نامش «محمدرضا اسدبیگی» معروف به «حاج اسد» است؛ یکی از فرماندهان محور مقاومت که سابقه حضور در جنگ اول قره باغ را در کارنامه خود دارد.
او میگوید: «۲۳ سال در رکاب او و در سربازی سردار سلیمانی بودم و شاید یکی از افتخارات زندگیام همین شاگردی برای سردار دلها بود».
اسدبیگی ادامه میدهد: «حاج قاسم به معنای واقعی همه گرفتاریها و بلاها را به جان خرید تا آرامش و امنیت برای مردم فراهم کند چراکه او در مقابل توطئههایی از قبیل طرح خاورمیانه بزرگ و معامله قرن ایستاد».
از سردار میخواهم تا خاطره دیگری از حاج قاسم برایمان بگوید که در هیچ جا گفته نشده است، کمی فکر کرده و به بخشیدن جان یکی از سرکردههای ارشد داعشی از سوی سردار سلیمانی اشاره میکند.
او این اتفاق را با این پیش زمینه توصیف میکند: «در بحث گروههای تکفیری لیدرها نقش بسیار مهمی در جذب افراد داشتند، به طوریکه نیروهای جذب شده در عربستان، آموزش اعتقادی دیده و کاملا شستشوی مغزی میشدند و سپس با گذراندن آموزشهای نظامی با یک انگیزه مضاعف برای مبارزه به سوریه و عراق میآمدند، حتی قاشق و چنگال هم در جیبشان میگذاشتند چراکه معتقد بودند به محض هلاکت با ائمه و پیامبران ناهار خواهند خورد و نکته جالب اینکه دلارهای زیادی هم در جیبشان پیدا میشد، چون باور داشتند در آن دنیا هم به دلار احتیاج خواهند داشت».
اسدبیگی توضیح میدهد: «فردی به نام شیخ عبدالله محیسنی، مسوول شرعی جبهه النصره و به عبارت دیگر نفر دوم گروههای تکفیری که ما به شدت پیگیر او بودیم، گزارشهای موثقی در رابطه با او به دستمان رسیده بود، قرار بود او در ساعت ۱۲ شب تا ۵ صبح در یک خیابان و به یک خانه رصد شده برود، از اینرو ما مختصات محل مورد نظر را به مقر فرماندهی جهت کسب آخرین دستور ارسال کردیم تا با پهپادهایمان او را نابود کنیم، اتفاقا سردار سلیمانی هم در منطقه بود و از این که محل اقامت شیخ عبدالله را پیدا کرده بودیم خوشحال بود، ولی وقتی شنید که او برای وضع حمل همسرش به آنجا رفته است با انهدام آن محل و کشتن این سرکرده داعشی مخالفت کرد و گفت به هیچ وجه نباید خانوادهاش و افراد بی گناه آسیب ببینند».
بنابه گفتههای این فرمانده جبهه مقاومت، سردار سلیمانی نسبت به اموال دیگران و خانوادهها حساس بود و داعشیها هم این موضوع را به خوبی میدانستند.
ماجرای نامه حاج قاسم
سردار اسدبیگی خاطرهای از نامه حاج قاسم به صدام را اینگونه تعریف میکند: «با توجه به شرایط سوریه و تصرف منطقه ابوکمال، سردار سلیمانی مدتی در یک خانه خالی در این منطقه ساکن بود، ولی بعد از اتمام کارهایش یک نامهای به صاحب خانه نوشت و از او طلب حلالیت کرد، حاج قاسم در این نامه خطاب به این شهروند سوری نوشته بود که مدتی از خانه شما استفاده کردیم، هزینهای را لای چارچوب در گذاشتهام؛ اگر این هزینه کافی نیست به شمارهای که در نامه نوشتهام زنگ بزنید تا تمام طلبتان را پرداخت کنم».
این همرزم شهید سلیمانی ادامه میدهد: «وقتی صاحبخانه بعد از آزادی منطقه به خانه خود باز میگردد متوجه نامه شده و عاشق مرام شهید سلیمانی میشود در حالی که او یک فرد سنی مذهبی است که خانوادهاش به خاطر عشق به صدام نامش را «صدام» گذاشته بودند، در حال حاضر با اینکه خانه این مرد ۴۵ ساله توسط داعش ویران شده، ولی همچنان دو ستون از آن خانه باقی مانده که روی یکی از ستونها عکس سردار سلیمانی نصب شده است».
از حاج اسد میخواهم تا خاطرهای از سردار برایمان تعریف کند که در هیچجا گفته نشده است که او به سفر تاریخی حاج قاسم به مسکو و دیدار با پوتین اشاره میکند.
اقامه نماز حاج قاسم در کاخ کرملین
سردار اسدبیگی تعریف میکند: «در سال ۹۳ سردار سلیمانی از طرف ایران برای مذاکره و دعوت روسیه برای حمایت از سوریه به مسکو رفت، اگر چه مقامهای روسی دیدار ۱۵ دقیقهای با پوتین را برای سردار تدارک دیده بودند امام این دیدار چندین ساعت طول کشید و حاج قاسم رئیس جمهور روسیه را برای مشارکت در جنگ سوریه همراه کرد. در این بین پوتین یک وقت استراحت برای مشورت با فرماندهان عالی رتبه خود تشکیل میدهد و حاج قاسم در این فرصت کوتاه در کاخ کرملین اذان میخواند و نمازش را اقامه میکند.
او ادامه میدهد: «کسب رضایت روسیه برای حمایت از سوریه توسط حاج قاسم سلیمانی تاثیر زیادی در موفقیتها و پیروزیهای محور مقاومت داشت، زیرا به اجرای عملیاتها و نحوه آن سرعت بخشید».
نظر فرماندهان روسی نسبت به حاج قاسم
این فرمانده جبهه مقاومت در این خصوص توضیح میدهد: «وقتی از فرماندهان روسی میپرسیدیم شما که با این نقشههای بزرگ به جلسه میآیید، ولی چرا در آخر پیشنهادات سردار سلیمانی را تصویب میکنید که جواب میدادند، اولا اطلاعات سردار دقیقتر از نقشه است، دوما به علت درایت، هوش و تجربه سردار از ۸ سال جنگ ایران و عراق، شناخت کامل از جریانات جبهه مقاومت باعث میشد که بهترین طرحها را ارائه دهد».
منبع فارس