روزهای اول اغتشاشات را یادتان میآید؟! همان روزهای اولی که حرف از یک جامعه گلو بلبل بود و صحبتهای قشنگ. حرف از احترام بود و آزادی. آزادی که فقط یک کلمه موهوم و جذاب بود برای جذب جوانان و هیچ معنای دقیقی نداشت. با همین حرفهای قشنگ هم روزهای اول اغتشاشات، بخشی از معترضان به شرایط اقتصادی جامعه و جوانان را به خود جذب کردند و سیاهی لشکرشان را به رخ کشیدند.
اما کمکم این آزادی برای خودش معنا پیدا کرد. آزادی بیاحترامی به قشرها و عقاید، آزادی روابط جنسی، آزادی به اسم آغوش رایگان دختران و پسران برای هم، آزادی فحشها و ناسزاها و... لازم نیست پای صحبتهای اغتشاشگران بنشینید تا ببینید فردایی که برای ایران خواب دیدهاند چه شکلی است چرا که همین چندوقت خوب نشان دادهاند چهره فردایی که برای ایران خواهند ساخت.
از سلف مشترک تا آغوش رایگان!
دغدغههایی که این چند روز لیدران جوان اغتشاشات به نمایش گذاشتند. دغدغههای جالبی بود که یک تنه جامعه را به سمت بیبند و باری سوق میداد. شاید این خواستهها تازه خیلی از ما را با مفهوم آزادی از نگاه اغتشاشگران آشنا کرد و در همین چند روز هم بسیاری از خانوادهها دست از حمایت آنها برداشتند. سلف مشترک، آغوش رایگان و ... که تاییدی بود بر روابط آزاد دختران و پسران و ترویج بیبند وباری در جامعه.
هرچند این آرمانهایی که برای خود تعریف کردهاند هم مثل همان شعار زن زندگی آزادی شان فریبی بیش نیست. چرا که آغوشی که به اصطلاحِ خودشان، به روی مردم غمگین ایران باز کرده بودند تا نشان دهند همدل هستند ختم شد به دزدی تلفن همراه از مردم! حتی خودشان هم به خود رحم نمیکنند آن وقت توقع دارند دلسوزی دروغینشان برای مردم ایران را باور کنیم. لیدران اغتشاشات شما که آغوش باز میکنید برای همدلی با مردم، پس چرا آرمان علیوردی و آرمانها را زیر مشت و لگد به شهادت رساندید؟!
البته این دغدغهها به همین جا ختم نمیشود اول از سلف مشترک میگویند و بعدها ختم میشود به خوابگاه مشترک، راهی که فرانسه در جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ طی کرده است و دانشجویان در اعتراض به اینکه چرا خوابگاههایشان مشترک نیست اعتراضی راه انداخته بودند. آزادی لیدران اغتشاشات امروز، چیزی نیست جز تلاش برای بیبندو باری جنسی در فردای ایران!
امروز عمامهپرانی است فردا ممنوعیت اسلام!
شاید لازم باشد دوباره این سوال را بپرسم روزهای اول اغتشاشات را یادتان میآید. همان روزها که لیدران اغتشاشات برای آنکه برخی از مردم را با خود همراه کنند. میگفتند ما بیاحترامی به اسلام نمیکنیم اتفاقا خودمان هم مقید به اسلام هستیم. آن وقت برخی چادرینماها را با خود همراه میکردند که نظر مذهبیهای جامعه را به خود جلب کنند. اما حالا گویا حرفهای خودشان را هم به یاد نمیآورند که از سر روحانیان عمامه برمیدارند و سوقصد به جانشان میکنند.
لیدران اغتشاشات! مگر برای آزادی نمیجنگید مگر فردایی را برای ایران متصور نشدید که هرکس هرچه که میخواهد به تن کند و هر عقیدهای برای خودش محترم است؟! پس چرا عمامه از سر روحانیان برداشتید و چادر از سر زنان با حجاب کشیدید؟! چرا به لباس روحانیت توهین کردیدو به لباس پیامبر بیاحترامی؟! درحالی که دم از اسلام و خدا میزنید. آزادی از نظر شما چه معنای عجیبی دارد. اینکه حلال خدا را حرام کنید و حرام خدا را حلال جلوه بدهید؟! نه شما طرفدار آزادی نیستید شما بیبندوباری میخواهید و برهنگی!
