سهیل اسعد با بیان اینکه اصل کتاب «تاوان عاشقی» مربوط به زندگی خلیل ساحوری است، گفت: این کتاب بخشی از زندگی خلیل ساحوری را در یک قاب جذاب تعریف میکند و خصوصا به ماجرای زندگی خلیل بعد از تحول او میپردازد. مسایلی که به ظاهر دیده نمیشود، به کمک هنر محمدعلی جعفری نویسنده این کتاب متجلی شده است. هم لذت خواندن کتاب زیاد است و هم درک واقعیتهایی که با دیدن ظاهر قضیه درک نمیکنیم.
اسعد همچنین گفت: به نظرم رمان یک مقطع خاصی از زندگی خلیل را پوشش میدهد و توانسته زاویه ویژهای از زندگی او را منعکس کند. زندگی خلیل مقاطع مختلفی داشت و وقتی به مقصد میرسد مشخص میشود که چه مسیری را طی کرده است. فضای خانوادگی، کاری و حتی فکری در کتاب جریان دارد. مراحلی که تا رسیدن به آخرین مقطع زندگی طی کرده است، جذابیتهای خاص خودش را داشت.
وی در پایان گفت: کسی که حرکتی را از یک نقطه خاص شروع میکند و به اوج میرسد، مشخص است که چه مسیری را طی کرده است. این سیر مهمترین جنبه مطرح شده در این رمان است و به اهدافی که در ابتدای زندگی ترسیم کرده، رسیده است. خلیل ساحوری روی هویت فلسطینی خود خیلی تاکید داشت؛ نشانه این تاکید این است که بعد از همسر شیلیایی اول خود با خانم آلا ازدواج میکند و اسم خودش را به خلیل تغییر داد و اسم فرزندش را غسان گذاشت تا هویت فلسطینی حفظ شود و با این کار مسیری را برای نسلهای بعد ترسیم کرد.
«تاوان عاشقی» کتابی مستند و روایت زندگی دو مسلمان است
در ادامه این نشست محمدعلی جعفری، نویسنده کتاب «تاوان عاشقی» گفت: آشنایی من با خلیل ساحوری طولانی است. ایامی که دانشجو بودم در کنار درس و مشق فعالیتهای فرهنگی هم داشتم. سال ۱۳۸۹ از خلیل به عنوان یک تازه مسلمان دعوت کردیم به یزد بیاید و او با خانم شیلیایی خود به یزد آمد. دیدن یک غیرایرانی تازه مسلمان برایم جذاب بود. در سفر دوم خود به یزد تنها بود و حالات و رفتارش تغییر کرده بود. یک حس و حال خاصی داشت. با این وجود مدام درخواست میکردم، خاطرات خود را برایم تعریف کند. حاضر نبود خاطرات مسلمان شدن و زندگی خودش را برایم تعریف کند.
وی افزود: در سفر به قم گاهی او را میدیدم. بمب انرژی بود و بسیار دغدغه جهان اسلام را داشت. دیدن خلیل برای من انرژی بود. دفعه سوم که خلیل را به یزد دعوت کردم با خانم آلا البواب آمد. خانم آلا البواب فقط عربی حرف میزد. ارتباط ما با آلا البواب را خلیل ساحوری برقرار میکرد. تابستان بود. آنها را به ییلاق بردم. خلیل و خانم آلا حس خوبی داشتند. یکی دو بار دیگر هم در قم خلیل را دیدم. هر زمان که میخواستم روایت زندگی خودش را برایم تعریف کند، میگفت زمانش هنوز نرسیده است. تا اینکه خلیل از دنیا رفت و داغی بر دلم ماند. با یکی از دوستان صحبت کردم که آیا میتوانید با خانم آلا البواب صحبت کنید تا داستان زندگی او را بدانیم. به دلیل خاطره آن روز ییلاق در یزد قبول کرد که خاطره زندگی مشترکشان با خلیل را برایم تعریف کند و این شد که روایت کتاب «تاوان عاشقی» آغاز شد.
