فتنه را همیشه با عباراتی، چون «گرد و غبار»، «مِه»، «نفاق» و... همراه ساختهاند چرا که شاخصه همه این کلمات در غیر واضح شدن حقیقت و لنگ ماندن چشم آدمی در تشخیص عینیت واقعی در جهان است. وقتی آسمان صاف به یکباره طوفانی میشود و گرد و غبار، صفحه آبی آسمان را دگرگون میسازد و غبارهای تیره و تار، رنگ سیاه بر آن میپوشانند، چشم آدمی در تشخیص حقیقتی که روبهرویش است، عاجز میماند و مجبور است با دقت بیشتر به راهش ادامه دهد که مبادا از مسیر منحرف شود و راه را گم کند.
امیرِ کلام و سیّد عرب و عجم، علیبنابیطالب (ع) در باب فتنه میفرماید: «یحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً؛ این فتنهها مانند بادها و طوفانها هستند که به شهر یا کشوری اصابت کرده و ایجاد نابسامانی میکنند و از شهر یا کشورهای دیگر عبور میکنند و ضرری به آنها نمیزنند.»
فتنه، آن زشتی که لباس زیبایی به تن میکند
مولا علی همچنین اشاره دارد: «یُنْکَرْنَ مُقْبِلاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ؛ وقتی که میآیند، ناشناخته هستند و مردم نمیدانند که در فتنه افتادهاند، اما وقتی پُشت میکنند تا بروند، تازه معلوم میشود که در فتنه بودهاند.» خاصیت فتنه همین است که آدمی را در حیرت فرو میبرد و آسمان عقل مفطور به فطرت الهی را با القای شبهاتی که خود را به لباس حق درآوردهاند، تاریک میسازد تا گوش و چشم انسان از رسیدن به حق عاجز شود.
این یک نکته بسیار مهمّ سیاسی و اجتماعی است که سران فتنه و سودجویانِ تبهکار، ماهیّت خود را در چهره ساختگی حق بهجانب پنهان میدارند تا مردم را به دنبال خود بکشند؛ ولی هنگامی که بر مرکب مُراد، سوار شدند، چهره واقعی خود را نشان میدهند و همین امر، تدریجاً سبب نابودی آنها میشود. این قانون و قاعدهای است برای تمام اعصار و قرون.
مانع و سدّ همیشگی بر سر راه انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی در زمانی رخ داد که نظریهپردازان غربی کوس پایان عصر انقلابات را به صدا درآوردند و هیچگاه فکر نمیکردند، انقلابی رخ خواهد داد که با مبانی تازه، جهانبینیای را معرفی کند که سیاست استعمار، فرهنگ مصرف، فلسفه اومانیسم و جامعه ماشینی را به چالش بکشد! از این حیث همواره نوک پیکان جریان سلطه در البسه و اشکال مختلف، پیکره نظامی را که با فریادهای «الله اکبر» بلند شده بود، نشانه گرفته و برجان و مال و روح او هجوم میآورد.
فتنه و نفاق برای این جریان اسلامی و انقلابی که از ابتدا با عجایب سیاسی و اجتماعی روبهرو بوده، چیز غریب و نامأنوسی نیست. به تعبیر قرآن کریم: «هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» انسانِ انقلاب اسلامی چیز جز این را انتظار نداشت و اساس کار را بر مداری میچرخاند که در آن احتمال هر امتحان، فتنه و غربالی را بدهد.
امروز بار دیگر کشور در مسیر فتنه قرار گرفته است. فتنهای که در قالب شعارهای زیبا و شکیل، مراد و غرض زشت و کریهی را دنبال میکند. ما تماماً شاهد «کلامُ حقٍّ یُرادُ بهاالباطل» هستیم. رهبری معظم میفرمایند: «فتنه یعنی آن فضای غبارآلودی که چشمهای انسان قادر به دیدن در آن فضای غبارآلود نیست؛ راه را نمیبیند، صلاح را تشخیص نمیدهد.»، اما آیا ما جبرزدگان عصر فِتَن هستیم و هیچ راهی جلوی پایمان نیست تا دین و دنیایمان از اعمال نفاقگونه در امان بماند؟
این تلقی اشتباه است و در این مختصر تنها به یک استناد، تذکری دوباره را به هواداران نظام انقلابی و تمامیت ارضی ایران باید داد.
