جوان ۲۶ سالهای که پنجم بهمن ۱۳۷۵ بر تارک شناسنامه اش نقش بسته بود تا روز تولد او را در گذر زمان یادآوری کند، شب جمعه گذشته دوستانش را به مهمانی جشنی فراخواند تا در غیاب اعضای خانواده اش به رقص و شادمانی بپردازند.
او مقدمات جشن تولد را با سفارش کیکی سیاه رنگ آغاز کرد و با نصب بادکنکهای مشکی، منزل را آراست و میز پذیرایی رابا میوه و شیرینی تزیین کرد،
اما طولی نکشید که بطریهای مشروبات الکلی هم در کنار تنقلات و بطریهای دلستر و نوشابه خودنمایی کرد.
حالا دیگر بلندگوهای رقص نوردار هم آهنگهای شیطانی و مستی مینواختند تا این که مهمانان یکی پس از دیگری قدم در خانهای گذاشتند که بوی خون گرفته بود.
عقربههای ساعت نیمه شب گذشته را به بامداد گره میزدند که فضای مختلط جشن تولد با صدای موسیقی و عربده کشیهای برخی مهمانانی در هم آمیخت که هنوز مشغول پایکوبی بودند و استکانهای شراب را سر میکشیدند. در این میان، اما «محسن –گ» حالت مستی به خود گرفت و چنین وانمود کرد که دیگر حال طبیعی ندارد و از خود بی خود شده است!
او در همین شرایط ناگهان دست دختر جوانی را گرفت تا او را به درون اتاق بکشاند، اما برادر او به همراه حسن (میزبان) و برخی دیگر از مهمانان تلاش میکردند تا دختر جوان را از چنگال «محسن» برهانند! ولی او کنار در اتاق ایستاد و در حالی که دشنهای را از غلاف کمر بیرون کشیده بود، در هوا چرخاند تا با ترساندن مهمانان، دختر را به درون اتاق ببرد. لحظاتی بعد همه چیز به هم ریخت و رقص مرگ با آهنگ شیطانی همراه شد به گونهای که درگیری وحشتناکی میان مهمانان رخ داد و تیغههای تبر و خنجر و دشنه خودنمایی کرد.
«محسن» هم که با رفتارهای دلهره آورش دسته دشنه را محکم میفشرد ناگهان ضرباتی را بر پیکر افرادی فرود میآورد که مقابلش قرار میگرفتند به طوری که برخی از شاهدان عینی مدعی هستند که او برادرش «کاظم» را نیز با همین دشنه زخمی کرد، اما در حالی که بسیاری از مهمانان جشن تولد خونین به همراه دو تن دیگر از مجروحان متواری شده بودند، در و دیوار و فرشهای پذیرایی رنگ خون گرفت.
در این میان جوان ۳۰ سالهای که دشنهای شبیه دشنه «محسن» لابه لای استخوانهای قفسه سینه اش باقی مانده بود، از شدت درد به خود میپیچید، خون زیادی نیز از شانه زخمی اش بیرون میزد که میزبان و تعداد دیگری از مهمانان تصمیم گرفتند او و دو مجروح را به مرکز درمانی برسانند.
دقایقی بعد در حالی که هنوز کیک سیاه جشن تولد در یخچال منزل مانده و بوی مشروبات الکلی در فضای اتاق پراید پیچیده بود، راننده پراید از بولوار شهید فلاحی ۷ به سمت بیمارستان طالقانی به راه افتاد. آنها مجروحان را به اورژانس بیمارستان رساندند و خودشان در حالی از مرکز درمانی فرار کردند که کف پوشهای صندلی عقب پراید پر از خون شده بود.
کادر درمانی بیمارستان بلافاصله به سراغ مجروحان رفتند، اما «علی – س» (مجروحی که دشنه در سینه اش باقی مانده بود) بر اثر شدت خون ریزی و عوارض ناشی از اصابت ضربات دشنه به ناحیه کتف و سینه جان سپرد. دقایقی بعد ماجرای قتل جوان ۳۰ ساله به پلیس گزارش شد و بدین ترتیب سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد) در همان ساعات اولیه بامداد به همراه گروهی از عوامل انتظامی به طرف بیمارستان حرکت کرد. آنها با تایید ماجرای جنایت، بلافاصله موضوع را به قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) اطلاع دادند.
طولی نکشید که مقام قضایی نیز عازم بیمارستان طالقانی شد و بدین ترتیب تحقیقات پلیسی در حالی با دستورات محرمانه قاضی ویژه قتل عمد دامنه گستردهتری یافت که گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی هم در مرکز درمانی حضور داشتند.
مجروح این حادثه خونین که رقص مرگ با آهنگ شیطانی را رقم زده بود ابتدا سعی کرد با داستان سراییهای ساختگی حقیقت ماجرا را پنهان کند. او مدعی شد که اصلا هنگام درگیری مرگبار در میان مهمانان حضور نداشته است و با نالههای دردناک خود را یکی از قربانیان این ماجرای وحشتناک نشان میداد.
در همین حال قاضی دکتر صفری به همراه کارآگاهان اداره جنایی عازم بولوار شهید فلاحی در منطقه قاسم آباد شد و صحنه وقوع این درگیری مرگبار را از زیر دوربین نگاهش گذراند.
با آن که مجروحان حادثه در بیمارستان تعداد مهمانان را کمتر از ۱۰ نفر ذکر میکردند، اما تعداد ظرف و ظروف و حتی مقدار شیرینی و میوههای باقی مانده در منزل حکایت از آن داشت که مهمانان این جشن تولد مختلط بیشتر از ۲۰ نفر بوده اند.
بهنگامی که بررسیهای ریزبینانه قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در محل وقوع جنایت به سرنخهایی از چگونگی وقوع این جنایت هولناک رسید، دستور بازداشت «محسن» (متهم به قتل) به همراه حسن (میزبان مجروح) و کاظم (برادر محسن) صادر شد و آنها در حالی به اداره جنایی پلیس آگاهی منتقل شدند که پزشکان بیمارستان مهر ترخیص را بر پرونده درمانی آنها نقش زدند.
با آن که تحقیقات شبانه عوامل انتظامی کلانتری قاسم آباد مشهد برای دستگیری برخی دیگر از مهمانان این جشن مرگبار آغاز شده بود، متهم اصلی پرونده مقابل سروان اسماعیل عظیمی مقدم نشست تا به سوالات افسر پرونده درباره این جنایت تکان دهنده پاسخ دهد. از سوی دیگر با راهنمایی و هدایتهای قاضی ویژه قتل عمد مشهد، دو تن از مهمانان فراری که خود را در آستانه دستگیری میدیدند، تسلیم قانون شدند و راز این درگیری وحشتناک را فاش کردند.
در همین حال «محسن» نیز لب به اعتراف گشود و به مجروح کردن برادر خودش هم اقرار کرد. تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای متهمان همچنان ادامه دارد.
فرداهم چهارتااسطوره قلابی براشون هشتگ اعدام نکنیدراه میندازن
بر بشینن سر جاشون به درس و مشقشون برسن
نمیخواد این غلطا رو بکنن
خوب عین آدم بگو همچین ماجرایی اتفاق افتاده