رسیدگی به این پرونده از پاییز دو سال قبل با مرگ مشکوک مرد ۴۲ سالهای به نام شهرام در خانهاش آغاز شد.
پس از آن مأموران به محل فوت شهرام واقع در خیابان پیروزی رفتند و با تحقیقات اولیه مشخص شد که او بر اثر سکته قلبی جان باخته است. اما اظهارات ضد و نقیض همسر ۳۸ ساله شهرام سبب شد تا جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شود.
کارشناسان پزشکی قانونی نیز بعد از انجام معاینات لازم در گزارشی اعلام کردند: متوفی در اثر نارسایی تنفسی ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی فوت کرده است.
از آنجایی که شهرام هیچگاه مواد مخدری مصرف نمیکرد پدر و مادرش با حضور در دادسرا با تنظیم شکایتی از عروسشان شکایت کردند.
با این شکایت زن جوان بازداشت شد و در اعترافاتش عنوان کرد: من نقشی در مرگ همسرم نداشتم. شهرام شب بیخوابی به سرش میزد و من برای اینکه او راحتتر بخوابد به او قرصهای آرامبخش میدادم.
بعد از اظهارات وی خانواده همسرش با این تصور که نسبت به عروسشان دچار سوءتفاهم شدهاند، شکایتشان را پس گرفتند و پرونده مختومه شد.
رازی که دختر مقتول فاش کرد
یکسال بعد در حالی که خانواده شهرام با مرگ او به صورت طبیعی کنار آمده بودند، دختر نوجوانش راز قتل پدرش را برای عمویش فاش کرد.
دختر نوجوان که پس از قهر با مادرش به خانه عمویش رفته بود در اظهاراتی تکاندهنده گفت: پدرم با مرگ طبیعی فوت نکرده و مادرم او را کشته است. او به پدرم قرصهایی خوراند که باعث شد او فوت کند. پدرم با کار کردن مادرم مخالفت میکرد و این موضوع سبب شده بود تا مادرم برای اینکه پدرم مزاحم کار کردنش نشود در غذا و نوشیدنیاش قرصهایی را حل کند تا پدرم بخوابد و مادرم راحت به کارهایش برسد. وقتی از مادرم درباره کارش توضیح خواستم او به من گفت نگران نباش این پودر ویتامین است.
پس از اظهارات دختر قربانی خانواده شهرام دوباره از عروسشان شکایت کردند و او بار دیگر بازداشت شد و به قتل شوهرش اعتراف کرد: من عاشق کار کردن بودم و پس از مدتی با سختی توانستم مغازهای اجاره کنم و به کار فروش لباس مشغول بودم، اما شهرام مدام ساز مخالف میزد و میگفت که نباید کار کنم. بعضی اوقات او آنقدر عصبیام میکرد که میخواستم دیگر زنده نباشد به همین خاطر چندبار تصمیم گرفتم او را از سر راهم بردارم.
وی در ادامه گفت: یک بار با پرداخت ۵۰ میلیون تومان به ۲ نفر خواستم تا شهرام را تا جایی که امکان دارد کتک بزنند، اما آنها پس از گرفتن پول فرار کردند. مدتی بعد بود که با پسر جوانی به نام خسرو آشنا شدم و او با طرح نقشهای سیستم ترمز ماشین شهرام را دستکاری کرد تا در یک تصادف بمیرد، اما شهرام متوجه خرابی سیستم ترمز شد و آن را درست کرد. دفعه سوم مرد جوانی به نام بهنام که از مغازهام خرید میکرد وقتی فهمید همسرم مرا آزار میدهد به من چند قرص داد و مدعی شد که وقتی قرصها را به همسرم بدهم او سکته میکند و مرگ او طبیعی به نظر میرسد.با اعترافات صریح متهم خسرو و بهنام نیز بازداشت شدند.
با تکمیل تحقیقات و گزارش پلیس برای زن جوان به اتهام قتل عمد، برای بهنام اتهام معاونت در قتل و برای خسرو به اتهام شروع به قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
پس از آن زن جوان به جایگاه رفت و گفت: من چند بار از بهنام قرص گرفته بودم و شهرام هم آنها را خورده بود و هیچ اتفاقی هم برایش نیفتاده بود، اما آخرین بار شهرام خودش قرصهای بیشتری خورد تا راحتتر بخوابد و همین موضوع سبب شد او دچار حمله قلبی شود.
در ادامه بهنام به جایگاه رفت و گفت: من قصدی در کشتن مقتول نداشتم. من فقط چند قرص آرامبخش به این زن دادم، اما خود شهرام دوز قرصها را افزایش داده بود و من نقشی در این ماجرا نداشتم.بعد از آن وکیل متهم دیگر یعنی خسرو که با قید وثیقه آزاد بود، به جایگاه رفت و گفت: موکلم تحت تأثیر حرفهای این زن قرار گرفته بود و سیستم ترمز خودروی شهرام را دستکاری کرد. حالا هم پشیمان است.پس از اظهارات متهمان و وکلایشان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.