بودن در جمع، فواید بسیاری دارد، اما استرسزا هم هست. مثلا، ممکن است نگران افکار دیگران درباره خود شوید. یا مجبور باشید برای پذیرفته شدن در جمعی، رفتاری متفاوت از آنچه هستید، نشان دهید. موارد متعددی وجود دارد که گاهیاوقات میتواند انسان را به فکر لحظاتی تنها بودن بیندازد.
تنهایی همچون در جمع دیگران بودن فوایدی دارد که از برخی از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. شناخت خود
وقتی در محیطی آرام و بدون حضور کسی هستید، این امکان را مییابید که بدون مداخله دیگران خواستها و علایق خود را بهخوبی درک کنید. در این زمان بدون اینکه ذهنتان به موضوعات دیگر معطوف شود میتوانید روی موضوعات جدید متمرکز شوید و دانشتان را بالا ببرید. درواقع میتوانید هر کار مورد علاقه خود را بدون فشار و قضاوتهای احتمالی دیگران انجام دهید و بهجای اینکه دایم نگران نیازها، علایق و عقاید دیگران باشید، تمام وقت روی خودتان متمرکز شوید.
۲. خلاقیت
زمان تنهایی، بهترین فرصت برای پروبال دادن به ذهن و قدرت بخشیدن به خلاقیتتان است. در این لحظات بدون اینکه به اطرافتان توجه کنید، روی وجود خودتان متمرکز میشوید.
بررسیها نشان میدهد تنها بودن موجب تغییراتی در مغز میشود که میتواند در خلاق شدن ذهن فرد موثر باشد. درواقع وقتی انسان تنهاست و هیچ تحریک اجتماعی وجود ندارد، مغز شروع به راهاندازی شبکههای خلاقیت خود میکند و با بالا بردن قوه تخیل فرد، جای خالی تحریکهای اجتماعی را پر میکند.
۳. انرژی اجتماعی
تنها زندگی کردن معمولا به نظر بد و منفی میآید. اما تحقیقات نشان میدهد افرادی که تنها زندگی میکند، بیش از کسانیکه زندگی مشترکی با دیگران دارند، زندگی اجتماعی و دوست و آشنا دارند.
البته یادتان باشد تنها بودن را با منزوی بودن اشتباه نگیرید. افرادی که منزویاند از دیگران بهشدت فاصله میگیرند و در هیچ جمع اجتماعی شرکت نمیکنند. این افراد معمولا در معرض بیماریهای افسردگی، اضطراب، چاقی، فشار خون بالا و مرگ زودرس هستند.
تنها بودن برای بسیاری از افراد سخت است. در واقع برخی از افراد ترجیح میدهند خودشان را به برق بزنند، اما تنها نمانند. این افراد به دلایل زیر نمیتوانند تنهایی را تحمل کنند:
* نداشتن تجربه تنهایی: برخی از افراد به محیط شلوغ عادت دارند و تنهایی آنها را افسرده و کسل میکند.
* افکار و احساسات اضطرابآور: برخی از افراد آنقدر اضطراب دارند که تنهایی موجب نشخوار فکری در آنها میشود و ترس از درگیر شدن با این افکار موجب میشود از تنهایی گریزان باشند.
* انگ اجتماعی: در برخی از فرهنگها، نگرشهای منفی درباره تنها زندگی کردن وجود دارد. درواقع مردم تنها بودن را نوعی رفتار ضداجتماعی میدانند. افراد در این نوع فرهنگها، هنگام تنهایی احساس طردشدگی کرده و آن را نوعی تنبیه دردناک تلقی میکنند.
درضمن تحقیقات نشان داده است، بیشتر افراد اگر مجبور باشند کارهای مورد علاقهشان را به تنهایی انجام دهند، ممکن است از آنها صرفنظر کنند. مثلا، ممکن است دوست نداشته باشند، بهتنهایی سینما یا رستوران بروند.
همچنین ویژگیهای شخصیتی افراد در اینکه آنها از تنهایی خود لذت میبرند یا از آن دوری میکنند اثرگذار است. با این تعریف، میتوان گفت برونگراها از بودن درکنار جمعیت انرژی میگیرند، اما درونگراها، انرژی خود را در تنهایی مییابند.
البته بنابه گفته محققان بین ویژگیهای برونگرایی و درونگرایی تفاوت بسیار فاحشی وجود ندارد. چراکه گاهیاوقات برونگراها زمانی را برای تنهایی و درونگراها زمانی را برای کنار جمع بودن انتخاب میکنند.
