندن اثر در این روزها میبینیم که چقدر جایشان خالی است. در مورد نقش «اسرای خیبریون» هم راوی شجاعت داشته و درباره آنها صحبت کرده است. فرخی در دوران اسارت به دنبال وحدت است و کدها را از ابوترابی میگرفته است.
وی در ادامه بهکار بردن اصطلاح «اژدهای یک چشم» که لقب راوی در اردوگاه بوده (به دلیل جراحت و ضایعهای که چشم راوی دارد) را برای نام کتاب مناسبتر دانست و گفت: اگر از این کتاب یک فیلم سینمایی ساخته شود، این عنوان میتواند نام فیلم باشد.
این نویسنده و منتقد ادبی، نزدیک بودن زبان کتاب به زبان راوی را یک نقطه قوت کتاب معرفی کرد.
قاسمیپور در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: این اثر جوهردار، محکم و مردانه است؛ بهطوریکه که روایت گاهی تلخ میشود و اشک بر چشمان جاری میکند. اینگونه لحظهپردازی از شکنجهها را در کارهای دیگر نداشتیم.
وی با بیان اینکه فرخی در کتاب دلسوز دیگر اسراست و لحظات دلتنگی او برای خانوادهاش محسوس نیست، ادامه داد: دلتنگ بودن و عشق راوی در این اثر دیده نمیشود و باوجود شخصمحور بودن، از بعضی جنبههای شخصی ساخته و پرداخته نشده است.
این نویسنده و منتقد ادبی در بخش پایانی سخنانش گفت: از این کتاب میتوان فیلمنامه استخراج کرد و بخشی از خاطرات -شخصی- فرخی که در این اثر نیامده است را به آن افزود تا در ساخت فیلم سینمایی مورد استفاده قرار بگیرند. ۷۲ ساعت قبل از اسارت ایشان فوقالعاده است، همچنین فصلهای مربوط به اسارت هم درخشان است.