جاسوس کم نداشتهایم، اما مورد علیرضا اکبری یک نمونه عجیب از جاسوسانی بود که به ایران خیانت کردند. او که حتی سابقه چندین سال حضور در جبهه و دفاع از این مرز و بوم را هم داشت، با حضور در مصادر بالای اجرایی کشور، در نهایت و به دفعات وطن خود را به بیگانه فروخت. یکی از زوایایی که در رابطه با جاسوسان کمتر مورد بررسی قرار گرفته است، روانشناسی و روانکاوی آنهاست. دلایل زیادی میتواند یک فرد را از حضور در جبهه به جاسوسی علیه کشورش بکشاند. حب جاه، انگیزههای مالی یا حتی کششهای جنسی یک فرد سستبنیاد را تبدیل به جاسوس میکند. جاسوس یا خائن تفاوتی نمیکند، هر دو کاری را میکنند که از بعد روانشناسی قابل مطالعه است. جاسوسهای حرفهای از دروغسنجها هم فرار میکنند و حتی ممکن است روانشناسان را هم فریب دهند. برای بررسی این مطالب، سراغ محمدرضا گلزایی، استاد دانشگاه و روانشناس رفتهایم.
تعریف جاسوسی و خیانت به کشور چیست؟
باید به این نکته توجه کنید که جرمشناسی جاسوسی بررسی چگونگی تمایل و اقبال افراد به ارائه اطلاعات محرمانه به بیگانگان و به عبارت روشنتر انگیزهشناسی ارتکاب جاسوسی است، البته اشتباهی که در نظام کیفری و قانونی ما در بحث تعریف جاسوسی انجام میشود این است که جرم جاسوسی با خیانت به کشور دچار خلط تعریف، قلمرو و مصداق شده است.
در واقع اشخاصی که تابع ایران هستند و اطلاعات محرمانه را به اقتضای شغلشان به امانت در اختیار دارند و به هر انگیزه مالی یا سایر امتیازات به اشخاص، نهادها، گروهها یا کشورهایی بدهند که مجاز به اطلاع از آن نیستند. این را در علم حقوق خیانت تعبیر میکنند، ولی جاسوسی متضمن کسب و جمعآوری اطلاعات از سوی اتباع بیگانه است که به طرق مختلف داخل نهادهای دولتی میشوند یا به عناوین مختلف سیاسی، اقتصادی و ... داخل کشوری اقامت میکنند. در مدت اقامت هم با ایجاد ارتباط با افرادی که در نهادهای مختلف هستند، اطلاعات محرمانه را در خصوص مسائل نظامی، سیاسی، اقتصادی، صنعتی و ... جمعآوری و به کشور متبوع خود منتقل میکنند، به همین جهت خیانت را جنایت عظما میگویند، ولی در بحث جاسوسی دو نظر وجود دارد.
اصولاً جاسوس، چون باید تبعه خارجی باشد، به افرادی اطلاق میشود که برای خدمت به مملکت خود و پیدا کردن نقاط ضعف کشور دیگر، اطلاعات را از کشورهای دیگر جمعآوری و به کشور خود منتقل میکنند، به همین جهت جاسوسان در طول تاریخ به ملت خود خدمت کردهاند و حتی بعضاً مورد تشویق هم قرار میگیرند یا حداقل وظیفه خود را برای جمعآوری اطلاعات انجام دادهاند.
علل و انگیزه جاسوسی به معنای خیانت به کشور چیست؟
علل و انگیزههای آن متفاوت است. معمولاً همانند سایر جرائم کسانی که دست به جاسوسی یا خیانت به یک کشور میزنند یا به طمع دریافت پاداش مالی یا امتیازات مربوط به اقامت یا به دلیل ایجاد ارتباط با جنس مخالف این کار را انجام میدهند، مجموعاً در راستای اجابت خواستههای خود اقدام میکنند که عمدتاً مربوط به ضمیر ناخودآگاه، امیال ارضانشده یا عقدهها و نیازهایی است که شخص از طریق مشروع امکان تأمین آن را نداشته است، لذا باید با توجه به شخصیت، سن، سابقه، تحصیلات و وضعیت خانوادگی افراد در مورد هر جاسوس یا خائن به مطالعه نشست و نسبت به آن اظهارنظر کرد تا در تطبیق با دادههای جرمشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی بتواند مفید و مؤثر باشد.
در مجموع معمولاً افرادی که دست به جاسوسی میزنند یا خیانت میکنند، در مقابل معوض مالی، امتیازات سیاسی یا نیازهای جنسی و انجام وظیفه در خصوص جاسوسان این کارها را انجام میدهند.
