با ظهور جریان ساخته دست حامیان اسلام آمریکایی و صهیونیستها در منطقه، پیروان مکتب اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) مدتی است در دفاع از حرم حضرت زینب (س) در جبهه نبرد در مقابل تکفیریها ایستاده اند و اجازه نمیدهند محور مقاومت در منطقه شکسته شود.
از گوشه گوشه سرزمین مان ایران نیز عده بی شماری راهی دیار نور شدند و اجازه ندادند که دست تجاوزگران به حرم اهل بیت (علیهم السلام) برسد. آنان راه مولایشان را در پیش گرفتند و به جنگ با متجاوزان رفتند و با تقدیم جان خود در این راه، شهید مدافع حرم لقب گرفتند.
تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات، حضرت زینب (س) دلیل نمیخواهد، راهنمایش دل است و بهانهاش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است بهرنگ خون که جلوهای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیدهاند.
امروز عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابههای شام و صحرای حلب به مشام می رسد. رزمندگان مدافع حرم بی وفایی کوفیان را جبران میکنند و معنای حیات عند رب را در مییابند و حیات عند رب، نقطه پایان معراج بشریت است که به آن جز با شهادت دست نمیتوان یافت.
شهادت شهید محسن حججی در ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ به دست نیروهای داعش در سوریه نقطه عطفی در دوران حضور رزمندگان ایران در سوریه بود. پس از شهادت محسن حججی، اخبار، فیلمها و تصاویری که از نحوه شهادت او در رسانهها مخابره شد به یکباره نام مدافعان حرم و دفاع جانانه آنان در طول چهار سال مقاومت را بر سر زبانها انداخت. همانطور که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در سخنان خود درباره این شهید گفته بود، "به واقع شهید حججی حجت خدا برای مردم شد تا همگان شاهد جنایات تکفیریها و بی رحمی و تجاوزگری آنان علیه مردم سوریه باشند. "
از همین رو شورای عالی انقلاب فرهنگی روز ۱۸ مرداد، سالروز شهادت شهید محسن حججی را به نام روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم نامگذاری کرد. تا به پاس این روز از فداکاری و رشادتهای مدافعان حرم در دفاع از حرم آل الله و حمایت از مردم جنگ زده کشورهای عراق و سوریه قدردانی کند.
استان کرمان، مهد دلیر مردان دوران دفاع مقدس و دارای بیش از ۶ هزار و ۵۰۰ شهید گرانقدر این دوران است. این استان شهدای بزرگی همچون سیدالشهدای جبهه مقاومت، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده محور مقاومت را در بطن خود پرورش داده است.
احمدعلی آزادوار معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان در گفتوگویی اختصاصی با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان مرکز کرمان، تعداد کل شهدای استان کرمان تا به امروز را ۶ هزار و ۵۹۸ شهید اعلام کرد و گفت: با اوج گرفتن حضور گروهک تروریستی داعش در سوریه و عراق، جوانان محور مقاومت (از ایرانیها گرفته تا تیپ فاطمیون و ...) برای حفاظت از حرم اهل بیت علیهم السلام در این مناطق حضور پیدا کردند و در این راستا جمهوری اسلامی ایران شهدای بسیاری را تقدیم حفاظت از حرم ائمه معصومین علیهم السلام کرد.
او افزود: جوانان و دلاور مردان دیار کریمان نیز در این نبرد نابرابر با حضور پر شور خود به دفاع از حرم عقیله بنی هاشم پرداختند و در این راه ۴۵ شهید مدافع حرم را تقدیم کرده اند که ۸ تا از این شهدا ایرانی و مابقی از تیپ فاطمیون مستقر در کرمان هستند.
