تصور کنید برای یک مصاحبه شغلی دعوت میشوید. در عرض چند ثانیه به سلامت عقل کارفرمایتان شک میکنید. انتظارات از شما بهقدری غیرمنطقی بهنظر میرسد که فکر میکنید پای دوربین مخفی در کار است. به شما گفته میشود که باید وارد یک شغل ۲۴ساعته شوید. حق مرخصی گرفتن ندارید. بهطور همزمان باید تمیزکاری، آشپزی، پرستاری، خرید روزانه و احتمالا تعمیرات جزئی، نگهداری و تدریس و کنترل تکلیف فرزندان را انجام دهید.
این شغل مستلزم تحرک دائمی است و در کنار آن حق استراحت ناچیزی دارید. آن، پایانی برای این کارها نیست و به محض تمام شدن یکی از آنها، انجام باقی کارها باید کلید بخورد. تیر خلاص این مصاحبه شغلی زمانی است که باخبر میشوید در قبال این کارهای طاقتفرسا، دستمزدی در کار نیست! گیج میشوید. چند سؤال به ذهنتان میآید. اصلا این کار قانونی است؟ اگر قانونی است چرا شرایط کار تا این اندازه غیرانسانی و حتی ظالمانه است؟ کارفرما با خونسردی میگوید میلیاردها نفر با همین شرایط، این شغل را پذیرفتهاند. میپرسید آنها چه کسانی هستند؟ جواب فقط یک کلمه است: خانهدارها!
شاید برای خیلی از زنان سؤال باشد که این توافق نامرئی از کجا آمده است که از بدو تشکیل خانواده، زنان باید مسئول رسیدگی به این حجم از کارهای منزل و سپس فرزندان شوند؟ چرا کار خانه از نگاه دیگران کمارزش تلقی میشود و چطور میشود فرهنگ همکاری اعضای خانواده در امر مهم خانهداری را نهادینه کرد؟
وقتی خانهدارها شاغل بهحساب نمیآیند
برای پاسخ دادن به این سؤال کافی است به این فکر کنید که برای ماه آینده نیاز به استخدام یک آشپز، کارگر نظافتکار، پرستار و معلم خصوصی برای کمک به انجام تکالیف درسی فرزندان و یک نیروی خدماتی برای انجام خریدهای روزانه دارید. به یاد داشته باشید که این افراد باید بهطور شبانهروز استخدام شوند. حالا با یک حساب سرانگشتی میزان دستمزد این مشاغل را جمع بزنید. نتیجه هر چه که بود، باید بدانید که این تنها نیمی از ارزش شغلی است که از آن بهعنوان خانهداری نام برده میشود. زنان در خانواده تمام این کارها را با عشق و محبتی تمامنشدنی به اعضای خانوادهشان انجام میدهند و در قبال آن مطالبهای ندارند. اما در این میان یک نگاه آزاردهنده در فرهنگمان وجود دارد. زنان خانهدار زنان شاغل بهحساب نمیآیند. این حجم از فعالیتهای سخت و گاهی طاقتفرسای آنان دیده نمیشود و خیلیها آن را کاری سطحی و وظیفه ذاتی زنان میدانند. همین موضوع باعث شده تا پای خیلی از خانمهای خانهدار به جلسات مشاوره بالینی باز شود. دکتر مریم حسینی، متخصص روانشناسی بالینی و استاد دانشگاه در این زمینه میگوید: «احساس شایع بیارزشبودن در بزنگاههایی از زندگی سراغ بسیاری از ما میآید. این امر ناشی از احساس سرخوردگی، سرکوبشدن از طرف دیگران و معنا نداشتن فعالیتهای روزمره فرد است.»
