این بار دست رضا پالانی از آستین شبکههای ماهوارهای بیرون میزند و سعی میکنند با عملیاتهای متعدد و گسترده برای شکستن فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی حجاب خیز بردارند، ولی چندباره به شکست میرسند.
در واقع این رضاخانهای جدید، وظیفه دارند با بهدستگرفتن جریان فکری مردم، مسیر دلخواه غرب را طی کنند. در این میان شناخت آنچه در رسانههای معاند رخ میدهد، میتواند چشماندازی به برنامهسازان و تمهیدگران رسانه داشته باشد تا با زاویه دید بهتری مسیر تقابل با باطل را پیش گیرند.
مقاله پیش رو تحلیلی از راهبردهای اصلی شبکههای ضدانقلاب علیه حجاب است. این مقاله که مقارن با سالروز اجرای قانون کشف حجاب در زمان پهلوی اول منتشر میشود به دنبال آن است تا رضاخانهای امروز را بهتر بشناساند.
کودتای اقلیت
بیش از ۸۷ سال پیش در سال ۱۳۱۴ رضامیرپنج که حالا رضاشاه شده بود، فرمان کشف حجاب را بهصورت رسمی صادر کرد. به موجب این فرمان، مأموران مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب کنند. آنها با ورود به خانههای مردم، صندوقهای لباس را تفتیش میکردند تا مبادا زنان از چادر نگهداری و برای پوشش استفاده کنند. به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در تمام مدارس دخترانه، معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند. همه این اقدامات خشونتبار در کنار به خدمتگرفتن لشکر روشنفکران، هنرمندان و نویسندگانی بود که قبله آمال خود را غرب میدیدند. سیدحسن تقیزاده که رهبری جناح روشنفکر، تجددخواه و تندرو مجلس مشروطه را بر عهده داشت و در دوران پهلوی اول و دوم در جایگاههای مختلف دولتی حضور داشت، در یکی از معروفترین سرمقالههای خود، در شروع دوره جدید روزنامه کاوه، عمق اندیشه این جریان را به نمایش گذاشته بود. او در سرمقاله شماره ۷، ذیالقعده۱۳۳۸ مینویسد: «امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطندوستان ایران با تمام قوا باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود، کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلقشدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا…. این است عقیده نگارنده این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهرا و باطنا، جسما و روحا فرنگیمآب شود و بس»!
امروزه نیز اخلاف این جریان همچنان درتلاشند تا با فعالیت مستمر فرهنگی-رسانهای، پوشش اسلامی را از بانوان ایرانی برگیرند و برهنگی غربی را به آنها تحمیل کنند. حتی اگر اکثر جامعه نیز به دنبال حفظ دستاوردهای فرهنگی خود باشند، آنها با ایجاد شورش خیابانی و فشار عملی سعی در تحمیل خواسته خود دارند. باید توجه داشت که در کنار فشار و قلدری خیابانی، تضعیف جایگاه پوشش اسلامی نزد ایرانیان، سالهای زیادی است که در دستورکار رسانههای فارسی زبان معاند قرار دارد. رسانههایی که از پول دولتهایی، چون آمریکا، انگلیس، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی ارتزاق و منافع صاحبان متبوع خود را در دورشدن ایرانیان از فرهنگ ایرانی - اسلامی دنبال میکنند.
