رسانه ملی در اولین گام اقدام به راه اندازی قرارگاه رسانهای و استفاده همزمان از رسانههای مکتوب و مجازی به اندازه حوزه نفوذ هر یک از آنها پرداخت در این مبارزه نفس گیر که چیزی شبیه عبور از تونل وحشت بود، رسانه ملی عملکردهای ذیل را از خود بجا گذاشت.
بلاتردید، نبرد رسانهای با بیگانگان و ضدانقلاب بیگانه پسند، پیچیدهترین و مدرنترین جنگی است که اهمیت آن نه تنها کمتر از سایر جنگها اعم از جنگ ترکیبی، جنگ شناختی، جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی و … نیست، بلکه از این جهت که ستاد جنگ همه اینها و نیز بستر اصلی گرم کردن تنور ذهنها در همین رسانهها واقع شده اند، بسیار با اهمیتتر میباشد.
جنگی به واقع مظلومانه، نابرابر، با شاخصهای درشت شبهه افکنانه، فتنه انگیزانه، روحیه شکنانه، انگیزه زدایانه، سیاه بینانه، نفرت افشانه، مقابله گرانه، اهانت ورزانه، اندیشه ستیزانه و در یک کلام تزویرگرانه در این جبهه جریان یافت و رسانه ملی با این باور و درک درست که جنگ نظامی با پیشتازی نهادهای نظامی و بسیج به سرانجام رسیده و جنگ نرم با میدان داری دانشگاهها پیش رفته و قطعا” عَلَم جهاد تبیین را رسانه ملی باید به دوش بکشد، وارد گود شد و با فراخوان همه تواناییها و پتانسیل ها، اعم از درون سازمانی و برون سازمانی، الحمدالله با نقش آفرینیهای همه واحدهای عملیاتی اعم از معاونتهای صدا، سیما، خبر، مجازی استانها و برون مرزی و …، نقش بارزی در عدم همراهی مردم با اغتشاشگران و ناکامی آنها در فراخوانیهای سریالی اخیر داشته است.
جالب اینجاست که همه این پرتوافکنیها در شرایطی انجام شده که تخریب صدا و سیما جزء پنج اولویت اصلی تمامی جریانات بیگانه و معاند مخصوصا” رسانههای پرهزینهای بوده و هست که در برآوردهای میدانی و نظرسنجیهای رسانهای بر این باورند که تنها مانع رسانهای تأثیرگذاری آنها بر افکار عمومی، همین رسانه ملی است.
مستندا” تحریم دکتر پیمان جبلی ریاست رسانه ملی از سوی غرب، در اوج ادعاهای پوشالی آنها مبنی بر حمایت از آزادی بیان و جریان آزاد انتشار اخبار، دقیقا” تائید و اعتراف تلخ به همین حقیقت بارز اثرگذاری رسانهملی در جریان سازی اجتماعی است، اگر چه بظاهر از سوی آنها انکار میشود.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در حالی فرماندهی قرارگاه و خطوط مقدم جهاد تبیین را در این نبرد ۷۵ روزه عهده دار شد که قطعا ” پرفشارترین و هماهنگترین تقابل ادغامی از سوی دهها کشور متحد امریکاست که بی شباهت با جنگ احزاب نبوده است.
رسانههای غول پیکر بیگانه به همراه رسانههای معاندین و شبکههای اجتماعی و فضای مجازی اعم از ضدانقلاب تابلودار و نیز خودی نماهای بیگانه مدار، به انگیزه شکار و بکارگیری افکار عمومی بخصوص بخشی از نسل سنین پائین، که آنچنان تجهیز و تحریک شده بودند که با تطهیر نظم نوین استکباری و صهیونیستی غرب، جمهوری اسلامی ایران را مظهر همه بدیها، ظلمها، دخالتها، و وصله ناجور به جهان امروز و عامل بدبختیها و عقب افتادگیهای ملت ایران دانستند.
فاصله تحریک و تشویش افکار عمومی با زورآزماییهای خشن و آشوب محور خیابانی به اندازهای کم بود که نظام جمهوری اسلامی، مجال واکنش مناسب نمییافت و مرگ مهسا امینی نیز این جریان را در تندترین سراشیبی ممکن قرار داده و اغتشاشات خیابانی با همین اسم رمز، هم توسعه یافت و هم بزرگ نمایی شد و در بازه زمانی غیرمتعارفی، سوژههای مکرر دیگری نیز به دروغ تولید شد و خودکشیها و سکتهها و مرگهای نامرتبط و حتی قربانیان آشوبگری که از پشت تیر میخوردند نیز به حساب کشته سازیها واریز شد و از مردمیترین نظام سیاسی دنیا، تصور کاریکاتوری وحشتناکی ساختند که برای افکار عمومی و حداقل برای نسلهای پایین غیرقابل تحمل و محکوم به براندازی و فروپاشی باشد.
در چنین شرایط شعارزدگی که اتاق فرمان این فتنه در رسانههای غربی، بر طبل جنگ و اغتشاش میکوبیدند و مانع از آزاداندیشی جامعه میشدند، رسانه ملی طبق روال همیشگی وارد کارزار رسانهای شد و با استفاده از تجارب گذشته و تدابیر تخصصی و نیز بکارگیری اهالی اندیشه به سیاستگذاری پرداخت تا بتواند با ساز و کار مشابه خود فتنه گران، به مصاف تعیین کننده با آنها بپردازد.
