بر خلاف چیزی که معمولاً به نظر می‌آید که یک آدم بد در رابطه وجود دارد و مشکلات را ایجاد می‌کند، از نظر زوج‌درمانگران ایجاد اختلافات بین زوجین معمولاً تقصیر یکی از آنها نیست.

چند سال پیش در شرکتی کار می‌کردم که سه نفر از خانم‌های همکارم از همسرشان جدا شده بودند. بار‌ها سر درد دلشان باز شده بود و دربارهٔ همسر سابق‌شان و زندگی تلخی که از سر گذرانده بودند برایم حرف زده بودند. نکتهٔ جالب این بود که هیچ‌کدام‌شان هرگز از کاستی‌ها و اشتباهات خود چیزی نمی‌گفتند. برعکس؛ تمام تقصیر‌ها را به گردن همسر سابق می‌انداختند و طوری از زندگی مشترک‌شان حرف می‌زدند انگار رسماً با یک دیوانه طرف بوده‌اند.

بعد‌ها دوستی به من یاد داد که در اختلافات زناشویی پیش از هر قضاوتی حتماً حرف هر دو طرف رابطه را بشنوم. دو سه باری که علی‌رغم سن و سالَم در موقعیت ریش‌سفیدی قرار گرفتم، این توصیه را به کار بستم و از نتیجه‌اش شگفت‌زده شدم. چقدر حرف‌های دو طرف ماجرا با هم متفاوت بود. چقدر شخصیتی که هر کدام از زوجین از طرف مقابل تعریف می‌کرد با واقعیت فاصله داشت...

خیلی وقت‌ها در اطرافیان‌مان افراد و زوج‌هایی را می‌بینیم که با همسرشان اختلافات شدیدی دارند. شاید تصمیم به جدایی گرفته‌اند یا حتی جدا شده‌اند. وقتی با این افراد صحبت می‌کنیم، دلایل متعددی را برای به وجود آمدن این اختلافات ذکر می‌کنند. وقتی به این دلایل گوش می‌کنیم عمدتاً به نظر می‌رسد طرف مقابل یک هیولای وحشتناک بوده که رفتار‌های عجیب و غریبی را بدون هیچ دلیل مشخصی انجام داده و ظلم بسیار زیادی را در مورد فردی که ما می‌شناسیم مرتکب شده.

در جست‌وجوی هیولای ظالم

شاید این سؤال برایمان پیش آمده باشد که چرا هر وقت در اطرافیان‌مان کسانی را می‌بینیم که در زندگی مشترک مشکل دارند، ما همیشه بخش مظلوم ماجرا را می‌بینیم؟ پس ظالم‌ها کجا هستند؟ افرادی که این رفتار‌های عجیب و غریب را انجام داده‌اند چه کسانی‌اند؟ آیا آن‌ها بخشی از جامعه نیستند؟ آیا امکان ندارد یکی از آن‌ها از اطرافیان یا عزیزان ما باشد؟

البته در این ماجرا منظور افراد یا زوجینی نیست که با مسائلی مانند اعتیاد یا خیانت همسرشان مواجه شده‌اند. چون در مسائلی از این قبیل ممکن است همسر هیچ نقشی در آن اشتباه نداشته باشد و صرفاً اشتباه یکی از طرفین رابطه باشد. ولی اگر از این دست مسائل بگذریم، در بیشتر مواردی که رابطه‌ها به مشکل برمی‌خورند، می‌بینیم که افراد اذعان دارند که «من هیچ کار بدی نکرده‌ام، ولی همسرم به‌شدت ظالم و سنگدل بوده و رفتار‌های وحشتناکی را در مورد من انجام داده.». این برای ما تعجب‌برانگیز است که چه اتفاقی می‌افتد که تمام اطرافیان ما قربانیان ماجرا هستند، نه طرف ظالم ماجرا. پس آن ظالم‌ها کجا هستند؟