جعفری همچنین کتاب «تاوان عاشقی» را کتابی مستند و روایت زندگی دو مسلمان دانست و گفت: سوژه جذاب و در مقاطع مختلفی قرار میگیرد و در مخاطب نا آشنا با سوژه احساس خواندن رمان ایجاد میکند. آشنایی این دو در یک مقطع زمانی اتفاق میافتد که آن بستر زمانی هم دارای مسایلی است؛ با فشارهایی که وجود دارد یا آلا باید از غزه بیرون بیاید و یا خلیل باید به غزه برود. این مسایل فضای جذابی را رقم میزند و رسیدن آنها را به هم به یک امر محال تبدیل میکند. وقتی این مسایل را بیان میکنیم، مخاطب گمان میکند داستان و رمان میخواند. از عناصر داستانی در روایت استفاده کردهایم، اما تخیل نداریم و همه واقعیت است. اولین چیزی که از سوی مخاطبان مورد سوال قرار میگیرد این است که آیا رمان نوشتهاید؟
این نویسنده افزود: کتاب به قدری به رمان نزدیک است که مخاطب احساس میکند، رمان میخواند. عکسهایی در پایان کتاب آورده شده تا مخاطب باور کند که روایت مستند است. خلیل در شیلی یک زندگی مرفه داشت. شغل و درآمد خوبی داشت. به فراخور اینکه به اسلام و تشیع گرایش پیدا میکند، به محدودیتهایی دچار میشود و در بستر متفاوتی تصمیم میگیرد درس طلبگی بخواند و به قم میرود. یکی از دلایلی که همسر اول او رفت همین بود.
جعفری در پایان بیان کرد: خلیل با این فضا به خاطر جذابیتهای دین کنار میآمد. او حاضر شد پای اعتقاداتش بایستد و هزینه بدهد. جزییات در کتاب آمده که با چه شرایطی در ایران زندگی میکند که همه اینها برایم جذاب بود و به آن پرداختهام.
روایتها با تراژیک بودن احساسهای متضادی برای مخاطب ایجاد میکنند
در ادامه مسعود پیرمرادیان گفت: یکی از نیازها و دغدغههای جدی مخاطبان جوان دانشگاهی این است که داستانِ گرایش مسیحیان به دین اسلام روایت شود. طبیعتا روایت این مسایل میتواند، جذابیتهای ویژهای برای مخاطب مسلمان داشته باشد. یک ویژگی خاص این روایت آن بود که این شخصیت ویژه شیلیایی در زمانی که در ایران ساکن میشود، انگیزه ویژه ضدصهیونیستی برای جریان مقاومت در فلسطین داشت که سبب میشود وارد جریان حماسه و مبارزه شود و در خلال این مبارزه با خانم آلا البواب به عنوان یک مبارز فلسطینی آشنا میشود. ولی ما با یک داستان عاشقانه هم مواجه میشویم. این روایت همراه با یک تراژدی هم هست. روایتها با تراژیک بودن گاهی احساسهای متضادی برای مخاطب ایجاد میکنند.
مدیرمسئول نشر معارف در ادامه افزود: این روایتها گاهی مخاطب را با شور و شوق عاشقانه و گاهی با تراژدی روبهرو میکند. این اتفاق یک جذابیت فوقالعادهای به این کتاب داده و ما هم انگیزه ویژهای برای نوشتن روایت زندگی داستان تازه مسلمانان داشتیم. محمدعلی جعفری به نشر معارف آمد و این اتفاق مبارک افتاد.
وی همچنین بیان کرد: در حین ویرایش، کتاب را مطالعه کردم و اتفاقاتی که برای این دو شخصیت افتاد، در مقطعی شورانگیز و در مقطعی غمانگیز میشد. شخصیتها با انگیزه عشق موانع را پشت سر میگذارند و به هم میرسند. رفت و آمد اینها به غزه و ایران یا بالعکس مشکل زیادی ایجاد کرده بود. جنگ هشت روزه شرایط را بحرانیتر کرد، اما عشق ایجاد شده این دو نفر را به هم میرساند.
مسعود پیرمرادیان در پایان گفت: در مورد اینکه ما چه شرایطی را برای مولف تعریف میکنیم باید بگویم هر ناشری چارچوب دارد. سعی میکنیم مولف خوش قلم و توانا را انتخاب کنیم و به یک مفاهمه مشترک برسیم. تقریبا هیچ محدودیتی برای مولف تعریف نمیکنیم الا موضوعاتی که از طرف مخاطب درک کرده باشیم. به عنوان مثال مفصلنویسی این روزها در حوصله مخاطب نمیگنجد. یک مولف توانا قطعا یک ارتباط دو سویه با مخاطبان خودش دارد. علیایحال هم آنچه مدنظر ما هست، محدود است.