چه مقدار شیوه تلهگذاری جنسی برای جذب مسئولان به جاسوسی محتمل است؟
ممکن است مثلاً در مورد خیلی از اشخاص این نوع از وسوسهها پاسخ ندهد و مقاومت کنند، کما اینکه خیلیها نیز مقاومت کرده و میکنند. برای شناخت انگیزههای خیانت به کشور و جاسوسی مسلماً باید حسب مورد و با لحاظ شخصی که متهم ارتکاب به چنین اعمالی است، اظهارنظر کرد، اما علیالقاعده بیشتر اشخاص در مقابل پیشنهادات کشورهای بیگانه یا امتیازات پیشنهادی به مملکت خود خیانت نمیکنند، حتی اگر منتقد حاکمیت باشند یا با بخشی از حاکمیت زاویه داشته باشند، چون دادن اطلاعات به بیگانه و دشمن به هر دلیلی خیانت است و در تاریخ همه کشورها به عنوان جنایت عظما شناخته میشود.
در حوزه جاسوسی، اما قضیه متفاوت است و اصولاً با استفاده از این عنوان برای کسانی که تابعیت کشور ما را دارند، موافق نیستم. درست است مقدمه خیانت تجسس است، اما فراموش نکنید یک ایرانی که در کشور صاحب منصب است یا مسئولیتی دارد و اطلاعات، نزد او امانت است، وقتی این اطلاعات را به کشور بیگانه میدهد، مرتکب خیانت میشود، اما جاسوس تبعه کشور خارجی است که دست به تجسس میزند، اطلاعات جمعآوری میکند و اصلاً وظیفه ملی او چنین کاری است.
در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد دیدیم که افراد در جهت انجام وظیفه و خدمت به کشور خود مبادرت به جاسوسی و تهیه اطلاعات برای کشورشان میکردند و در این مسیر آماده گذشت از جان خود هم بودند، به همین دلیل جاسوس را تبعه خارجی میدانیم، ولی به هر کیفیت، افرادی که در داخل یک کشور اطلاعاتی در اختیار دارند و این اطلاعات را در اختیار بیگانه میگذارند، مرتکب خیانت شدهاند و نظام قضایی و تقنینی کشورها با توجه به این استانداردی که عرض شد باید در این چارچوب اظهارنظر کنند.
وقتی یک فردی فریب میخورد و به کشور خود خیانت میکند، رفتار وی نیز تغییر پیدا میکند؟ آیا این افراد خائن با رفتارشان قابل شناسایی هستند؟
معمولاً نهادهای نظارتی کشورها بررسیهایی را در خصوص افرادی که مرتکب جاسوسی یا خیانت میشوند، انجام میدهند و با لحاظ تغییر وضعیت اقتصادی یا امتیازاتی که به آنها داده میشود یا رفتارهای مشکوک جنسی یا روابط دوگانهای که دارند، آنها را شناسایی میکنند.
به هر حال تاریخ نشان میدهد که اینگونه سیگنالها و حالات نشاندهنده خیانت اشخاص است، چون در جاسوسی شخص از کشور مبدأ به عنوان یک وظیفه این کار را انجام میدهد و اگر امتیازی هم دارد آن امتیاز را کشور متبوع به او خواهد داد، اما افرادی که مرتکب خیانت در هر کشوری میشوند، معمولاً بعد از مدتی یک نوع تغییراتی در زندگی آنها ملاحظه میکنید، البته این نکته را هم باید مورد توجه قرار داد که در دوران حکومت شوروی و اقمار آن افرادی بودند که تبعه کشور دیگری هم بودند، اما در راستای ایدئولوژی سیاسی این وظیفه را برای خود واجب میدانستند که اطلاعات کشور متبوع خود را به کشوری که از لحاظ ایدئولوژی کشور مادر تلقی میکردند، انتقال بدهند.
معمولاً این افرادی که میتوانند خیانت کنند از یک سابقه خوبی برخوردار هستند. حتی علیرضا اکبری که اخیراً اعدام شد نیز سابقه ۷۰ ماه جبهه داشته است، این اتفاق که یک فردی جذب جبهه مقابل میشود یک دفعهای پیش میآید؟
این قضیه نیاز به تحلیل بیشتری دارد برخی اصولاً از ابتدای انجام این اقدام مجرمانه وارد سیستمها و نهادهای حکومتی کشور میشوند، اما بعضی دیگر بدون کوچکترین عقبهای و اصولاً زمینه خیانت، استخدام میشوند و با لحاظ استعدادی که دارند مدارج را به سرعت طی میکنند، ولی در یک برههای از تاریخ زندگی خودشان جذب جبهه دشمن میشوند.