هیولایی وجود ندارد؛ علیت حلقوی را دریابید

در مورد شروع اختلافات بر خلاف چیزی که معمولاً به نظر می‌آید که یک آدم بد در رابطه وجود دارد و مشکلات را ایجاد می‌کند، باید به این نکته بپردازیم که از نظر زوج‌درمانگران ایجاد اختلافات بین زوجین معمولاً تقصیر یکی از آن‌ها نیست. دکتر پیمان طاهری، روانشناس بالینی و زوج‌درمان‌گر، با اشاره به موضوع «علیت حلقوی» می‌گوید: «علیت حلقوی به این اشاره دارد که معمولاً یک موضوع مورد اختلاف که در ابتدا خیلی هم چالش‌برانگیز نیست، بین زوجین وجود دارد. مثل پاسخ ندادن یکی از زوجین در زمانی که همسر انتظار داشته او پاسخ دهد.

مثلاً مردی از سرکار به خانه برمی‌گردد. همسرش توقع دارد مرد او را در آغوش بگیرد. ولی مرد به دلیل خستگی او را در آغوش نمی‌گیرد. اینجا هنوز اختلاف بزرگی شکل نگرفته. ولی چگونه این ماجرا به یک دعوای بزرگ تبدیل می‌شود؟ همین محرک کوچک باعث می‌شود احساس بدی در خانم برانگیخته شود و احساس کند «حتماً همسرم من را دوست ندارد و به همین دلیل من را در آغوش نگرفته.». این حس باعث می‌شود واکنش بدی به همسرش نشان بدهد. مثلاً سرش غر بزند، سرزنشش کند یا با بی‌توجهی یا بی‌احترامی به همسر، ناراحتی‌اش را نشان دهد.

آن‌وقت اتفاق دیگری در مرد می‌افتد. او احتمالاً احساس می‌کند تلاش‌هایش دیده نمی‌شود و زحماتش بی‌ارزش است که همسرش با او این‌طور رفتار می‌کند. بعد مرد هم رفتار بدتری نشان می‌دهد؛ مثلاً سر همسرش داد می‌زند یا از او ایراد می‌گیرد.».

همه چیز زیر سر چرخه‌های معیوب است

این مشکل در رفت و برگشت بین زوجین شروع می‌کند به بزرگ‌تر شدن؛ و آن‌قدر پیش می‌رود تا به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل می‌شود. وقتی به ماجرا‌ها از این زاویه نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که از ابتدا یک انسان بد وجود نداشته. بلکه یک مسألهٔ کوچک باعث شده با واکنش‌هایی که زوجین به آن مسألهٔ کوچک داشته‌اند، یک دعوای بزرگ شکل بگیرد.

البته این صرفاً یک مثال بود و در زوج‌های مختلف ممکن است این مسأله بین آقا و خانم شرایطش فرق کند. یا همین زوج که مثالش را زدیم، در دعوای بعدی موضوع مورد اختلاف‌شان چیز دیگری باشد. اما به بیان دکتر طاهری نکتهٔ دیگری که اهمیت دارد این است که «شاید زوجین بر سر مسائل زیادی با هم اختلاف‌نظر، اختلاف عقیده یا جر و بحث داشته باشند. اما تمامی مسائل و مشکلات هر کدام از زوجین از الگو‌های خاصی پیروی می‌کند که ما در درمان هیجان‌مدار، این الگو‌ها را «چرخه‌های معیوب» می‌نامیم.».

دکتر طاهری معتقد است فارغ از موضوع اختلاف و محتوای بحث‌ها، هر کدام از زوج‌هایی که دچار اختلاف می‌شوند، مسائل‌شان قطعاً از یک الگوی خاص و یک چرخهٔ معیوب پیروی می‌کند. و، چون خود افراد به این الگو‌ها و چرخه‌ها آگاه نیستند معمولاً بار‌ها دچار این چرخهٔ معیوب می‌شوند و این مشکلات بار‌ها تکرار می‌شود، بدون اینکه خود این افراد بدانند واقعاً مشکل اصلی رابطه‌شان چیست.

در ادامهٔ این گفتگو دو چرخهٔ معیوب را که در زندگی زوج‌ها بسیار شایع است و زوج‌های زیادی الگوی معیوب رابطه‌شان به این شکل است، معرفی می‌کنیم و در هر مورد مثالی می‌زنیم.

