زن و مرد جوان که پس از قتل خواهرشان با چاقو، روی جسد او اسید ریخته بودند در دادگاه جنایی تهران از خود دفاع کردند.

در آخرین روز‌های سال گذشته این جنایت به پلیس تهران گزارش شد. ماموران پس از حضور در محل جنایت در محله مجیدیه تهران با جسد دختر ۳۶ساله به نام الناز رو‌به‌رو شدند که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود و آثار سوختگی با اسید روی بدنش نمایان بود.
پسر جوانی که جسد را پیدا کرده بود به ماموران گفت: «من و الناز قرار بود ازدواج کنیم. امروز صبح مادر الناز با من تماس گرفت و گفت؛ چند بار با دخترش تماس گرفته، اما او پاسخگو نیست. از من خواست به اینجا بیایم. وقتی وارد خانه شدم با جسد الناز رو‌به‌رو شدم.»

ماموران در تحقیقات متوجه شدند الناز و برادرش ۱۲سال است با هم قطع رابطه کرده‌اند و همزمان با قتل دختر جوان، برادرش برای درمان سوختگی دستش با اسید به یکی از بیمارستان‌های شرق تهران مراجعه کرده بود. با کشف این سرنخ، مرد جوان به نام آرش دستگیر شد و در تحقیقات به این قتل اعتراف کرد و گفت: «این قتل را با همدستی خواهر دیگرمان به نام الهام انجام دادم. مدتی بود الهام می‌گفت، الناز پشت سر من حرف‌های نامربوطی زده است. به همین دلیل برای تسویه‌حساب به خانه الناز رفته و او را کشتیم.»

با این اعترافات الهام هم دستگیر شد و پرونده با تکمیل تحقیقات در دادسرا با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. براساس کیفرخواست، آرش متهم به مباشرت در قتل و الهام متهم به معاونت در قتل بودند.

در جلسه رسیدگی به این پرونده، وکیل اولیای‌دم گفت: «حال پدر و مادر الناز بد است و نتوانستند در دادگاه حاضر شوند. برای قاتل قصاص و برای معاون اشد مجازات را خواسته‌اند.»

رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به آرش از او خواست از خود دفاع کند که مرد جوان با قبول اتهامش گفت: «۱۲سال بود با الناز ارتباطی نداشتم تا این‌که الهام زنگ زد و ادعا کرد الناز پشت سرم حرف‌های نامربوطی زده است. او گفته بود من همسرم را مجبور به خودفروشی کرده‌ام و از دخترم برای جا‌به‌جایی مواد مخدر استفاده می‌کنم. آن روز مقداری شیشه خوردم و همراه الهام به خانه خواهرم رفتیم. الهام ظرف اسید را آورده بود. الناز با دیدن من تعجب کرد. با او درگیر شده و با چاقو چند ضربه به خواهرم زدم. الهام هم چند ضربه چاقو به الناز زد. بعد از قتل روی جسدش اسید ریختم. البته اسید را الهام با خود آورده بود تا روی خودروی الناز بریزد.»

در ادامه الهام در جایگاه ایستاد و گفت: «آرش دروغ می‌گوید و حرف‌هایش را باور ندارم. ما آن روز به خانه الهام رفتیم تا با او حرف بزنیم و قصد کشتنش را نداشتیم. از نقشه آرش برای قتل هیچ اطلاعی نداشتم.»

رئیس دادگاه: چرا در تحقیقات اولیه اعتراف نکردی آرش قاتل است؟

الهام: آرش برادرم است و می‌خواستم به او کمک کنم.

پس از دفاعیات متهمان و وکیل مدافع آنها، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
محمد...
۰۱:۱۴ ۰۲ خرداد ۱۴۰۳
خیلی خوب بود خودم عاشق این داستان ها هستم
آخرین اخبار