امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه کار کشورش را به جایی رسانده که مسیح علی‌نژاد را به دیدار او می‌برند، برنارد لوی در کاخش به فردی موثر تبدیل شده و اوج اقدامات پاریس در سیاست خارجی، تحریک به انتشار کاریکاتورهای موهن است.

اخیرا نشریه شارلی ابدو که پیش از این از طریق انتشار کاریکاتور پیامبر اسلام (ص) باعث بدنامی خود و فرانسه نزد مسلمانان شده بود، دست به انتشار کاریکاتور‌هایی از رهبر ایران زده است.

دولت فرانسه معتقد است انتشار این کاریکاتور‌ها برمبنای آزادی بیان صورت می‌گیرند و بخش‌های خصوصی دست به این کار زده‌اند؛ اما همزمان برخلاف این ادعا مطرح ساختن سوال درباره واقعه نسل‌کشی یهودیان در اروپا (هلوکاست) جرمی غیرقابل‌بخشش در این کشور است. سیاست خارجی فرانسه به شکلی جدی در مسیر نزول است. این مسیر نزولی دارای مصادیق بسیار فراتر از کاریکاتوری شدن این سیاست خارجی است. اعلام سیاست گردش به شرق توسط باراک اوباما رئیس‌جمهور اسبق آمریکا، بی‌توجهی دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا به اروپا و لغو ناگهانی و بدون اعلام قبلی قرار داد خرید زیردریایی‌های فرانسوی توسط استرالیا طی توافق آکوس با مشارکت آمریکا و انگلیس، این روند نزولی را نشان می‌دهد.

امانوئل مکرون در سال‌های ابتدایی روی‌کارآمدنش در مواجهه با بی‌توجهی آمریکا به اروپا با اعلام مسائلی مانند «مرگ مغزی ناتو» و «لزوم تشکیل ارتش اروپایی» تلاش کرد جایگاه فرانسه را از طریق این تهدیدات لفظی به واشنگتن یادآوری کند، اما ناتوانی پاریس از اقدامات عملی، بلوف بودن اظهارات مکرون را آشکار ساخت.

او حالا در میانه جنگ اوکراین، مجبور است گاز آمریکا را چهاربرابر بیشتر از قیمتی که در این کشور عرضه می‌شود، بخرد؛ مساله‌ای که وی و دولتمردانش را خشمگین کرده است. در سوی دیگر در میانه گرفتاری اروپا، واشنگتن طرحی جهت جلب شرکت‌های فناور و تولیدی در دست اجرا دارد که می‌تواند زیانی بزرگ برای فناوری و صنعت قاره سبز باشد. مکرون حالا در میانه این بحران نیز از لزوم استقلال اقتصادی اروپا از آمریکا صحبت می‌کند؛ موضوعی که آن نیز احتمالا بلوف از آب درمی‌آید.

فرانسه که سیاست خارجی‌اش با کاهش قدرت این کشور در سایه افزایش ادعاهایش کاریکاتوری شده با استفاده از کاریکاتور به‌عنوان ابزار سیاست خارجی به سمت افزایش عمق این کاریکاتوری شدن گام برمی‌دارد.

۱- بازگشت یگانگی رهبری سیاسی و دینی پس از ۱۴ قرن

ماهیت ولایت‌فقیه نحوه تاثیر و اثرپذیری جامعه از آن را دستخوش تغییرات کرده است. پیوند رهبری سیاسی با رهبری دینی در ولایت فقیه توصیفی ابتدایی از آن است که برخلاف ظاهر آن، تمام جوانب آن را پوشش نمی‌دهد. برای این‌کار باید فارغ از جهت‌دهی تحلیلی، اندکی به سوابق تاریخی چنین پیوند‌هایی در جهان اسلام پرداخته شود.

در جهان اسلام پیوند رهبری سیاسی و دینی در قالب خلافت جریان داشت، اما جنایات و اشتباهات بنی‌امیه باعث شد با وجود باقی بودن «تعریف» یگانگی رهبری دینی و سیاسی در خلیفه، «تاثیر» وی در امر دینی جامعه به‌شدت محدود گردد. بر همین اساس بود که طی خلافت بنی‌عباس و عثمانی نیز با وجود ادعای دینی خلفا، آن‌ها تاثیر مستقیم و مستقل دینی نداشته باشند.