شورش علیه حجاب
هماکنون بیش از ۲۰۲ شبکه ماهوارهای فارسیزبان، در خارج از کشور برای مخاطب ایرانی و فارسیزبان برنامه تولید و پخش میکنند که اکثر آنها در حوزه فرهنگ و سبک زندگی به تولید محتوا میپردازند. این شبکهها که در حوزه فیلم و سریال نیز فعالند با نمایشدادن سلبریتیها و الگوهایی که سبک زندگی غربی دارند، روابط نامشروع، عشقهای ضربدری و خیانت را عادی جلوه میدهند. نگاهی به شبکههای فیلم و سریال از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ که بیش از ۱۱ برابر رشد داشته و از شش شبکه به ۶۷ شبکه رسیده است، نشان از جدیت دشمن در تهاجم فرهنگی دارد. شبکههای ماهوارهای فارسیزبان برای به نتیجهرساندن اهداف و راهبردهای خود در زمینه گسترش بیحجابی، از روشها و مهارتهای مختلفی بهره میبرند که برخی از آنها شامل عادیسازی برهنگی در برابر نامحرم در محافل شخصی، برجستهسازی رویدادهای ضدفرهنگی جهانی در تعارض با پوشش اسلامی، عرفیسازی پوشش اسلامی از امر شرعی موثر در اجتماع به امر اجتماعی سکولار، تخریب فرهنگی و اخلاقی جامعه فراتر از پوشش مانند مساله همجنسبازی، رشد میزان درصد برهنگی مستقیم در محتوای تصویریشان، تشکیک در باورهای مذهبی جامعه و خداباوری، برجستهسازی بازیگران ایرانی و استفاده از ظرفیت آنها، استفاده از ظرفیت موسیقی و جذابیتهای آن، برجستهسازی ورزشهای همراه با برهنگی برای بانوان، ایجاد شبهرویداد از موضوعات خاص و راهاندازی پویشهای مجازی و رسانهای علیه عفاف و حجاب، عادیسازی کنشهای ضدفرهنگی داخل ایران، تهیسازی حجاب و پوشش سنتی از ارزش ذاتی و کاربردی خود، گسترش مناسبتها و آیینهای ضدفرهنگی غرب مانند ولنتاین، استفاده از ادعاهای شبهعلمی برای کاهش تقید به شرع، گسترش فرهنگ نگهداری سگ در خانه، تخریب نظام و نهادهای متولی فرهنگ در حاکمیت، استفاده از ظرفیت برنامههای نمایشی غربی، استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور، استفاده از ظرفیت احساسات در ایجاد تعارض و... که بهکارگیری این روشها باعث تقلیل امور دینی و شرعی به اموری صرفا شخصی میشود و تقید به امورشرعی در صحنه اجتماعی و جامعه را کاهش میدهد. همچنین باعث میشود کنشهای ضد دینی و ضدفرهنگی دیگر قبح گذشته را نداشته باشند و بیحجابی در جامعه به امری عادی و عمومیتیافته تبدیل شود. تمام این راهبردها که با هدف هویتزدایی از جامعه ایرانی و تهیشدن سنتهای ایرانی - اسلامی از مفهوم حقیقی خودش صورت میگیرد، مقدمهای برای تغییر فرهنگ پوشش زنان است. در نهایت میتوان گفت راهبردهای اصلی شبکههای ماهوارهای فارسیزبان در حوزه تضعیف حجاب در چهار دسته کلان جای میگیرد.
عرفیسازی و گسترش تساهل
پس از پذیرش آزادانه دین، مؤمن باید بدون کموکاست به اصول و بهطورکلی، لوازم دین معتقد و مقید باشد. برای تغییر این نگرش و اشاعه تساهل در احکام شرعی مقدماتی لازم است؛ بنابراین شبکههای معاند با ترویج تساهل تلاش میکنند حکم شرعی را به حکم عرفی تبدیل کنند. عموم مردم سختگیری کمتری در مبانی عرفی نسبت به مبانی شرعی دارند. وقتی مسالهای همچون حجاب و پوشش زنان از یک واجب شرعی به امری عرفی تبدیل شود، رعایت حجاب نیز امری سلیقهای و بر اساس علایق فردی خواهد بود. البته مساله به اینجا ختم نمیشود، این شبکهها در گام بعد، عرف یعنی نوع و میزان پوشش را نیز تعیین میکنند؛ بنابراین شاهد تجویز نسخههای عریانتری از پوشش در سالهای اخیر هستیم و تا رسیدن به هدف نهایی یعنی بیقید و شرط بودن پوشش و برهنگی کامل ادامه خواهدداشت.
عادیسازی و قبحشکنی
یکی از آسیبهایی که جامعه اسلامی را تهدید میکند، عادی شدن و از قبحافتادن گناه است. این مساله بهصورت تدریجی اتفاق میافتد، چرا که یک عمل قبیح و یک عمل غیراخلاقی برای عادیشدن نیاز به زمان دارد. تکرار، یک عمل زشت را در نظر عموم رفتهرفته به امری عادی تبدیل میکند. چشم به تماشا عادت میکند و ذهن نسبت به آن کمحساسیت میشود. برای قشر زیادی از جامعه برخی اعمال زشت هنوز قبح دارد به این دلیل که از طرف فرد امری شرعی و پذیرفته شده است؛ بنابراین ابتدا اشخاصی خاص، طبق شیوهنامهای ویژه، قبح برخی ممنوعیتهای شرعی و عرفی در جامعه را میشکنند و آن را برای عموم عادیسازی میکنند. برای مثال افرادی با پوشش غیرمتعارف در اماکن عمومی ظاهر میشوند و رفتوآمد کرده و به مرور این نوع بروز و ظهور در جامعه را عادیسازی میکنند.