چرخهٔ معیوب «تعقیب و گریز»

اولین الگوی معیوبی که بین زوجین بسیار دیده می‌شود چرخهٔ «تعقیب و گریز» است. دکتر طاهری در توضیح این چرخه می‌گوید: «منظور از تعقیب این است که یکی از زوجین معمولاً مدام از همسرش خواسته‌هایی دارد و مدام او را سرزنش می‌کند؛ و ضمناً مدام احساس می‌کند همسرش به خواسته‌ها و نیاز‌های او بی‌اعتنا است یا به اندازهٔ کافی او را دوست ندارد. منظور از گریز این است که همسر این شخص مدام در حال کناره‌گیری از اوست و سعی می‌کند از همسرش فاصله بگیرد و کمتر با او صمیمی شود. این الگو بین مردم بسیار شایع است.».

مثال قبل یک مثال خوب برای این چرخه است. خانم از همسرش تقاضا می‌کند که «تو باید بیشتر من را دوست داشته باشی و بیشتر به من توجه کنی.». آقا احساس می‌کند زحماتش برای زندگی کافی نیست. پس سعی می‌کند کمتر با همسرش صحبت کند، از او فاصله بگیرد و کمتر با او صمیمی شود. بعد خانم بیشتر احساس می‌کند که مورد توجه قرار نگرفته و بیشتر همسرش را سرزنش می‌کند. مرد بیشتر احساس می‌کند کافی نیست و بیشتر فاصله می‌گیرد؛ و این چرخه مدام و هر روز تکرار می‌شود.

چرخهٔ معیوب «تسلط تسلیم»

چرخهٔ معروف دیگر، چرخهٔ «تسلط تسلیم» است. دکتر طاهری این چرخه را این طور توضیح می‌دهد: «منظور از تسلط این است که یک نفر در رابطه همواره به دنبال این است که جایگاه خودش را تثبیت کند، اثبات کند قدرت در دست اوست و تمام تصمیم‌گیری‌ها به دست او انجام می‌شود. تسلیم هم یعنی کسی که مدام در برابر همسرش احساس ضعف می‌کند و برای اینکه رابطه به هم نخورد تمام کنترل را به دست همسرش می‌سپارد.».

یک مثال برای این چرخهٔ معیوب مردی است که هیچ اختیاری به همسرش نمی‌دهد و همواره با خشم و زورگویی سعی می‌کند اثبات کند تمام کنترل‌ها و تصمیم‌گیری‌ها بر عهدهٔ اوست و همسرش در هر چیزی باید از او تبعیت کند. وگرنه زندگی‌شان به هم می‌خورد و خانمی که می‌ترسد زندگی به هم بخورد و کم‌کم عنان همه چیز را به دست همسرش می‌سپارد. در زندگی تبدیل می‌شود به یک فرد تسلیم محض و دیگر هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌های زندگی ندارد.

به اعتقاد دکتر طاهری در چنین رابطه‌ای وقتی خانم این‌قدر خودش را ضعیف نشان می‌دهد، آقا بیشتر احساس می‌کند که نیاز هست روی زندگی کنترل داشته باشد. چون احساس می‌کند همسرش ضعیف است. پس بیشتر کنترل می‌کند و مسلط می‌شود. خانم هم برای اینکه مشکلی پیش نیاید بیشتر تسلیم همسرش خواهد شد؛ و این چرخه مدام ادامه پیدا می‌کند.

چرخه‌های معیوب خطرناک می‌شوند

این دو چرخه از معروف‌ترین چرخه‌های معیوب بین زوج‌ها است؛ اگر در اطرافیان‌مان دقت کنیم زوج‌های بسیاری را می‌بینیم که درگیر این الگو‌ها هستند و خودشان هم متوجه این چرخه نیستند.