آزادوار تصریح کرد: حامد بافنده، ابوالفضل مرادی، پرویز بامری، جمال محمدی، جواد محمدی، حسین بادپا، حسین رحمانی، رضا سلطانی، روح الله حسینی، سعید بیاضی زاده، صاحب نظری، صادق رحمانی، صادق کوه گرد رضایی، عبدالخالق حسن زاده، عجب گل غلامی، علی اصغر محمدی، علی زاده حسینی، علی عظیمی جرجافکی، غلام حیدر خلیلی، غلام سخی رضایی، غلام محمد خلیلی، غلامحسین امیری، غلامرضا لنگری زاده، فخرالدین اکبری، قاسم نظری، لال محمد امینی، محمد جواد نوری، محمد خلیلی، محمد علی حسینی، محمد عیسی حسینی، محمد محمدی، محمد جمعه محمدی، محمد حسین حسینی، محمد حسین حیدری، محمد رضا رضایی، مصطفی سلطانی، مومن خلیلی، میرزا جان حسینی، نعیم غلامی، نور محمد رسولی، نور محمد صالحی، وحید یوسفی، محمد علی الله دادی، محمد نبی محمدی و محمد جمالی پا قلعه از شهدای کرمانی مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام هستند.
در گزارش زیر به بیوگرافی برخی از شهدای مدافع حرم استان کرمان میپردازیم:
سردار شهید محمد جمالی پاقلعه، اهل شهربابکِ کرمان، زاده روستای پاقلعه، متولد ۱۳۴۲ است. با ورودش به ۱۶ سالگی، سالهای دفاع مقدس هم آغاز شد. درس و کتاب و مدرسه را رها کرد و تا اواخر ۸ سال دفاع مقدس در جبهه ماند.
این شهید بزرگوار از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۲ به مدت ۳۲ سال مجاهدت کم نظیر و خستگی ناپذیر داشت. ایشان در دوران هشت سال دفاع مقدس در لشکر ۴۱ ثارالله و بعد از آن تحت امر سردار حاج قاسم سلیمانی در برقراری امنیت در جنوب شرق کشور رشادتها کرد.
رشادتهای شهید جمالی در سینه ثاراللهیها حک است، وی پس از بازنشستگی در جبهه مقاومت و در دفاع از حرم آل الله در سوریه کارهای ارزشمندی کرد.
بیشترین سالهای عمرش را در رکاب حاج قاسم بود و در عملیات مهمی مثل «طریقالقدس، فتح المبین، بیتالمقدس، رمضان، کربلای یک، چهار، پنج، والفجر هشت» همراه با لشکر ثارالله کرمان حضور داشت. رفاقت و دوستی او با حاج قاسم از حضورش در لشکر ثارالله کرمان شروع شده بود؛ اما ارتباط او و حاج قاسم با تمام شدن جنگ تحمیلی تمام نشد. بعد از پایان جنگ تا مقطع کارشناسی در رشته مدیریت دولتی ادامه تحصیل داد.
وقتی حاج قاسم بهعنوان فرمانده مبارزه با اشرار جنوب کشور منصوب شد بازهم شهید جمالی در شهرستانهای کرمان یکی از نیروها و فرماندهان مبارزه با اشرار قدمبهقدم با حاج قاسم بود. گروهای اشرار که در حاشیه شهر سیرجان بودند با حضور او دیگر خواب راحتی به چشمانشان نیامد.
شهید جمالی چند سالی بود که بازنشست شده بود؛ اما در همین مدت نیز در انجام کارهای فرهنگی و تبلیغ فرهنگ شهادت پرتلاش بود. کاروانهایی از دانشجوهای پزشکی را به سفر راهیان نور میبرد و همیشه یکی از راویان تأثیرگذار جبهه فرهنگی بود.
با حضور در جبهه دفاع از حرم آل الله و حریم امنیت کشور و رسیدن به لقاء الله، التیامی بر تمامی زخمهای جسمی و روحیش بوجود آمد. شهید «محمد جمالی» سرانجام در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۲ در شهر دمشق سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. از وی سه فرزند (۲ دختر و یک پسر) به یادگار مانده است.