مدیرانی هستند که از جنبههای خانوادگی، شرایط هنجاری و شرایط روحی تأیید شدهاند و در مشاغل مختلف به استخدام درآمدند و بعد به تدریج آلوده فساد و مرتکب جرم شدند. این اشخاص به واسطه عوارضی که به میزان زیادی در اهداف آنها مشترک و البته در رفتار آنها مختلف است به استخدام دشمن در میآیند. این اشخاص همانند مدیران فاسدی هستند که امیال دوران کودکی و عقدههای اجابت نشده در ضمیر ناخودآگاهشان وجود دارد و انسان از آن بیخبر است. این عقدههای دوران کودکی در شخص نهادینه شده است و زمانی که به قدرت میرسد، هر چند در ابتدا سلامت و صحت رفتاری داشته و اصولاً در برخوردها بسیار مناسب عمل میکرده است، اما به تدریج موجب میشود در آن موقعیت آرامآرام به اهریمن درون یا وسوسههای شیطانی یا آن انگیزههای خفته و امیال سرکوب شده پاسخ دهد. حال ممکن است به عنوان مدیر فاسد این فساد را متوجه فرزندان و خانواده خودش کند و بیتالمال یا اموال عمومی به آنها بدهد یا خود دست به تشکیل شرکتهای جانبی بزند و با اختلاس یا استفاده از رانتِ ارتباطات و اطلاعات به تدریج به جایی برسد که میبینیم مدیر ما با ظاهری مناسب و حتی مقدسمآب سرمایههای هزاران میلیاردی جمعآوری کرده است.
در مورد افرادی که خیانت میکنند و طعمه کشورهای بیگانه میشوند، معمولاً این کشورها با بررسی روانشناختی روی طعمههای خود، نیازهای آنها را ارزیابی میکنند و با ارائه پیشنهادات به شکل مدرج و به حالت تدریجی و گامبهگام اینها را وارد برخی فعالیتهای علمی، صنعتی، اقتصادی، بازار یا صادرات میکنند و آرامآرام وارد میشوند، در ابتدا از آنها اطلاعاتی کسب میکنند که این اطلاعات ظاهراً جنبه محرمانه یا به کلی سری و سری ندارد، اما وقتی شخص امتیازات ارتباط با این گروهها یا کشورهای بیگانه را متوجه و از آن برخوردار شد، دیگر راه برگشتی برای او وجود نخواهد داشت و در این منجلاب خیانت غوطهور و غرق میشود و در نهایت به کشور خود خیانت خواهد کرد.
شاهد هستیم در کشورهایی از دستگاههای دروغسنج و مانند آن استفاده میشود. آیا کلاً روانشناسی یا این نوع از ابزارها میتوانند چنین افرادی را که در حال خیانت هستند، شناسایی کنند؟
ما استفاده از این ابزارها را در چارچوب روانشناسی قضایی یا روانشناسی پلیسی در خیلی از کشورها مطالعه کردهایم و در مطالعاتی که انجام شده به شکل عمومی این امر را ثابت میکند که این ابزار برای افراد آماتور پاسخ میدهد. قطعاً دستگاهی که سنجش نبض یا دروغسنجی را انجام میدهد یا به نوعی با روان تخدیری، یعنی استفاده از مواد مخدر یا حتی با استفاده از هیپنوتیزم ضمیر خودآگاه شخص را به خواب میبرند، در زمانی که ضمیر ناخودآگاه افراد در اختیار آنها قرار میگیرد، با طرح سؤالات مختلف شخص را وادار به افشای اطلاعات میکنند، منتها بعضی از جاسوسان یا افرادی که به کشور خیانت میکنند با تمرکز فراوان، ممارست، تمرین و حتی بعضاً با گذاشتن میخ یا چیز تیزی در داخل دست خود سعی میکردند به خواب مصنوعی نروند یا از آن ابزار مربوط به روان تخدیری و ... جلوگیری کنند و همین موجب میشود تا دستگاه دروغسنج راجع به این افراد خیلی مؤثر نباشد، چون این افراد با توجه به تجربهای که دارند، معمولاً این دستگاه را هم میتوانند به راحتی فریب دهند.
وقتی یک روانشناس با این افراد گفتگو میکند، امکان شناسایی آنها را دارد؟
شما دیدهاید افرادی که بعضاً دچار مشکلات روحی هستند، وقتی پیش روانشناس میروند، اولین شرط توفیق روانشناس احاطه، اشراف و مدیریت بر بیمار است، منتها در خیلی از موارد بیمار آنقدر سخت و توانمند است که حتی روانشناس را هم به بازی میگیرد، بنابراین تعدادی از این اشخاص با توانمندیهایی که دارند، حتی از این ابزارها هم رد میشوند و ممکن است اطلاعاتی از آنها گرفته نشود.
منبع: جهان نیوز