انقلاب اسلامی که پیروز شد، صفبندی بین گروههای سیاسی هم بهوجود آمد، ملیگراها، مارکسیستها و سکولارها، منافقین و لیبرالها و چندین گروه دیگر با گرایشهای مختلف که اینبار برای سهم خواهی از قدرت به خیابانها آمدند.
یکی از این جریانهای سیاسی، جریان فکری چپ متأثر از مارکسیسم و سوسیالیسم بود که حزب توده، سازمان چریکهای فدایی خلق، اتحادیه کمونیستهای ایران و گروههای کوچک دیگری از آن منشعب شده بودند و دامنه فعالیت آنها با توجه به همسایگی آن روزها با اتحاد جماهیر شوروی در مرزهای شمالی ایران بود، هدف آنها ایجاد یک دولت چپگرا و نظام سوسیالیستی در کشور بود.
یکی از این جریانهای چپ مارکسیستی اتحادیه کمونیستهای ایران بود که از ادغام سازمان انقلابیون کمونیست که در خارج از کشور فعال بود و گروهی چریکی به نام پویا تشکیل شد و پیش از انقلاب با مشی سیاسی و فرهنگی علیه شاه فعالیت میکرد، اما پس از انقلاب و در خردادماه سال ۱۳۶۰ همزمان با عزل بنی صدر تغییر ساختار داد و مشی مبارزه مسلحانه را در پیش گرفتند.
این اتحادیه برای رسیدن به اهداف خود در زمستان همان سال بیش از یکصد نفر از نیروهای خود را با نام "سربداران" به جنگلهای آمل فرستاد تا به خیال خود با فتح این شهر که راه ارتباطی پایتخت با شمال کشور بود یک قیام سراسری راه اندازی کند.
آنها تخمین زده بودند با توجه به شرایط جنگی در کشور بتوانند ظرف یک روز این شهر را تصرف و زمینه شورشهای همگانی را فراهم کنند، شورشی که در چهارم و پنجم بهمن ماه سال ۱۳۶۰ و با حمله به مراکز سپاه و بسیج آغاز شد، اما پس از ۴۸ ساعت سرانجام در آمل با بجای گذاشتن تلفات سنگین زمین گیر شدند.
دلیل انتخاب آمل برای حمله نظامی از سوی منافقان
اتحادیه کمونیستهاى ایران با ارزیابى موقعیتهای جغرافیایى، جنگل هاى آمل را براى عملیات چریکى مناسب تشخیص دادند، از دلایل مهم انتخاب شهر آمل برای حمله میتوان به وجود عمق استراتژیک این شهرستان اشاره کرد، آمل از کوه دماوند، تا جنگلهای هراز و دشتهای منتهی به دریا امتداد دارد و برای مخفی شدن و استتار و جنگ و گریز مناسب بود ضمن اینکه نزدیکی آمل به مرزهای شمال ایران و هم مرزی با اتحاد جماهیر شوروی میتوانست این اتحادیه را در بزنگاهها مورد توجه این کشور قرار دهد.
دلیل دیگر برای انتخاب شهر آمل عبور جاده استراتژیکی هراز از این شهر بود که در صورت تسلط این گروه تروریستی بر این محور و بستن آن میتوانستند پایتخت و همه ایران را متوجه خود کنند.
از دلایل دیگر انتخاب آمل هم میتوان به این مورد اشاره کرد که این گروه پیش از حضور در جنگلهای آمل سابقه درگیری در مناطق جنگلی گیلان مانند سیاهکل و لاهیجان را داشتند، اما بعد از فعال شدن پاسگاههای سپاه و بسیج، این مناطق برای فعالیت آنان خطرناک شده بودو به همین دلیل آمل را برای ایجاد یک جنگ شهری انتخاب کردند.