هنگام دفن پیکر شهید جمالی، "حاج قاسم" خود به داخل قبر رفت، اجازه نداد هیچ شخص دیگری وارد قبر شود؛ انگار حرفهای ناگفتهای برای شهید جمالی داشت. شهیدی که از ۱۶ سالگی تا ۵۰ سالگی به مدت ۳۴ سال در رکابش بود.
سردار محمدعلی اللهدادی ۱۳۴۱ در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان به دنیا آمد. با شروع انقلاب وارد نهادهای انقلابی شد و در سال ۱۳۶۲ برای خدمت به مناطق محروم به شهرستان کهنوج رفت. در دوران دفاع مقدس در لشکر ۴۱ لشکر ثارالله به عضویت در تیپ ادوات درآمد و پس از شهادت حاج مهدی زندی مسئولیت فرماندهی تیپ ادوات لشکر را برعهده گرفت.
جانشینی لشکر ۳۸ ذوالفقار نیروی زمینی، فرماندهی تیپ رمضان لشکر ۲۷ حضرت رسول (صلیالله علیه و آله و سلم) و فرماندهی سپاه الغدیر یزد و... از دیگر مسئولیتهای وی پس از دوران دفاع مقدس است. سردار شهیدمحمدعلی الله دادی روز یک شنبه ۲۸ دی ماه سال ۱۳۹۳ در حالی که برای بازدید از استان قُنیطره سوریه عازم این منطقه بود مورد حمله بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی واقع شد و به همراه شش تن از همرزمانش که جزو اعضای حزب الله لبنان بودند، به شهادت رسید.
سپهبد شهید سلیمانی در اولین سالگرد شهادت وی در سال ۹۴، شهید الله دادی را الگوی کامل از اخلاق و ادب بیان کرده و گفته بود: ولایتمداری و دینداری عملی شهید اللهدادی از او یک اسوه تمام عیار ساخته است، وی کسی است که مقامات مادی دنیا هیچگاه در قلب او اثر نکرد و آن عزیز را از پیمودن مسیری که بیش از ۳۰ سال در پی آن بود یعنی شهادت فی سبیل الله باز نداشت.
حامد بافنده ۱۳۶۶ متولد شد. وی از کودکی عاشق مداحی و تلاوت قرآن بود و از سن پنج سالگی مداحی و قرائت قرآن به سبک مرحوم «عبدالباسط» را تمرین میکرد. این شهید مدافع حرم زندگی را در کنار حرم رضوی آغاز و تا ۲۰ سالگی در مشهد زندگی کرد؛ خیلی زود مراحل زندگیاش را پشت سر گذاشت و وارد بازار کار شد و از ۱۸ سالگی برای ازدواج اقدام کرد.
او برای تشکیل خانواده به استان کرمان سفر کرد. شغلش حسابداری بود و همسرش هم نیز کارمند دولت بود و از لحاظ مالی هم چیزی کم نداشتند، در همین حال بود که خدا به آنها یک فرزند دختر بهنام «فاطمه» عطا کرد.
وی برای اینکه به سوریه برود به آموختن زبان افغانستانی پرداخت و با لشکر فاطمیون عازم سوریه شد که سرانجام سوم اردیبهشتماه ۹۶ مصادف با روز شهادت اربابش امام موسی کاظم (ع) به شهادت رسید.
حسین بادپا به تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ و در خانوادهای مذهبی اهل شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمد. این شهید بزرگوار از افراد بسیار زحمتکش و مخلص لشکر ۴۱ ثارالله بود که بارها مجروح شد و در نهایت با از دست دادن یکی از چشمانش به عنوان جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس شناخته شد؛ ولی با این وجود پس از جنگ هم از پا ننشست و در ماموریتهای جنوبشرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار در سال ۷۰ پیشتاز نبرد بود.
با آغاز درگیریهای بین نیروهای مقاومت و تکفیریها در سوریه، حاج حسین هم به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شد، اما به خاطر روحیهای که داشت هیچگاه از درگیریها فاصله نگرفت و در این مسیر بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشت؛ اما هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بماند به سوریه برگشت تا کار ناتمامش را تمام کند.