پس از قرن اول هجری و روی کارآمدن یزید در سال ۶۰ هجری قمری (۶۸۰ میلادی)، سبک زندگی غیردینی او و جنایاتی مانند کربلا و واقعه حره و ادامه این روند از سوی دیگر خلفا، که اسلام را از یگانگی رهبری دینی و سیاسی محروم ساخت، ولایت‌فقیه با روی کارآمد در ایران از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی (۱۹۷۹ میلادی) بار دیگر این یگانگی را به صحنه سیاسی جهان اسلام بازگرداند.

این یگانگی موجب شده خروجی اخذ‌شده از ظرفیت‌های جامعه ایران به‌شدت افزایش یابد. زیرا مردم و مسئولان در سایه این رهبری از انگیزه و اراده بالاتری برای مواجهه با وقایع برخوردارند. در سایه همین بالفعل‌سازی حداکثری ظرفیت‌ها بود که ایران موفق شد طی جنگ هشت‌ساله، دو ابرقدرت جهان دوقطبی وقت که با تمام توان و اقطاب‌شان به جنگ تهران آمده بودند را دست خالی بگذارد. به دلیل استحکام بالا و نفوذ فراوانی که دارد بسیاری از نقشه‌های غرب را به چالش کشیده است. از این‌رو، رهبری دینی مورد هدف آن‌ها بوده است. از دیدگاه کارشناسان، وجهه دینی این رهبر، توانایی آن را حتی از رهبران ملی‌گرا فراتر ساخته است. یک رهبر ملی‌گرا شاید می‌توانست در ایران نفوذی داشته باشد، اما رهبر دینی، با توجه به نفوذش میان شیعیان عراق، لبنان، سوریه، عربستان‌سعودی، پاکستان، افغانستان، کویت، یمن و همچنین علاقه‌مندی بسیاری از اهل تسنن به این رهبری به دلیل مبارزه‌اش علیه دشمنان اسلام، به گسترش غیرقابل باور تاثیرش منجر شده است.

در داخل ایران نیز به دلیل پیروی جدی حامیان، ولی فقیه و عموم مردم ایران از جایگاه و مصادیق آن به‌عنوان رهبران کشور، نقشه‌های سنگین، طاقت‌فرسا و پرهزینه غرب به شکست کشیده می‌شود.

از این‌رو ولایت فقیه نقطه اصلی است. بر همین اساس نیز مفهوم ولایت فقیه و مصادیق آن به‌طور ویژه‌ای در سال‌های ۱۳۷۸، ۱۳۸۲، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و سال ۱۴۰۱ شدیدتر از گذشته به‌زعم طراحان در سیبل حیثیت‌زدایی قرار گرفته است.

۲- تاثیرپذیری بالای فرانسه از تحولات جهان اسلام

فرانسه به دلیل تاثیر‌پذیری بالا از تحولات جهان اسلام، بیشتر از دیگران نسبت به این تحولات حساسیت داشته و خود را خط مقدم مبارزه با خیزش‌های اسلام‌خواهانه می‌داند.

فرانسه نسبت به دیگر قدرت‌های غربی به‌شدت تحت‌تاثیر جهان اسلام است. نخست آنکه تعداد مسلمانان در فرانسه نسبت بزرگی از جمعیت این کشور را نسبت به دیگر کشور‌های غربی تشکیل می‌دهند. دومین مساله نیز به همسایگی فرانسه با جهان اسلام از طریق مرز‌های دریایی جنوبی‌اش بازمی‌گردد.

این دو مساله پیوندی را نیز با یکدیگر برقرار می‌سازند. بسیاری از مسلمانان ساکن فرانسه تباری الجزایری، تونسی و مراکشی دارند؛ همان کشور‌هایی که در مرز‌های جنوبی فرانسه واقع‌اند. این نزدیکی موجب شده ساکنان مسلمان فرانسه ارتباط زیادی با سرزمین‌های مادری خود داشته باشند و از سوی دیگر مردم کشور‌های شمال آفریقا نیز به موازات آن متمایل به مهاجرت به فرانسه جهت کار باشند. این پیوند میان دو مورد، شدت آن‌ها را افزایش داده است.