دورنمای این عمامهپرانیها به جای خوبی ختم نمیشود. امروز میگویند ما برای مردم میجنگیم، اما چادر از سر زن با حجاب میکشند و به روحانیت توهین میکنند. فردای ایران اگر به احتمال ناممکن به دست این اغتشاشگران بیفتد. فقط توهین به لباس روحانیت نیست، توهین به دین است، توهین به مساجد است، توهین به هر زن و مرد با حیا وحجاب است. اصلا چرا توهین؟! فردای ایران اگر به دست اینها بیفتد دیگر توهینی نیست ممنوعیت است! ممنوعیت دین و اسلام و حجاب. همانچیزی که سالها دشمن در تلاش بوده آن را در ایران اجرایی کند!
غیرت در دایرهالمعارف اغتشاشگران یعنی وطن ستیزی!
فردایی که اغتشاشگران برای ایران خواب دیدند پر است از بیبند و باری جنسی، پر است از دینستیزی و حتی وطن در این جامعه هیچ معنا و مفهومی ندارد. وطن فقط جولانگاهی است به تعریفشان که هر چه میخواهند زیر اعتبار اسمش انجام دهند. چرا از فردایشان بگوییم، همین امروز خوب نشانمان دادند وطن هیچ ارزشی برایشان ندارد!
نزدیک به ۲۰۰ هزار شهید در هشت سال دفاع مقدس جان فدا کردند، اما یک مشت از خاک کشور را به دشمن ندادند. زنان و مردان، غیرت به خرج دادند و سینه ستبر کردند برای آنکه امانتدار خوبی برای نسلهای آینده باشند و کشور را حفظ کنند. اما حالا اغتشاشگران به دختری که سنگ به گلزار شهدا پرت میکند میگویند با غیرت! این یعنی خون ۲۰۰ هزار شهید و شهدایی که در این سالها برای دفاع از مرز و بوم جان نثار کردند هیچ ارزشی ندارد و این چه مفهومی میتواند داشته باشد جز وطن فروشی!
در مسلک آنها کسانی که غیرت به خرج دادند و جان را برای دفاع از وطن گذاشتند مستحق توهین هستند و آنها که توهین میکنند با غیرتان خطاب میشوند. فردایی که اغتشاشگران برایمان خواب دیدهاند هر روزش همین است. هر روزش توهین و جنگ با پاسداران حریم وطن است و چراغ سبز به داعش و امثال او! فردای با آنها تمام ارزشهای مردم زیر سوال میرود و هر کس به بهانهای سرش زیر تیغ آنها مینشیند.
وقتی خدانور نماد مظلومیت میشوند
در دنیای اغتشاگران دنبال عدالت هم نباشید. حق جای باطل مینشیند و باطل چنان جلوه میکند که حق است. ماجرای خدانور را یادتان میآِید؟! همان سارق مسلحی که تصویر دستگیری آن را در تیرماه به عنوان یکی از مردم مظلوم زاهدان جا زدند و گفتند در جریان اغتشاشات دستگیر شده است. اسمش را فریاد زدند، شهید خطابش کردند، از او نماد ساختند، برایش مرثیهسرایی کردند و هرکجا میلهای دیدند برای دفاع از مظلومیت نداشته یک سارق، خود را به میله بستند تا به گفته خودشان نماد قهرمانی خدانور باشند! آن هم برای سارقی که بارها قمه روی دختران و زنان کشیده بود تا گوشیها و طلاهایشان را سرقت کند و میان مردم زاهدان به یاغی معروف شده بود. سارقی که در یک عملیات مسلحانه در مهرماه امسال کشته شد حالا برای اغتشاشگران نماد قهرمان و شهید مظلوم اغتشاشات است که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
این فقط چند روایت کوچک از چهره امروز اغتشاشات است و فردایی که انتظارش را میکشند. شعارهایشان شاید به ظاهر قشنگ و سازنده باشد و حرفهایشان شاید از آبادی ایران بگوید. اما در پس این پرده چیزی نیست جز آنکه جوانان را به بیبند و باری مشغول کنند تا متوجه نشوند دشمن چه نقشههایی برایشان خواهد کشید. تا سرگرم باشند و مسیر آبادی کشور را رها کنند. سارق را جای شهید معرفی میکنند که جامعه از ارزش و آرمانهایش تهی شود. چهره پلیس و حافظان امنیت کشورها را تخریب میکنند تا راه را برای داعش و تجاوز داعشمسلکان باز کنند! آخر این راه بیراهه است باید برگشت و زخمهای وطن را التیام داد! باید آغوش رایگان به روی وطن گشود تا از گزند دشمن محفوظ بماند.