رسانه ملی در اولین گام اقدام به راه اندازی قرارگاه رسانهای و استفاده همزمان از رسانههای مکتوب و مجازی به اندازه حوزه نفوذ هر یک از آنها پرداخت. در این مبارزه نفس گیر که چیزی شبیه عبور از تونل وحشت بود، رسانه ملی عملکردهای ذیل را از خود بجا گذاشت:
۱- نمایش عظمت وشکوه انقلاب اسلامی و زنده بودن انقلاب و آرمانهایش در متن حاکمیت و عموم اقشار مردم
۲- تجلی بخشیدن پیشرفتهای کشور در ابعاد متنوع صنعتی، کشاورزی، اجتماعی، فرهنگی، علم و فنآوری، دفاعی، پزشکی و … طی سالهای بعد از انقلاب اسلامی
۳- ترویج و تبلیغ عنصر عقاید اسلامی، حضور مردمی و تخصیصا” نقطه قوت نظام یعنی حضور و نقش آفرینی بی بدیل ولایت فقیه و رهبری
۴- مبارزه با مایوس سازی و تضعیف روحیه مردم بالاخص جوانان که دشمنان ما با انتشار خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت ها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش به آن مبادرت میورزیدند.
۵- نقش آفرینی درشناخت آرایش جدید دشمن و عدم انفعال دراین جنگ ترکیبی
۶- تشکیل جبهههای قوی و دانایی محور درهمه حوزههای برنامه سازی
۷-افشای حقایق مکتوم از طریق جهاد تبیین و افشای اسناد و دستهای پشت پرده
۸- توجه به کارهای عمیق، محتوایی، اصیل و بنیادین در برنامه سازی، مستندسازی و تهیه گزارشات تحلیلی و میدانی
۹- پاسخگویی مستند و مستدل به شبهات رسانههای فارسی زبان
۱۰- ارائه تحلیلهای واقع بینانه از تحرکات نظام رسانهای دشمن
۱۱- پرهیز از پخش برنامههای کم عمق
۱۲- زنده نگه داشتن ارزشها
۱۳- حس مسولیت شناسی
۱۴- پرداختن به بحثهای منطقی وکرسیهای نوآوری
۱۵- طرح لزوم الگوسازی صحیح برای جوانان
۱۶- تمرکز بر شیوایی و رسایی خبر
۱۷- تقویت قدرت تحلیل مردم
۱۸- مواجهه درست باگروهها و جریانات داخلی وخارجی
۱۹- تزریق امید به اذهان بمباران شده مردم در خبرها و تحلیلهای رسانههای بیگانه و معاند
۲۰- ترمیم باورهای تخریب شده و رویکردهای متوقف شده و نیز تعمیر ساختارهای فکری از طریق بکارگیری اساتید بزرگ دانشگاهی در مباحث کارشناسی و مناظرههای آزاد
۲۱- هدایت فرهنگی وتقویت هویت ملی وانقلابی
۲۲- کمک به ایجاد همگرایی عمومی درکشوررسانه ملی با استعانت الهی و رهنمودهای داهیانه مقام معظم رهبری در بزرگترین مأموریت ذاتی اش، یک تنه از پس رسانههای غول پیکری برآمد که در اوج ظرفیت و تقویت، شمشیرها را از رو بسته و با به دست گرفتن ابتکار عمل ها، بیرحمانه ترکتازی میکردند.
رئوس دستاوردها و تجربیات رسانه ملی در این مصاف ۷۵ روزه عبارتند از:
۱-اولین قانون دشمن، تئوری ماکیاولیستی است یعنی هدف وسیله را توجیه میکند و در این راه از تهمت و دروغ و … به راحتی استفاده میکند.
۲-از سالها قبل دشمن از میان احزاب سیاسی، دانشگاهها و مراکز فرهیختگی و نیز سلبریتیهای هنری و ورزشی، سربازگیری کرده و در بحرانهای فتنه انگیزانه این سربازها را به خط مقدم تقابل فرهنگی و اجتماعی اعزام و درزمینه جو دادن به افکار عمومی فعال میکند.
۳-لیدرهای آموزش دیده و امکانها وظیفه میدانی کردن اعتراضات، تبدیل اعتراضات به اغتشاشات، تغذیه تجهیزاتی آشوبها و …را عهده دارند.
۴-کشته سازی، مصادره مردههای غیرعادی مثل خودکشی، دادن فراخوانهای سریالی، اعتصابات اجباری، فحاشی ناموسی به اقشار و افراد آبرومند و نیز شعارزدگی از شگردها و تاکتیکهای جریان اخیر است
۵-اتحاد جهانی اخیر بی نظیر بوده و طرح موضوع ناآرامیهای ایران در محافل رسمی بین المللی جهان امری کاملا” بدیع و غیرمتداول بوده است.
۶-معیارهای دوگانه غرب و تبعیت بزدلانه اروپا از امریکا خیلی به ذوق میزند، اما اروپا شرمساری نمیفهمد.
۷ - عقب نشینیهای غیرمتعارف و مماشات بدون توجیه حاکمیتی موجب تجری دشمن شده و انعطاف پذیریهای معدود هم باید رسمی و متمرکز و بر اساس مصالح عالی ترباشد.
۸-فاصله میان جامعه واقعی با جامعه مجازی مطروحه در رسانههای غربی بحدی فاحش و دروغ است که اگر تمام فعایتهای رسانه ملی مصروف تبیین همین امر شود، قطعا” به بیراهه نرفته است.
به هر حال در پایان باید تأکید کرد که تدوین آنچه که بر انقلاب ما، مردم ما، جامعه ما و رسانه ملی گذشته، از لازمههای جهاد تبیین است که هرگز نباید مغفول بمانند.
هادی ابراهیمی "عضو هیئت علمی دانشگاه "