مساله سوم در روابط پاریس با اسلام به حوزه نفوذ اصلی فرانسه بازمی‌گردد. جهان اسلام حوزه نفوذ اصلی فرانسه است. این مساله برای هیچ قدرتی به اندازه فرانسه صدق نمی‌کند.

انگلیس از طریق نهاد سلطنت هم‌اکنون نفوذی ساختاری بر کشور‌های مهمی مانند کانادا، استرالیا و نیوزیلند دارد و ارتباط دیگرش نیز با هند است. هرچند حوزه نفوذ لندن مسلمانان را نیز در مناطقی از مرکز آفریقا و پاکستان در برمی‌گیرد، اما مسلمانان بخش اعظم حوزه نفوذ انگلیسی‌ها را تشکیل نمی‌دهند.

آمریکا نیز به‌طور ویژه‌ای با درآوردن فیلیپین از چنگ اسپانیا و اشغال این کشور و سپس اشغال ژاپن، حضور نظامی سنگین در کره‌جنوبی، حمایت از تایوان و همچنین نفوذ در سرار قاره آمریکا، نفوذ یکجانبه قابل توجهی در مناطق غیرمسلمان‌نشین دارد.

روسیه نیز علی‌رغم نفوذ در آسیای میانه و قفقاز که شامل جمعیت‌های مسلمان هستند، اروپای شرقی را اولویت خود می‌داند.

این مساله درباره فرانسه بالعکس است، زیرا حوزه نفوذ اصلی فرانسه شمال آفریقا و همچین دو کشور فرانسه و لبنان است. پاریس مناطق دیگری در جهان را نیز در دست دارد، اما به اهمیت نفوذ این کشور در جهان اسلام نمی‌رسند.

در یک جمع‌بندی و تصویر کلی، فرانسه اولویت اصلی‌اش حضور در مناطق مسلمان‌نشین است، در داخل به‌شدت تحت تاثیر حضور جمعیت‌های مسلمان است و نسبت به دیگران نزدیکی جغرافیایی بیشتری به آن‌ها دارد.

باید درنظر داشت دیگر قدرت‌های جهان با چنین مساله‌ای به‌طور کامل روبه‌رو نیستند. آمریکا و انگلیس در همسایگی مسلمانان نیستند. روسیه نیز علی‌رغم حضور مسلمانان بومی، اولویت‌های اصلی‌اش در شرق اروپا قرار دارند. این ویژگی در دیدگاه فرانسه به جهان اسلام موجب شده تا پاریس از تغییرات اسلام‌خواهانه و خیزش مسلمانان احساس خطر بیشتری کرده و نسبت به آن رفتاری عصبی بیشتری نشان دهد.

۳- قدرت‌یابی ایران بیش از هرقدرتی، فرانسه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد

فرانسه نسبت به افزایش وزن ایران در موضوعات منطقه‌ای و ترقی جایگاهش به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای نهفته عصبی است. قدرت‌ها از طریق تحت تاثیر قرار دادن دیگران، از جمله قدرت‌های همتای خود، ارزش می‌یابند.

آمریکا توانست با تحریم دسترسی شوروی به منابع مالی و فناوری غرب، اخلال در فروش انرژی این کشور به اروپا، کاهش قیمت نفت در توطئه مشترک با همراهی عربستان‌سعودی، حمایت از جنبش‌های موسوم به ضددیکتاتوری و تسلط بر افکار عمومی شرق اروپا و فریب مقامات مسکو، بلوک شرق را به زانو درآورد.

از سوی دیگر، روسیه به دلیل دسترسی زمینی به اروپا که قدرت سرازیر شدن قوای نظامی این کشور به قاره سبز را فراهم می‌آورد، قدرت اثرگذاری بالای نظامی بر اروپا دارد، درحالی‌که چین فاقد آن است. بالعکس چین، از نظر اقتصادی برای اروپا خطرساز است و مقامات قاره سبز به دنبال محدود ساختن سرمایه‌گذاری‌های پکن در این قاره هستند. این توضیحات زوایای اثرگذاری قدرت‌های بزرگ بر یکدیگر را نشان می‌دهد. برای آنکه نگرانی فرانسه از ایران را درک کنیم، باید میزان دسترسی تهران به عناصر قدرتی که این کشور را تحت تاثیر قرار می‌دهند را بررسی کنیم.