سرانجام در آخرین ماموریت خود، اول اردیبهشت۱۳۹۴ در منطقه بصری الحریر استان درعا در سوریه به شهادت رسید.
حاج قاسم سلیمانی در یک تعبیر زیبا از شهید بادپا او را با شهید یوسفالهی مقایسه کرده و میگوید: "محاسن سپیدکردهها که از نسل مجاهدان و در عطش دوستان شهید و در خوف پایان زندگی به سر میبرند، امیدواریم خداوند بر این خوف بیفزاید، زیرا اگر خائف از عمرمان شویم، همه چیز درست میشود.
مشکل جایی است که غافل از عمر میشویم، اگر خائف شدیم، غافل نمیشویم. حسین بادپا که با اصرار خودش را به قافله رساند، چه بسا از قافله جلو زد و نه تنها توانست کلام غیبی شهید یوسفالهی را در پیشگاه خداوند به اراده دیگری از خداوند تبدیل کند، چه بسا از شهید یوسفالهی پیشی گرفت."
شهید پرویز بامری، فرزند محمود در هفتم شهریور ماه سال ۷۲ در روستای حسن آباد زهکلوت کهنوج و در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. دوران تحصیل تا دیپلم را در رشته کشاورزی سپری کرد و در آزمون کنکور شرکت نمود و در همین رشته در دانشگاه ساری قبول شد، ولی به دلیل نداشتن توان مالی از ادامه تحصیل انصراف داد.
به گفته خانواده، وی فردی آرام و ساکت بود. در دوران تحصیل، شاگردی درسخوان بود و به علت علاقه شدیدی که به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی داشت، به عضویت بسیج در آمد و از آنجایی که دوران سربازی را گذرانده و در امور رزمی مهارت کسب کرده بود در بسیج فردی فعال و توانمند شناخته میشد؛ ولی با این همه از کمک به خانواده برای تامین مالی غافل نبود و به همین دلیل برای کمک به خانواده، به شغل آزاد (کارگری) مشغول بود. شهید در کنار تمام این فعالیتها از ورزش نیز غافل نبود و در رشته فوتبال فعالیت میکرد.
علاقه به فعالیتهای حوزه بسیج، وی را راغب به حضور در سوریه برای دفاع از حریم آل الله کرد؛ به همین سبب با گذارندن دو دوره آموزشی در زاهدان و تهران از طریق سپاه عازم سوریه شد و بعد از ۲۵ روز در تاریخ هفتم مهرماه ۹۴ در حلب سوریه به شهادت رسید.
سعید بیاضی زاده متولد ۱۳۷۳ و در یازدهم محرم ۱۳۹۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. خواهر شهید بیاضی زاده در خصوص خصوصیات شخصیتی برادر شهید خود اینگونه میگوید: "سعید نه تنها با خانواده؛ بلکه با همه بسیار مهربان و دلسوز بود و علاقهمند بود، هر کار که از دستش بر میآید برای اطرافیان انجام دهد. با اینکه طلبه بود، اما اینگونه نبود که رفتار خشکی داشته باشد و هر جا که مینشست با هر قشری از خانواده مانند قبل از طلبگی برخورد میکرد؛ بسیار شوخ بود و از کارهای خودش تعریف میکرد.
او میافزاید: هر کاری را که انجام میداد دوست داشت که پدر و مادرم راضی باشند و حتی سوریه رفتنش به این صورت بود؛ میگفت تنها کاری که اذن پدر و مادر نمیخواهد جهاد است، اما من میخواهم که پدر و مادرم راضی باشند و با آیات قرآن و روایات به گونهای قانعشان کرده بود که زمانی میخواست برود والدینم واقعا راضی بودند. "
شهید «غلامرضا لنگری زاده» در بیست ویکم دی ۱۳۶۵ درشهر کرمان به دنیا آمد. خداوند پس از سه فرزند دختر و بعد از ده سال با توسل به امام رضا (ع) به پدر و مادرش ایشان را عنایت کرد.