برجستهسازی تعاملی
مقدمه تبدیل امر شرعی به امر عرفی و سلیقهای و همچنین قبحزدایی از اعمال غیراخلاقی نیازمند طراحی راهبردهایی مستمر است. یکی از این راهبردها برجستهسازی تعاملی است. در این راهبرد صرفا بر سلیقهایبودن حجاب و حق انتخاب زنان در میزان پوشیدگی تأکید نمیشود، بلکه در تکمیل چرخه تبلیغ و عادیسازی، با استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی، از کنشگران بیحجابی، تولید محتوای تصویری کرده و در شبکههای ماهوارهای پخش میکنند. بریده این بخش از شبکه تلویزیونی نیز مجددا بهعنوان محتوای تازه در شبکههای اجتماعی بازنشر میشود. بدین وسیله طی فرآیندی که به صورت تعاملی میان شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و شبکههای اجتماعی ایجاد شده است برجستهسازی تعاملی صورت میگیرد. کارزارها و پویشهای حمایتی، نقش پررنگی در عملیاتیکردن مباحث نظری دارند. در واقع یک نظریه برای این که به اهدافش برسد نیاز به عملیاتیشدن دارد. در نظریه حذف حجاب در ایران، اقدامات عملی یعنی برداشتن روسری و حجاب در ملأعام مستلزم راهاندازی پویش و اتحاد در برابر موانع بیرونی است. پویش، کارکرد عادیسازی و قبحشکنی نیز دارد؛ بنابراین قشر بیحجاب و طرفدار بیحجابی را به عرصه اجتماع میآورد و با برجستهسازی کنش آنها تلاش میکند بیحجابی را خواست اکثر جامعه نشان دهد. این پویشها همچنین آموزش میدهند در صورت برخورد با مأموران و آمران به معروف چگونه با پرخاش برخورد و از موقعیت ساختهشده فیلمبرداری کنند. این اقدامات که با حمایت شبکههای معاند به هتاکی نسبت به فرد تذکردهنده ختم میشود، هزینه امربهمعروف را بالا میبرند و باعث میشود افراد از امربهمعروف و نهیازمنکر در جامعه بیم داشته باشند. به همین منظور در برهههای مختلف پویشهایی شکل میگیرد که تلاش دارد با شعار آزادی زنان و مبارزه با محدودیت، در بستر فضای مجازی یارگیری کند و علیه حجاب فعالیت رسانهای و عملیاتی انجام دهد.
الگوسازی اجتماعی و فردی
در دنیایی که شبکههای اجتماعی روزبهروز قدرتمندتر و بانفوذتر شدهاند، سلبریتیها منزلت بسیار بالایی در زندگی مخاطبان بهویژه جوانان یافتهاند و با بدلشدن به الگوی مطلوب، آثار نامطلوبی بر سبک زندگی افراد میگذارند. شبکههای معاند با تولید و پخش برنامههایی شبیه «صد زن» افرادی را که به توفیقات تحصیلی، شغلی و مالی رسیدهاند برای مخاطب تبدیل به الگو میکنند؛ الگویی که حجاب ندارد و به سبب توفیق کاری، سبک پوشش غربی و غیراسلامیاش نزد مخاطب موجه و مقبول جلوه دادهمیشود. این نکته را هم باید در نظر داشت که فرآیند تغییر نگرش مخاطب نسبت به پوشش مناسب و نامناسب، به مرور زمان و بهصورت نامحسوس اتفاق میافتد. هجمه علیه پوشش اسلامی یکی از مأموریتهای رسانههای معاند است. این رسانهها در اجرای این مأموریت با سیاهنمایی از زنان محجبه، زنان بیحجاب با سبک پوشش غربی را بهعنوان الگوی زنان معرفی میکنند. معرفی زنان غربی و بیحجاب که در حوزههای مختلف سلامت و بهداشت، ورزش، اقتصاد، سیاست و... به توفیقاتی دست یافتهاند و البته در مقابل، تصویرسازی منفی از زنان محجبه در جمهوری اسلامی بهعنوان زنان عقبمانده با این هدف صورت میگیرد که «حجاب» محل نزاع جامعه با حاکمیت تعریف شود.
منبع: روزنامه جام جم