ایران به فناوری موشک‌های بالستیک قاره‌پیما دست یافته، هرچند آن‌ها را به شکل نهایی برای امور نظامی تولید نکرده است. از سوی دیگر تهران توانایی و موارد لازم برای ساخت سلاح هسته‌ای را دارد، هرچند آن را نیز تولید نکرده است. وجود صرف این «توانایی» در نزد تهران باعث شده فرانسه در برد این تسلیحات قرار گرفته و پاریس را در وضعیتی قرار دهد که دیگر با اتکا به توان هسته‌ای خود امکان تهدید ایران را نداشته باشد. از سوی دیگر، ایران به دلیل فاصله فرانسه از خود که ۳۵۰۰ کیلومتر است از طریق موشک‌های کروز نیز می‌تواند از نظر نظامی به خاک این کشور دسترسی یابد.

به نظر می‌رسد آنچه موضوع دسترسی نظامی ایران به فرانسه را از اهمیت بالاتری برخوردار می‌سازد وجود توانایی ایران در دسترسی به خاک فرانسه به وسیله تسلیحات متعارف است. ایران پهپاد‌های انتحاری با برد ۴۰۰۰ کیلومتر تولید می‌کند که می‌توانند از خاک ایران به فرانسه برسند. همچنین دیگر متحدان ایران که فاصله نزدیک‌تری به فرانسه دارند به وسیله پهپاد‌هایی با برد تا ۲۵۰۰ کیلومتر به خاک این کشور دسترسی می‌یابند.

از سوی دیگر، ایران با توجه به نفوذ خود در منطقه و جهان اسلام، می‌تواند در این منطقه که محل اصلی نفوذ خارجی فرانسه است، به‌راحتی علیه این کشور در حوزه‌هایی مانند رسانه‌ای و سیاسی ایجاد چالش کند. این مساله در برابر دیگر قدرت‌ها چندان صدق نمی‌کند، زیرا ایران از دسترسی مشابهی به شرق اروپا، مرکز اصلی منافع روسیه، کشور‌های عضو پادشاهی و مشترک‌المنافع به‌عنوان مرکز اصلی منافع انگلیس و همچین قاره آمریکا و شرق آسیا به‌عنوان بخش اعظم منافع آمریکا، برخوردار نیست.

از سوی دیگر، فرانسه به‌شدت به منابع انرژی منطقه برای کسب سوخت مورد نیاز خود و همچنین درآمدی که شرکت‌های نفتی معتبر آن مانند توتال به دست می‌آورند، وابسته است. سر خم‌کردن مکرون در برابر الجزایر و التماس گاز از این کشور در شرایطی که روابط پاریس و الجزیره بحرانی بود، آنقدری واضح بود فرانسوی‌ها در برابر سوال مستقیم در این خصوص آن را انکار کردند. دیگر قدرت‌های جهانی به اندازه فرانسه به انرژی وابستگی ندارند به‌گونه‌ای که روسیه و آمریکا صادر‌کننده انرژی هستند. در حوزه داخلی، فرانسه به دلیل مشکلاتی که دارد، سرزمین و جامعه‌ای نفوذ پذیر دارد به‌گونه‌ای که در خاک فرانسه نسبت به دیگر قدرت‌ها، اجرای عملیات آسان‌تر است.

در ذهن مقامات فرانسوی ایران امروز از لحاظ تسلیحات راهبردی و حتی متعارف به خاک این کشور دسترسی دارد قادر به مداخله در حوزه نفوذ اصلی فرانسه و همچنین تخریب وجهه این کشور از لحاظ رسانه‌ای و سیاسی در این حوزه است. تهران همچنین در صورت اراده، قادر به انجام اقداماتی در خاک فرانسه است؛ باید توجه داشت حتی اگر ایران به هیچ‌عنوان به دنبال این اقدامات نباشد، اما صرفا وجود امکان آن، برای پاریس هراس‌آور است.