تشخیص اینکه به کمی تنهایی و دور شدن از مردم نیاز دارید ممکن است مشکل باشد؛ بنابراین اگر هر یک از علایم زیر را مشاهده کردید، یعنی اینکه باید وقتی هم برای تنها بودن به خود اختصاص دهید:
* بداخلاقی؛
* با هر موضوع کماهمیتی به شدت رنجیدن؛
* از دست دادن علاقه به کار گروهی؛
* احساس خفگی داشتن وقتی کنار جمع هستید؛
* داشتن اشکال در تمرکز؛
* مضطرب شدن موقع بودن در جمع.
خبر خوب اینکه هر وقت به این مشکلات مبتلا شدید، کمی تنهایی میتواند حالتان را خوب کند و احساسات منفیتان از جمعیت را بکاهد.
اگر به فکر گذراندن زمانی در تنهایی هستید، باید این کار را به روشهایی انجام دهید که برای ذهن و روانتان مفید باشد. البته تنهایی وقتی سودمند است که آن را داوطلبانه انجام دهید. همچنین باید بتوانید هر زمان که میخواهید دوباره به دنیای اجتماعی خود بازگردید.
* انتخاب زمانی خاص: برای زمانهای تنهاییتان برنامهریزی کنید. زمانی را انتخاب کنید که مطمئن هستید کسی با شما کار ندارد و خلوتتان را به هم نمیزند.
* دوری از شبکههای اجتماعی: تمام عواملی که تمرکزتان را به هم میریزند حذف کنید. یکی از این موارد دوری از شبکههای اجتماعی است. به جای این عوامل، روی افکار و علایق خودتان متمرکز شوید.
* برنامهریزی: همه افراد، تنهایی را دوست ندارند. اگر شما هم از این دست افراد هستید، اما برای آرامش ذهنتان باید زمانی را به تنهایی بگذرانید، پس برای آن برنامهریزی کنید.
* پیادهروی: بررسیها نشان میدهد پیادهروی اثرات بسیار خوبی روی حال روحی و سلامت جسم میگذارد. اگر احساس میکنید از تعاملات بسیار زیاد اجتماعی خسته شدهاید، زمانی به خود وقت بدهید و به فضای باز و در صورت امکان جایی مانند پارک که مناظر زیبایی داشته باشد، رفته و پیادهروی کنید. این کار میتواند حال و ذهنتان را بهبود بخشد.
پیدا کردن زمانی برای تنها بودن همیشه آسان نیست. ممکن است هر یک از اطرافیانتان نیازهای اجتماعی متفاوتی داشته باشند و شما را که زمانی برای تنها بودن میخواهید درک نکنند. همچنین گاهی تعهد به خانواده و مسئولیتهایتان در قبال والدین باعث میشود نتوانید زمانی برای تنها بودن به خود اختصاص دهید. اما به دلیل اینکه باید ذهن و روان خود را سالم نگهدارید، با روشهای زیر زمانی را برای تنها بودن بیابید:
* صریح باشید: خیلی صریح و واضح به افرادی که با آنها زندگی میکنید بگویید، در روز یا هفته، زمانی را فقط برای خود میخواهید.
* مشخص کنید چه میخواهید: بگذارید اطرافیانتان بدانند، زمانی برای خود داشتن یعنی چه. مثلا، شاید آن زمان را برای مطالعه، تماشای تلویزیون یا شنیدن پادکست میخواهید.
* جبران کنید: اگر اطرافیانتان به شما در داشتن زمان تنهایی کمک کردند، شما هم این محبت را جبران کرده و گاهی برخی از مسئولیتهای آنها را به عهده بگیرید تا آنها هم بتوانند زمانی را تنها بگذرانند.
همچنین میتوانید صبح زود وقتی بقیه افراد خانواده خواب هستند، بیدار شوید و از سکوت و آرامش صبح لذت ببرید و اگر منعطف باشید میتوانید از این نوع زمانهای حتی ناچیز در طول روز هم بیابید و در تنهایی استراحت کنید.
برای اینکه بتوانید ذهن و جسمتان را سالم نگهدارید، حتما لحظاتی را در تنهایی و خلوت خود بگذارنید و دوباره قدم به دنیای شلوغ زندگی اجتماعی بگذارید.