چندین شبکه از بازیگران سیاسی، رسانهای، حقوق بشری و. در داخل و خارج از ایران در حال مدیریت نهادهای بینالمللی با هدف تغییر فضای بینالمللی و هدایت مصوبات به سمت ضربه به حیثیت و ماهیت ایران اسلامی است. یکی از اهداف این شبکه علاوه بر ایجاد هزینه بینالمللی و تنگتر کردن حلقه محاصره اقتصادی، «مشروعیتزدایی» از جمهوری اسلامی و ایجاد «انزوای ادراکی» برای مهار ایران است. اساسا این شبکهها در فرآیندی فرسایشی از کوچکترین فرصت برای مشروعیتزدایی حاکمیت در چشم مردم و عرصه جهانی استفاده کرده و خواهند کرد تا به «مهار ایران» برسند.
بیشتربخوانید
رسانه وابسته همواره به عنوان یکی از ابزارهای عامل مشروعیتزدایی بکار گرفته شده است. رسانه وابسته با خدشهدار کردن مولفههای قدرت و تخریب ریشههای فرهنگی-هویتی بدنبال آسیب به چهار مولفه مشروعیت یعنی "قانونی بودن"، "اخلاق"، "کارآمدی"، و "مقبولیت و رضایتمندی" اجتماعی است. هنگامی که کشور هدف در شرایط "تضعیف مشروعیت" قرار گیرد، یکی از زمینههای فرسایش و فروپاشی آن از درون فراهم میشود. رسانه میکوشد شرایطی ایجاد کند تا جامعه و نخبگان سیاسی به ادراک تمایزیافتهای نسبت به ساختار معنایی-مفهومی حاکمیت نائل شوند. در این شرایط قدرت ملی کاهش مییابد و بیاعتمادی ساختاری، بیانگیزگی و فقدان اعتماد به نفس موجب کاهش تمایلات درونی برای نبرد و مقاومت خواهد شد. رسیدن به این مرحله، به معنای تحقق یکی از مولفههای "مهار" خواهد بود.
انزوای ادراکی یا احساس محاصره از دیگر اقداماتی است که همافزا با مشروعیتزدایی منجر به مهار قدرتها خواهد شد. انزوایی که بواسطه کاهش مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رقم میخورد و با هزینه کم در بلند مدت توان اقتصادی و راهبردی واحد سیاسی را تضعیف خواهد کرد. ممانعت از فرآیند هویتیابی یا هویتسازی کشورهای همانند ایران، روند کسب قدرت کشور هدف را کند خواهد کرد و در نتیجه، یکی دیگر از مولفههای "مهار" محقق خواهد شد. این مهار در واقع نوعی مقابله غیرمستقیم تعریف میشود. از بین رفتن هویت، مخاطرات امنیتی بیشتری برای کشورها به همراه دارد.
نهادهای بینالمللی ابزاری مناسب برای "مهار" هستند. در صورتی که بتوان از مسیر این نهادها، بواسطه رسانه و دیگر عاملین موثر بر این نهادها و رهبران سیاسی دنیا، به تصمیمات مطلوب رسید، افسار مهار به دست شما خواهد بود. بخشی از تلاش جریانهای ویرانیطلب و ضدایرانی چند سال است بر حوزه «نقض حقوق بشر» در ایران متمرکز شده است. این جریان با محوریت رسانههای جریان اصلی و موسسات مردمنهاد بهاصطلاح حقوق بشری، در حال پروندهسازی علیه ایران هستند.
در آخرین تلاش این جریان، روزنامه نیویورکتایمز در مطلبی در بخش نظرات دیگران و به قلم فردی ضدایرانی همراستا با گزارش شبکه CNN مدعی تعرض جنسی به زندانیان زن بازداشتشده در آشوبهای اخیر ایران شد. این گزارش به قلم نیکلاس کریستف نوشته شده است. این فرد آمریکایی از سال ۲۰۰۱ ستوننویس نیویورکتایمز بوده و به خاطر پوشش دادن مسائل چین و دارفور دو بار جایزۀ پولیتزر دریافت کرده است.
کریستف دو بار به ایران سفر کرده (۲۰۰۴ و ۲۰۱۲) و گزارش خود را با مصاحبههای گزینشی، با محور این موضوع که مردم ایران حامی آمریکا و ضدنظام جمهوری اسلامی هستند تنظیم کرده است. کریستف همچنین خواستار اهدای جایزه صلح نوبل به نسرین ستوده شده است.
او در همین گزارش، علاوه بر پرداختن به گزارش ساختگی شبکه CNN با ادعای تجاوز مامورین امنیتی ایران به زنان بازداشتشده، گزارشهای واهی «عفو بینالملل» و «دیدبان حقوق بشر» را مبنای عملیات روانی خود قرار میدهد و بدون ارائه سند، خود نیز مدعی گزارشهایی در همین موضوع میشود.
این نویسنده آمریکایی به استناد ادعاهای خود خواستار تحریم مسئولین ایران و پاسخگوکردن مسئولین در مجامع بینالمللی شد. تلاش برای افزایش تحریم و منزوی کردن ایران از دیگر محورهای کلیدی گزارش این نویسنده ارمنیتبار است.
شبکههای ایرانستیز با بکارگیری رسانههای جریان اصلی و قلمبهدستهای حقوق بشری، از فرصت آشوبهای اخیر برای مدیریت نهادهای بینالمللی به سمت انزوای ایران بهرهبرداری میکنند. در این مسیر، از دروغسازیهای بزرگ هم ابایی ندارند. همه این عملیاتروانی سنگین را میتوان ذیل پروژه بزرگتری برای «مشروعیتزدایی» و ایجاد «انزوای ادراکی» برای مهار ایران دانست و «حقوقبشر» دستاویز این روزهای جریان ایرانستیز داخلی و خارجی است.
منبع: فارس