۴ -جایابی برای استمرار اغتشاش و نفرت‌پراکنی

براساس طرح غرب، رسانه‌های وابسته به این جبهه دست به «نفرت‌پراکنی» می‌زدند تا «اغتشاش» در ایران ایجاد و ادامه یابد. با محدود شدن فضای اغتشاشات در داخل ایران و همچنین ضعف نسبی دستگاه‌های «نفرت‌پراکنی»، فرانسه به دنبال زدن به خط، جهت زنده نگاه داشتن این فضاست.

وقتی اغتشاش امکان‌پذیر نبوده و زنجیره «نفرت‌پراکنی» دچار اخلال و کاهش تولیدات شده، تمام وظیفه برعهده شارلی ابدو قرار گرفته تا نهایت اقدامی را که می‌تواند در چند کاغذ چاپ و منتشر کند. صفحات شارلی ابدو امروز تنها فضایی هستند که برای غرب به‌ویژه فرانسه برای مانور علیه ایران باقی مانده‌اند.

۵- همه باید بدانند فرانسه پیشتاز دموکراسی بوده

فرانسوی‌ها به دلیل تقدم انقلاب فرانسه و تقدیم دموکراسی در کشورشان نسبت به دیگران، حتی نسبت به کشور‌های غربی، غرور خاصی پیدا کرده‌اند. این غرور تا حدی است که فرانسه خود را مادر استقلال آمریکا می‌داند و معتقد است ایده استقلال و انقلاب در آمریکا به دلیل انقلاب فرانسه ایجاد شد و انقلابیون این کشور با کمک پاریس بر لندن پیروز شدند.

از این‌رو پاریس سعی دارد هرگاه موقعیتی پیش آمد خود را جلو انداخته و بر این سابقه و وجهه خود تاکید کند. در قضایای اخیر ایران که باعث موضع‌گیری‌های شدید غرب علیه تهران شده است، فرانسه برای آنکه برجستگی خود را یادآوری کند، تلاش کرده از طریق یک موضع حداکثری بر جایگاه خود تاکید ورزد.

آیا فرانسه به اهداف «شارلی ابدویی» خود می‌رسد؟

۱- تشدید ادراک مثبت جهان اسلام و مسلمانان نسبت به ایران

دولت فرانسه برخلاف آنچه از هدف‌گیری شارلی ابدو درنظر داشت، تبعاتی ضد اهداف نیز آفریده است. شارلی ابدو پیشتر به حضرت محمد صل الله علیه و آله وصلم توهین کرده بود و درحال حاضر توهین همین نشریه به رهبر انقلاب اسلامی باعث در یک‌راستا قرار گرفتن این دو شخصیت می‌شود. ادراک توالی توهین به پیامبر اسلام (ص) و توهین به رهبر دینی ایران در جهان اسلام و حتی مسلمانان ساکن غرب، موضوعی نیست که به نفع گردانندگان باشد.

۲- قرار دادن منافع فرانسه در معرض آسیب‌پذیری

منافع فرانسه در منطقه و جهان اسلام آسیب‌پذیرتر از منافع آمریکاست و به همین دلیل پاریس باید مراقبت بیشتری به‌خرج دهد. با توجه به سابقه استعمارگرانه فرانسه، آسیب به وجهه این کشور نیز نیازمند فعالیت چندان گسترده‌ای نیست، درحالی‌که چنین فعالیت‌هایی علیه آمریکا با وجود اقدامات تهاجمی مستقیمش در جهان اسلام، دشوارتر است.

۳- تقویت جنبه ملی‌گرایانه حکومت ایران

توهین به رهبری ایران، عملا جنباننده روحیات ملی‌گرایانه است. بسیاری از مردم و گروه‌های فکری وقتی مساله توهین خارجی به سران کشور مطرح می‌شود، به سمت اتخاذ مواضع ملی‌گرایانه کشیده می‌شوند.

۴- بی‌حیثیت ساختن حرکت برنامه‌ریزی شده

اغتشاشات ایران پیچیدگی‌های زیادی دارد و این پیچیدگی‌ها، موجب حضور افراد گوناگونی در آن شده است. سوق دادن این تحرکات به سمت کاریکاتور‌های موهن موجب می‌شود بهانه اصلی و جرقه این تحریکات که موضوعی برانگیزاننده از لحاظ احساسی بود به محاق رفته و از تاثیراتش کاسته شود.

