شهریور سال ۱۳۵۹ از نیمه گذشته بود که سربازان شبزده موریانه وار و پاروچین در دل شب های تاریک خزیدند و میمک پاره تن دیارمان را چون کبوتری بی دفاع و نحیف به چنگال خود اسیر کردند و غریو مستانه از پیروزی سر دادند.
سربازان شب وقتی که سرزمین مادریمان در بحبوهه ناآرامی های داخلی و آشوب های ناشی از انقلابی نورس گرفتار بود، فرصت را غنمیت شمرده و میمک را به عنوان اولین نقطه از ایران اسلامی نوپا تصرف کردند.
میمک هر شبانگاهان در آرامش غروب دل انگیز خورشید به خواب ناز می رفت و صبحگاهان نیز با طلوع اولین انوار نورانی خورشید از خواب بلند می شد و نظاره گر دشت و دمن می شد، اما در ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ دشمن خواب را از چشمان زیبای میمک ربود و به اسیری و غنیمت گرفتش.
دشت و دمن این سرزمین و کوه های سترگ و استوارش تا پیش از یورش دژخیمان بعثی غرق در هیایوی مردمان سرزنده ایل نام آور خزل بود که دختران و پسران این ایل در دامان پرمهرش قد کشیدند و به مردان و زنانی جسور و مقاوم چون خودش بدل گشتند.
اما با خیمه زدن سربازان سیاهی بر دشت و دمن میمک، ناز خرامیدن دخترکان و مشق مردانگی کردن پسران ایل و عطر دل انگیز گل های وحشی و چه چهه گوش نواز پرندگان خوش الحان جای خود را به فرزندان شیطان داد تا میمک سرشار از آرامش را با طنین رعب انگیز گلوله و تفنگ دمساز سازد.
وقتی که خبر اسارت میمک در دستان ناپاک و آلوده صدامیان در کوی و برزن پیچید، خنده از لبان زنان و امید از دل مردان ایل خزل پرکشید و شراره های خشم و انتقام سراسر وجودشان را در بر گرفت و سودای آزادی میمک که برایشان سخاوتمندانه مادری کرده بود، به هدف غایی آنها بدل گشت.
مردان و زنان ایل اسارت میمک را تاب نیاوردند و حفظ دیارشان بر حفظ جان و مالشان اولویت و ارجحیت یافت و تصرف میمک بر غیرت و تعصب مردان و پسران ایل که تمام عمرشان در دامان پرمهر میمک بزرگ شده بودند، گران آمد.
مردان و پسران ایل برنو به دست با ابتدایی ترین وسایل جنگی که داشتند، رهسپار میمک شدند و زنان مویه کنان نظاره گر سفر بی بازگشت پاره های جگر خود شدند که با دستان خالی اما اراده ای پولادین و گام های استوار به مصاف دشمن دون می رفتند.
دشمن در خیال خام محاسباتی خود و پیروزی و دستاورد اولش در تصرف سهل الوصول ارتفاعات میمک چنان غرق شده بود که رویای تصرف ۶ روزه ایران پهناور را در سر می پروراند و چه می دانست جنگ ۶ روزه هشت سال طول خواهد کشید اما در محاسبات خوش خیالانه و شیرین خود یک اصل مهم را فراموش کرده بود.
دشمن فراموش کرده بود که ایران فرزندانی دلیر و جسور دارد که در هنگامه بلا مرگ را به سخره می گیرند و ققنوس وار در آتش خشم و کین حرامیان کافر کیش بعثی می سوزند اما اجازه دست درازی دشمن به خاکشان را نمی دهند.
همین اشتباه مهلک دشمن جنگی که قرار بود ۶ روزه به سرانجام برسد را هشت سال طول داد تا وقتی که حریف تا بن دندان مسلح را به زانو درآورد و دشمن را مجبور به رقصاندن پرچم تسلیم کرد.
میمک ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ به تصرف دشمن درآمد و جولانگاه سربازان سیاهی و خنده های مستانه از پیرزوی شان شد اما دفتر سرنوشت میمک در دی ماه همان سال ورق خورد و مردان ایل خزل بی مهابا و با ابتدایی ترین تجهیزات دفاعی خود را به میمک رسانند.
تاریخ این دیار فراموش نمی کند آن شبی را که مردان ایل خزل در صحنه دراماتیک و تراژیک نامه ای با خون سرخ خود نوشتند و با خون امضا کردند که تا پای جان و تا آزادی میمک از سرزمین ماردیشان دفاع کنند و از هیمنه و جبروت پوشالی دشمن نهراسند و برای ما آیندگان آن نامه با خون امضا شده از خود را به یادگار گذاشتند تا یادمان نرود:
" به پاس هر وجب خاکی از این ملک
چه بسیار است، آن سرها که رفته!
ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک
خدا داند چه افسرها که رفته" حمیدی شیرازی
مردان ایل خزل با نگاشتن و امضا کردن نامه ای از خون خود، با یکدیگر هم قسم و هم پیمان شدند که تا آزادسازی میمک از نبرد پا پس نکشند و چه زیبا بر سر این پیمان خونین و عهد آسمانی خود ماندند و سرانجام میمک در صبحگاه ۱۹ دیماه ۱۳۵۹ آزاد شد و باری دیگر این سرزمین رنجور و جفادیده از قهر روزگار بر روی فرزندانش تبسم کرد.
فتح میمک با عملیات ضربت ذوالفقار اولین عملیات پیروز ایران در دوران دفاع مقدس بود که این عملیات با همکاری ارتش و مردم عشایر منطقه ببه سرانجام رسید.
در تاریخ ۱۹ شهریور۱۳۵۹ نیروهای عراق وارد استان ایلام شدند و به منطقه میمک حمله کردند که در ارتفاعات میمک با مقاومت نیروهای ایرانی مستقر در منطقه روبرو شدند.
پس از تصرف میمک و پاسگاه های حومه مهران و دهلران وزیر دفاع صدام به طور رسمی اعلام کرد: ( نیروهای مسلح عراق به مرزهای بین المللی رسیده اند و اختلافات ارضی خود را با ایران عملاً حل کردند که اشاره وی به معاهده ناتمام دولت عراق با حکومت پهلوی مبنی بر واگذاری برخی از اراضی میمک به عراق بود که بر پایه قرارداد ۱۹۷۵ بین ایران و عراق قرار بود بخشی از منطقه میمک و ارتفاعات آن (به همراه زینالکش و سیف ابوعبیده) به دولت عراق واگذار شود اما در عمل به دلیل ناتمام ماندن عملیات میلهگذاری مرزی بین طرفین در سال ۱۳۵۶، مرز تا حد زیادی نامشخص باقی ماند).
با اشغال این منطقه معبر وصولی «صالح آباد سرنی» به طرف خط مرزی مورد تهدید نیروهای عراقی قرار گرفت و در نتیجه محور ایلام، صالح آباد و مهران به طور جدی نا امن شد.
عملیات ضربت ذوالفقار یا خوارزم با رمز یا الله در محور ایلام - میمک به صورت نیمه گسترده در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۵۹ به فرماندهی ارتش انجام شد و در این عملیات ۲ گردان از لشکر ۸۱زرهی، یک گردان از ستاد مشترک و عشایر ایل خزل و ژاندارمری بود انجام گرفت.
بازپس گیری ارتفاعات میمک برای صدام چنان گران آمد که در همان مکان دستور تیرباران و اعدام فرماندهان ارتشش را صادر کرد.
صدام آگاه بود که هر طرف درگیر که ارتفاعات راهبردی میمک را در دست داشته باشد تا عمق جبهه میانی را در شعاع دید خود خواهد داشت و برنده میدان در جبهه میانی خواهد بود و بنا بر همین اشرافیت، قبل از شروع رسمی جنگ اقدام به تصرف میمک کرد و چهار ماه این منطقه را در اشغال خود داشت.
تصرف ارتفاعات کله قندی، ۶۲۰، ۵۲۵، ۵۴۰ در محورهای شمالی و جنوبی منطقه عملیات کشته و مجروح کردن ۲ هزار عراقی و به اسارت گرفتن ۱۶۴نفر، انهدام ۶۰ دستگاه تانک و نفربر، پنج دستگاه خودروی مختلف، سرنگونی ۲ فروند هواپیما و سه فروند هلیکوپتر، انهدام تیپ ۲ پیاده کوهستانی و گردان هفت تانک به میزان ۷۰ درصد از جمله تلفات و ضایعات وارد شده به عراق بوده است.
همچنین در این عملیات تعداد ۱۳ دستگاه تانک، ۲ دستگاه نفربر و تعدادی موشک مالیوتکا و اقلام مخابراتی و متفرقه به غنیمت ارتش درآمد.