صبحی که کابوس منافقان شد
برنامه حمله به آمل از تابستان سال ۶۰ کلید خورد آنها در اواخر شهریور و اوایل مهر حدود ۲۰۰ نفر از نیروهایشان را مسلح و در منطقه منگل دره جنگلهای آمل منتقل و ساماندهی کردند، شیوه استقرار آنها هم به این گونه بود که همه این نیروها ابتدا در ۹ گروه تقسیم و در فاصله یک کیلومتر از یکدیگر مستقر شده بودند تا در صورت شرایط اضطراری به هم کمک کنند.
این گروه برای راه اندازی جنگ خیابانی سپس تجهیزاتی شامل ۷۰ قبضه سلاح سبک، ۶ قبضه آرپیجی، بیش از ۷۰ عدد نارنجک و۵۰ یا ۶۰ عدد موشک آرپیجی را به جنگل منتقل کردند تا زمان حمله فرا برسد.
حمله به شهر، ساعت ۲۳:۴۵ دقیقه شب ۵ بهمن با شلیک یک موشک آر پیجی به ساختمان بسیج آغاز شد و صبح ششم بهمن ماه، منافقان پیش از طلوع آفتاب ابتدا به مراکز حساس نظامی سپاه، کمیته انقلاب اسلامی، ژاندارمری، فرمانداری، بخشداری یورش بردند و توانستند برخی مناطق شهر مانند مثل دوازده پله، پلیس راه و سبزه میدان را در کنترل خود در آوردند.
با روشن شدن هوا و اطلاع مردم از اتفاقی که در شهر افتاده بود، نیروهای مردمی از آمل و شهرهای اطراف خود را به این شهر رساندند و شروع به سنگربندی در خیابانها کردند تا از پیشروی منافقان جلوگیری کنند.
شهر در یک روز وضعیت نظامی به خود گرفت و منافقین که در تنگنا قرار گرفته بودند شروع به تیراندازی کور کردند و در کمتر از ۱۰ ساعت ۴۰ نفر اعم از زن و مرد غیر نظامی را به شهادت رساندند، درگیری هنگام ظهر به اوج خود رسید و با هلاکت سرکرده اصلی این گروهک ضدانقلابی جنگ خیابانی مغلوبه شد.
نیروهای مردمی که به کمک سپاه و بسیج به سرعت خود را سازماندهی کرده بودند تا عصر همان روز مراکز حساس شهر را که به تصرف منافقین درآمده بود، بازپس گرفتند و شهر در کنترل کامل مردم قرار گرفت.
کمونیستها نیز برای خیال خامی که در سر میپروراندند هزینه سنگینی دادند و علاوه بر بجای گذاشتن ۶۰ نفر و چند زخمى و سى دستگیرشده، بقیه مجبور به فرار شدند تا آمل برای همیشه خاری در چشم منافقان باشد.
حماسه ۶ بهمن سال ۶۰ مردم آمل آنچنان تعیینکننده بود که امام (ره) در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود از آن به نیکی یاد کردند و گفتند
".. شما که مدعى طرفدارى از خلق هستید بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده چه جنایاتى انجام دادید و با اهالى شریف آمل که آنان را به غلط طرفدار پر و پا قرص خود معرفى مىکردید و عده بسیارى را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید، چه جنایتها که نکردید... "
مقام معظم رهبری نیز پیرامون حماسه ششم بهمن مردم آمل فرمودند: نباید اجازه داد که این خاطرههاى پرشکوه، این حوادث بىنظیر و تعیین کننده تاریخ انقلاب، در ذهنها کمرنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطرهها را درست بشناسد، بتواند آنها را تحلیل کند و آنها را چراغ راه آینده پرماجراى خود و هدف بلند خود قرار بدهد. «شهر هزار سنگر» این تعبیر کمى است؟ حرف کوچکى است؟ قضیه ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخى خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنى فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ براى اینکه حوادث تاریخى، هم درس است، هم عبرت است. قضایاى جارى بر یک ملت، قضایائى است که در برهههاى مختلف غالباً تکرار میشود.
تا هست این پرچم بالاست ای دنیا
پیروان راه اسلام ❤️
خیلی عزیز هستید ،
جسارت من را ببخشید ،
ولی :
شهید مطهری ، جاذبه و دافعه علی (ع)