۵- فراهم آوردن فرصت نقد فرانسه

کاترین کولونا، وزیر امور خارجه فرانسه، در واکنش به احضار سفیر این کشور در تهران گفته است: «تهران قبل از انتقاد از فرانسه باید به آنچه در داخل کشور می‌گذرد، نگاه کند.» وزیر امور خارجه فرانسه مدعی است در کشورش برخلاف ایران آزادی مطبوعات وجود دارد و هیچ قانون توهین به مقدسات وجود ندارد.

این دروغ درحالی توسط وزیرخارجه فرانسه گفته شده که وارد آوردن کوچک‌ترین خدشه به واقعه پرحرف‌وحدیث هلوکاست مستلزم سپری شدن اوقاتی از عمر پشت میله‌های زندان است.

چنین نقد‌هایی به دولت فرانسه وجود دارد، اما اقدامات این کشور فرصت برجسته‌سازی آن را برای مخالفان ایجاد می‌کند. این مخالفان الزاما متحد یا دلسوز ایران نیستند، اما قطعا از دورویی پاریس بیزارند.

دروغگویی فرانسوی

مقامات فرانسوی از انتشار کاریکاتور علیه مقدسات مسلمانان حمایت کرده و ضمن تاکید بر آزادی بیان معتقدند دولت بر این مبنا قادر به اعمال محدودیت و مجازات فعالان فرهنگی نیست. با وجود این ادعا، اما سوابقی نزدیک چنین ادعایی را به‌شدت به چالش می‌کشند.

آخرین روز‌های جولای ۲۰۲۱ دولت مکرون از مالک یک بیلبورد به دلیل انتشار کاریکاتوری از وی در شمایل هیتلر شکایت کرد.

این فرد در اعتراض به محدودیت‌های ضدکووید در کشورش دست به این اقدام زده بود. این شکایت باعث شد فلوری یک کاریکاتوریست فرانسوی به‌سرعت در سپتامبر همان سال در دادگاه تولون به ۱۰ هزار یورو جریمه محکوم شود. دادستان، لوران رابرت، معتقد بود این پوستر «یک میل آشکار برای آسیب رساندن» است.

فلوری در اعتراض به شکایت رئیس‌جمهور فرانسه از خود در حساب توییتری‌اش نوشت: «در سرزمین مکرون می‌توانید یک پیامبر را مسخره کنید و این طنز است، اما اینکه رئیس‌جمهور را دیکتاتور جلوه دهید، کفر است.»

این متن اشاره مستقیمی به جنجال‌ها بر سر انتشار کاریکاتور‌های هفته‌نامه شارلی ابدو علیه مقدسات مسلمانان داشت. فلوری پس از صدور حکم علیه خود تاکید کرده بود: «حق کاریکاتور امروز در تولون به خاک سپرده شد.»

منبع: فرهیختگان

برچسب ها: رهبر انقلاب ، فرانسه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
فلفل
۲۲:۰۸ ۱۸ دی ۱۴۰۱
فرانسه از اول هم دشمن اسلام و ایران بود.
متاسفانه مسئولان وقت از طریق باز کردن پای پژو و رنو به کشور و قراردادهای فاسد، پول به جیب دشمن خبیی چون فرانسه ریختند و مجلس و دولت هم سکوت کرد یا شریک شد!
در حالیکه می‌توانستند با تویوتا ژاپن همکاری کنند و الان صنعت خودروی قابل قبولی داشتیم.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۰ ۱۷ دی ۱۴۰۱
به والله که وصیت حاج قاسم نقشه راه است به خاطربی بصیرتی وسکوت بعضی خواص دشمن ریشه واصل نظام راموردحمله قرارداده وبه دنبال فتنه ای جدیداست،وقتی نسبت به فتنه امام جمعه مسجدمکی واکنش درخوری داده نمی شودوعلماوسیاسیون وسکوت می کننددشمن جریح تروبی شرم ترگام به گام جلوترمی آید،اگرامروزجواب درخوری دریافت نکنندفردازمینه حمله نظام رافراهم می کنند