در عملیات ضربت ذوالفقار تعداد ۶۰ دستگاه تانک و نفربر بعثیها و همچنین ۵۰ دستگاه از انواع خودروهای مختلف نظامی ارتش عراق منهدم و تعداد ۲ فروند هواپیما و ۳ فروند بالگرد عراقی نیز سرنگون شد. تیپ ۲ پیاده کوهستانی عراق و گردان ۷ تانک آن نیز بهمیزان ۷۰ درصد منهدم شدند. گفتنی است که تعداد ۱۷ دستگاه تانک، ۴ دستگاه نفربر، چندین دستگاه لودر و بلدوزر، ۵ قبضه تفنگ ۱۰۶ مم، چندین قبضه خمپاره، تعدادی توپ ضد هوایی، موشک مالیوتکا و همچنین مقداری اقلام مخابراتی و تجهیزات متفرقه دشمن بعثی نیز به غنیمت گرفته شد.
بعد از بی نتیجه ماندن تلاشهای دشمن بعثی برای بازپسگیری ارتفاعات میمک، بنا به دستور صدام، فرمانده تیپ مستقر در منطقه و ۲۴ نفر از نظامیان آن یگان، بلافاصله اعدام شدند.
در اهمیت عملیات «ذالفقار» به این مهم را میتوان اشاره کرد که مقام معظم رهبری به عنوان نماینده امام خمینی (ره) در منطقه عملیاتی میمک حضور و ضمن بازدید کاملی که به عمل میآورند و در ادامه نیز، بیان شرح ملاحظاتشان در خصوص این عملیات غرورانگیز در اولین نمازجمعه سال ۱۳۶۰ اشاره داشت.
سپیده دم ۱۹ دی سال ۵۹ منطقه راهبردی میمک در محدوده مرزی استان ایلام با عراق که آن روزگار گرفتار بیداد صدامیان بود شاهد جانفشانی مردان ایلیاتی و دلیران ارتش بودکه با گذشت از جان، از استحکامات نظامی و آتش پرحجم دشمن گذر کردند تا این محور عملیاتی را آزاد کنند.
عملیات ضربت ذوالفقار پایان تصرف چند ماهه این منطقه توسط ارتش صدام بود که در بیستم شهریور ماه سال ۵۹، و ۱۰ روز قبل از حمله رسمی و تجاوز همه جانبه به مرزهای زمینی و هوایی جمهوری اسلامی ایران، میمک را تصرف کرد.
میمک روزگاری قدمگاه سردار شهید قاسم سلیمانی و یارانش در لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود و تعدادی از یارانش در این جبهه شهید و جاویدالاثر شدند که از این بین می توان به شهید احمد سلیمانی یار، همبازی و همراه سردار اشاره کرد که از طفولیت تا زمانی که مرگ در میمک بینشان جدایی افکند با هم بودند و شهادت احمد داغی سنگین و تسکین ناپذیر بر دل سردار گذاشت.
آسمان میمک محل عروج سرلشکر خلبان احمد کشوری است، همان شکارچی تیزپروازی که با پرنده آهنین خود خواب شیرین دشمن را به کابوس بدل ساخته بود و عروج آسمانیش در میمک شادی را به اردوگاه دشمن آورده بود و یادمان میمک اکنون به نام این شکارچی آسمان ها مزین شده است.
میمک در طول جنگ تحمیلی محل عروج سربازان و جان بکفان زیادی از سراسر کشور بود که خبرگزاری نیز در این زمینه بی نصیب نبود و سال ۲۹ مهر ۶۳ شهید داریوش گودرزی کیا عکاس این خبرگزاری در حین ماموریت خبری خود در میمک به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
عشایر کوچرو و ایلات منطقه به عنوان قشری که از روزگاران کهن تاکنون به صفت مرزدار نام گرفته و مباهات می کنند تجاوز ارتش اهریمنی به مرزهای وطن و تصرف بخشی از مراتع قشلاقی خود را برنتافته و برای باز پس گیری و حفظ این منطقه مرتفع راهبردی سلاح برگرفتند و همدل با هم و هم صف با ارتش برای بیرون راندن متجاوزان جهدی جانانه را آغاز کردند و میمک را از کوه و مرتع به نماد اسطوره مبدل کردند.
اکنون که ۴۱ سال از آن روزگار تلخ می گذرد و شحنه ای تلخ که دشمن بر جان این سرزمین و مردمانش باقی گذاشت، اما میمک و مردمان سرافراز ایل خرسندند از هم آغوشی مادر و فرزندان و شادمانند از این وصل جدایی ناپذیر.
میمک که تا دیروز جولانگاه دیوسیرتان صدامی و محل کارزار فرزندان دلاورش با ددمنشان بعثی بود امروز دوباره به محل کشت و زرع فرزندانش تبدیل شده و هرجای خاکش را سرسبزی و آبادانی فراگرفته و خاک چون گهرش کیمیایی ناب در دستان کشاورزان سخت کوش ایل خزل شده است.