اگر این چرخه‌های معیوب در زمان درست و توسط زوج‌درمانگر شناسایی نشوند، معمولاً به سمت چرخهٔ بدتری حرکت می‌کنند به نام چرخهٔ «حمله حمله». دکتر طاهری این چرخه و ادامه‌یافتن این روند را این‌طور توصیف می‌کند: «در این چرخه زوجین، هر دو شروع می‌کنند به حمله کردن به همدیگر و زندگی وارد فاز جدیدی از تنش‌ها می‌شود. اگر آنجا هم مشکلات با زوج‌درمانی حل نشود، کار به بدترین چرخهٔ معیوب ممکن می‌رسد به نام «کناره‌گیری کناره‌گیری». یعنی دو طرف وارد فاز طلاق عاطفی می‌شوند و دیگر برای همدیگر اهمیتی ندارند. وقتی افراد به این مرحله می‌رسند ممکن است دچار خیانت شوند یا روابط موازی را شروع کنند. اگر هم این کار‌ها را نکنند، تا پایان عمر با سردترین حالت ممکن با همدیگر در ارتباط خواهند بود و یک زندگی زناشویی بی‌کیفیت خواهند داشت. حالت دیگر هم این است که بعد از این چرخه، جدایی اتفاق بیفتد.».

زوج‌درمانی را به تأخیر نیندازید!

مهم‌ترین مسأله در حل مشکلات زوجین، زمان مراجعهٔ آن‌ها به زوج‌درمانگر است. تمام این مشکلات از طریق زوج‌درمانی هیجان‌مدار قابل حل هستند به این شرط که خیلی دیر نشده باشد. دکتر طاهری با بیان این نکته می‌افزاید: «زوجین در کشور ما معمولاً زمانی به زوج‌درمانگر مراجعه می‌کنند که در یک قدمی طلاق هستند و شاید در آن زمان دیگر نتوان کاری برای آن رابطه کرد. ولی اگر زوجین زمانی که هنوز ارتباط قلبی با همدیگر دارند متوجه مشکلات بین‌شان بشوند، قطعاً می‌شود این مشکلات را از طریق زوج‌درمانی حل کرد.». پس زوج‌ها صبر نکنند تا زمانی که کارد به استخوان‌شان رسید تازه به فکر درمان بیفتند!

دکتر طاهری به زوج‌ها توصیه می‌کند بدون توجه به این احساسات غلط که «مشکل ما خاص است، قابل درمان نیست، همسر من آدم خوبی نیست، قطعاً همکاری نخواهد کرد و...»، قبل از اینکه کار به جای باریک بکشد به زوج‌درمانگر مراجعه کنند و مطمئن باشند از طریق زوج‌درمانی هیجان‌مدار این مسائل قابل حل هستند. صبر نکنند تا هر دو نفر دربارهٔ طلاق مصمم شوند، بعد به این گزینه فکر کنند که «حالا شاید بد نباشد که پیش مشاور یا زوج‌درمانگر هم برویم!». از حل این مشکلات ناامید نشوند و مطمئن باشند که راه‌حل‌های بسیاری برای مشکلات‌شان وجود دارد.

مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیرید

همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. چه بهتر که وقتی دو نفر تصمیم به ازدواج می‌گیرند، در همان ابتدای آشنایی برای مشاورهٔ پیش از ازدواج اقدام کنند و به مشاور یا روانشناس مراجعه کنند. نگران نباشند که نکند مشاور به آن‌ها بگوید ازدواج نکنید. دکتر طاهری در این باره می‌گوید: «مطمئن باشید یک روانشناس یا مشاور حرفه‌ای هرگز شما را از ازدواج با آن شخص نهی نخواهد کرد. بلکه صرفاً خطرات و ریسک‌های رابطه را به شما نشان خواهد داد و اگر طبق تست‌ها و مصاحبهٔ بالینی که از شما می‌گیرد متوجه شود این ازدواج می‌تواند ریسک‌های زیادی داشته باشد، برای آن راه‌حل‌هایی خواهد اندیشید و به شما کمک می‌کند که بهترین تصمیم را بگیرید. اما در نهایت تصمیم با شما خواهد بود.».

پس قبل از اینکه کار به جایی برسد که بخواهیم برای درمان راهی بیندیشیم، به فکر مشاورهٔ پیش از ازدواج باشیم تا این مشکلات هرگز پیش نیاید.

منبع : فارس

برچسب ها: زوج ها ، زندگی مشترک
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.