اصلیترین احساس زمینهای در بیماری افسردگی
دکتر حسینی میگوید، این احساس هم نتیجه افسردگی است و هم سوقدهنده به سمت پیشرفت این بیماری: «امروزه یکی از راههای پیشگیری از افسردگی، احساس رضایت داشتن از خود و فعالیتهای روزمره است. اگر به شخصی دائما با این نگاه بنگریم که تو و کار تو اهمیتی نداشته و ارزشافزودهای ندارد، کمکم آن فرد در خود احساس حقارت و سرافکندگی میکند. مدام خود را با دیگران مقایسه میکند و میبیند بهعنوان مثال در قبال کاری که انجام میدهد دستمزدی ندارد که هیچ، حتی کسی سختیها و ارزشهای آن را نمیبیند و آنرا مانند یک کار دمدستی که هرکسی میتواند از پس آن بربیاید، نگاه میکند. در این شرایط زنگ خطر گرفتار شدن در دام روزمرگی، مقایسه دائمی خود با دیگری، احساس سطحی بودن و وسواسهای فکری تکرارشونده به صدا درمیآید.»
این متخصص روانشناسی بالینی میگوید، بانوان خانهدار ازجمله افرادی هستند که در معرض این احساسات منفی قرار دارند: «کارهای تکراری که در آن هیچ تصمیم مهمی گرفته نمیشود و دیگران نیز آن را بهعنوان یک کار دمدستی میبینند به مرور زمان به این دسته از بانوان احساس بیارزش بودن را تزریق میکند. این بانوان مدام چشم به زنانی دارند که در جامعه نقش بیشتری دارند و حس میکنند ارزش کارشان از یک کارمند یا معلم یا هر نقش دیگری بسیار پایینتر است.» این متخصص روانشناسی بالینی میگوید تنها با قدردانی از زنان و مادران خانهدار میتوانیم این نگاه را از میان برداریم و به آنها احساس باارزش بودن بدهیم: «همکاری اعضای خانواده در امور خانه و همچنین قدردانی کردن از مادر و زنان خانهدار تا حدود زیادی میتواند این احساس یاسآلود را از بین ببرد و شادی را به محیط خانه و خانواده بازگرداند.»
در پیش گرفتن راه مودت
امین هادیزاده، کارشناس مسائل حقوقی خانواده میگوید که بیشتر زنان در زمینه تقسیم کارهای خانه، راه مودت در خانواده را در پیش میگیرند و مردان باید نسبت به کارهایی که زن در امور خانه انجام میدهند قدردان باشند: «زن و مرد بهواسطه ازدواج، حقوق متقابلی نسبت به یکدیگر پیدا میکنند. در دین مبین اسلام مکررا سفارش شده که این حقوق را با عشق و احترام بهجا آورند و نباید کار بهجایی برسد که در زمینه این حقوق برخورد قهری صورت بگیرد. بهعنوان مثال بهعهده مرد است که نفقه زن را کامل بپردازد و اگر در دورهای نتوانست آن را بهطور کامل پرداخت کند، زن و مرد با عشق و محبت و احترامی که به هم دارند باید از این ایام سخت گذر کنند.
ما بارها و بارها شاهد فداکاری زنانی بودهایم که دوشادوش همسرانشان برای معیشت خانواده تلاش کرده و با فداکاریها و گذشتهایشان دوباره آرامش را به خانواده هدیه دادهاند، اما اگر مردی عامدانه نفقه را نپردازد و نسبت به حقوق زن بیتفاوت باشد، موجبات برخورد قهری را در خانواده ایجاد میکند که این امر بههیچ عنوان پسندیده و شرعی نیست.» این کارشناس مسائل حقوقی خانواده از اهمیت جایگاه زنان خانهدار میگوید: «احادیث و روایات زیادی از معصومان و علمای دین در زمینه ارزش کار زن در امور خانه و تربیت فرزندان به ما رسیده است و همین امر نشاندهنده اهمیت این امور است.»
منبع: جام جم
تا فقط زنان که محتاج هستند بروند سر کار
بعضی از اون هایی که پول در می آورند به خانم خانه می گویند مگه چه کار می کنی؟! اینقدر این جمله حال آدم رو بد می کنه که خدا می دونه
فقط فراموش نشه که این شاغلین حقوق نمیگیرند.