وصیتی به مثابه یک پیام حقیقی
در جهان بینی اسلامی، انسان با مرگ از بین نمیرود و مرگ هرگز معدوم شدن نیست بلکه موت، کوچ کردن و رحلت و انتقال از عالمی به عالم دیگر است و وقتی این مرگ همراه با شهادت باشد، از آنجا که شهید عینیت حقیقی و تمثیل آرمانهای جامعه است، حتما زندهتر و جاودانهتر خواهد بود.
در این دید و جهان بینی، وصیت که در فرهنگ دینی ما مسلمانان از اهمیت والایی برخوردار است، معنی و مفهوم دیگری پیدا میکند؛ وصیت دارای «پیام» میشود. در این جهانبینی وصیتکننده که خود را دارای تجربه فراوان مییابد و راه برخورد با جریانات و مشکلات را بهخوبی میداند، در معرض کوچ کردن و انتقال قرار گرفته است و دیگران نیز همین مسیر را باید طی کنند و مثل او از کورانها عبور کنند.
مرامنامهای که سردار برایمان گذاشت
شاید لازم باشد بار دیگر وصیتنامه آن شهیدِ نیمه شب جمعه را که شهادتش آتشی بود بر جانمان بخوانیم تا بلکه چیزی بیابیم. بیشک آنچه که یک فرمانده نظامی، چون سردارِ شهید ما که سالیان سال در عرصه نبرد و جهاد تجربه کرده و الآن در وصیت نامه خویش که به مثابه یک «مرام نامه» برای سایرین است، بازگو و گوشزد میکند از اهمیت بالایی برخوردار است و مردمانی که شعار «همه ما سردار سلیمانی هستیم» سر میدهند نگاهشان به وصیت ایشان باید نگاه به مهمترین دغدغهها و آرمانهای این سردار شهید باشد.
شهید نیمه شب جمعه در خطاب به مردم امت اسلامی میگوید: «عنایت کنید، جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).»
خیمه، جمهوری اسلامی است
فرمانده شهید سپاه قدس تأکید میکند: «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید]به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.»
اصول، یعنی ولایتفقیه
حاج قاسم سلیمانی خطاب به مردم ایران به این موضوع اشاره دارد که: «از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حُرمت او را حُرمتِ مقدسات بدانید.»
سردار سلیمانی خطاب به مراجع و علما نیز رکن رکین و اصل اصیل ولایت فقیه را نقطه کانونی قرار میدهد و میگوید: «حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (ره) هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت اللهالعظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان، میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیرقابل برگشت خواهد بود.»
پُر واضح است که تنها راه پیمودن و خالی نکردن میدانی که سردار دلها، چهل سال در آن به مجاهدت و ایثار پرداخت، تبعیت از، ولی فقیه است، اصلی که در دید روایات هم مورد توجه بوده و در توقیع شریف حضرت حجت (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) فقیه و حاکم اسلامی، حجت امام زمان بر مردم است. راهکار شهید سینهسوخته ما برای خروج از فتنه، همان اصلی است که امام امّت سالیان قبل گفته بودند: «پشتیبان ولایتفقیه باشید تا آسیبی به کشور شما نرسد.» آری این سخنان شاید تکراری به نظر بیایند، اما تمنّا و خواهشِ کسانی است که عمری جان و سلامتیشان را صرف دفاع از من و شمای ایرانی کردند.
منبع: فارس
هرگز نرود میخ آهنین در سنگ
برای :
آنهایی که برای رسیدن به هوس های دنیایی خود ، با اسلام دشمنی می کنند ، راهشان کجراهه ی ابلیس است.
و
آنهایی که به ظاهر مسلمان ، اما در دل تمایل به شیطان دارند ، منافقند و گمراه. با اینان سخن گفتن بی فایده ست.
ودر باره ی فتنه : برای اونها که در فتنه دست و پا می زنن یک ضرب المثل ترکی قدیم داریم ..
میگه وقتی گرد و خاک و طوفان می خوابه و آرام میشه معلوم میشه اون که سوار شده بودی اسپ بود یا الاغ.......
چقدر زیبا ابهت ایران را حفظ کردی و بعضی وطن فروشان با دشمنان ایران یکی شده اند.
اینها رو در میدان ها و سر در متروها بگذارید
تا همه بخوانند و ببینند
عکس وحشی گری ها رو همه جا بگذارید تا معاندین هم ببینند