شامگاه دوشنبه بیستوسوم آبان امسال زنی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران تماس گرفت و از حمله سارقان مسلح به خانهشان در طبقه دوم ساختمانی در محله زعفرانیه خبر داد. ماموران کلانتری دربند به آنجا اعزام شده و به تحقیق از اعضای این خانواده پرداختند.
دختر خانواده در جریان تحقیقات گفت: من، مادر و خواهرم در خانه بودیم که ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه مرد سرایدار زنگ خانه را زد. از پشت چشمی در نگاه کردم. برای جمعآوری زباله آمده بود. همین که در را باز کرده و نایلون زباله را بیرون گذاشتم، مردی نقابدار به زور وارد خانهمان شد. بعد سرایدار و در ادامه سه نقابدار دیگر که چاقو و کلت داشتند وارد شدند.
وی افزود: ما را به مرگ تهدید کرده و میگفتند هرچه اموال قیمتی دارید بدهید. مرا همراه سرایدار در سرویسبهداشتی انداختند و مردی هم مراقبمان بود. صداهایشان را شنیدم که مادر و خواهرم را به مرگ تهدید میکردند. آنها ۱۵ دقیقه در خانهمان بودند و بعد رفتند. بهسختی در سرویسبهداشتی را باز کرده و بیرون آمدیم. مادر و خواهرم در اتاق دیگری زندانی بودند که نجاتشان دادم. سارقان فرار کرده بودند. خانه بههم ریخته بود و در بررسی وسایل متوجه شدیم که یک ساعت رولکس به ارزش ۷۰۰میلیون تومان، طلا و جواهرمان به ارزش چهارمیلیارد تومان، ۴۴۰۰ دلار و نیز هشت سکه بهارآزادی را سرقت کردند.
من و خانوادهام به مردسرایدار مشکوک هستیم که با سارقان همدست باشد. او معتاد است و شب قبل از این سرقت خانوادهاش را به شهرستان فرستاد و در اتاق سرایداری تنها بود. با شکایت این خانواده، سرایدار بازداشت شد. او دیروز برای تحقیقات نزد قاضی کشیک دادسرای ناحیه ۳۴ تهران آمد و در اظهاراتش گفت: خانواده شاکی اشتباه میکنند. من در این ماجرا با سارقان نبودم و آنها را نمیشناسم. چند سال قبل پسرم در این ساختمان سرایدار بود. کاری در شرکت پیدا کرد و رفت و من و خانوادهام از دو سال قبل از شهرستان به این ساختمان آمده و سرایدار شدیم. آن شب در سرایداری بودم. در آسانسور باز شد و افرادی بیرون آمدند.
تصور کردم از ساکنان باشند، اما چهار مرد نقابدار را دیدم که سلاح و کلت به دست داشتند. به سمت اتاق سرایداری آمده و به من حملهور شدند. چاقو و کلت زیر گلویم گذاشتند و نام شاکی را به زبان آوردند و گفتند خانه آنها کدام طبقه است؟ از ترسم گفتم طبقه دوم. بعد دستم را با دستبند پلاستیکی بستند و خواستند همراهشان به طبقه دوم بروم. به بهانه گرفتن زباله در زدم. وقتی دختر خانواده کیسه زباله را بیرون گذاشت، آنها مرا به داخل خانه هل داده و بعد زندانیمان کردند.
با توجه به اعترافهای اولیه این مرد، پرونده با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران به پلیس آگاهی ارسال شد و سارقان نقابدار تحت تعقیب قرار گرفتند و تحقیقات از سرایدار هم ادامه دارد.
جام جم
یا خداااااا
چقدر پول و طلا و سکه و ....
اون وقت بعضی ها دارند از بی پولی می نالند
لطفا در مورد این ثروت هم تحقیق کنین
لطفا در مورد این ثروت هم تحقیق کنین