وی در نوجوانی پدرش را از دست دادند، چون تنها پسر بزرگ خانواده بود و نسبت به مشکلات زندگی خانواده احساس مسئولیت میکرد؛ لذا علی رغم اینکه در زمینه ورزش هم خیلی موفق بود در آن شرایط ورزش را رها کرده و مشغول به کار آزاد در تعویض روغنی در شهر کرمان شد.
این شهید والامقام در سن ۲۱ سالگی تصمیم به ازدواج گرفت و از ملاکهای انتخاب همسر آینده اش متدین، محجبه و از سادات بودن مد نظرش بود. وی در ۱۳۸۶ ازدواج کرد که ثمره زندگی مشترک شان یک فرزند دختر به نام مونس و یک فرزند پسر است.
شهید لنگری زاده در شهریور ماه ۱۳۹۶، پس از گذراندن آموزشهای لازم به سوریه اعزام شد و تا لحظه شهادت نیز به ایران برنگشت. زمانی که فرزند دوم ایشان به دنیا آمد وی در سوریه در حال انجام وظیفه بود.
ایشان به دلیل شرایط کاری و احساس مسئولیت که میکرد، پس از تولد فرزندش درخواست کرد تا زمینه حضور خانواده اش در سوریه فراهم شود. سرانجام پس از دو هفته از برگشت خانواده شان همانطور که خودش به خانواده اش عنوان کرده بود که "شما به سوریه بیایید و برگردید من به شهادت میرسم"، در پنجم بهمن ۱۳۹۶ در حین انجام وظیفه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر مطهرش پس از انتقال به ایران بردوش امت شهید پرور و بسیجیان ولایت مدار کرمان تشیع و در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شد.
شهید والامقام علی عظیمی در بیست و پنجمین روز از دی ۱۳۶۵ در شهرستان زرند چشم به جهان گشود. وی تحصیلات دوران ابتدایی خود را تا سال سوم در دبستان شهید کامیاب محمد آباد، دوسال چهارم و پنجم دبستان خود را در دبستان شهید چمران زرند و دوره راهنمایی را در مدرسه نواب صفوی شهرستان زرند سپری کرد. در دوران راهنمایی عضو بسیج مدرسه شد که از همان سال به طور مداوم در بسیج خدمت میکرد و دوره متوسطه خود را در دبیرستان علامه طباطبایی زرند گذراند.
به گفته دوستان و دبیران شهید بزرگوار، وی در تمامی دوران سوابق تحصیلی خود از نظر اخلاقی، مذهبی اجتماعی و... زبان زد خاص و عام بوده است. مدیر مدرسه وی میگوید: ایشان همیشه برای نماز جماعت قبل از همه در نمازخانه حاضر و موکتها را پهن میکرد تا شرایط برای سایر نمازگزاران آماده شود و دانش آموزان به راحتی نماز بگذارند.
وی در کنکور سراسری ۱۳۸۶ شرکت کرد و موفق به شروع تحصیلات کارشناسی خود در رشته علوم سیاسی در دانشگاه آزاد رفسنجان شد و دو مرتبه معدل الف دانشگاه شد که در سال ۹۰ با موفقیت موفق به اخذ مدرک کارشناسی گشت. همچنین وی همزمان با تحصیلات در دانشگاه، مدارکی از فنی و حرفهای هم دریافت کرد و پس از اتمام دوره کارشناسی خود به خدمت سربازی اعزام شد و دوران آموزشی خود را در نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سیرجان و اواخر خدمت سربازی را در نیروی دریایی خرمشهر و در قسمت عقیدتی سیاسی گذراند و پس از اتمام دوره خدمت سربازی در آموزش و پرورش شهرستان زرند استخدام شد که به دلیل وجود علاقه و قبول شدن در سپاه پاسداران به عضویت تیپ ۳۸ ذوالفقار درآمد.
ایشان پس از گذشت چندین ماه به ماموریت مرز سیستان و بلوچستان اعزام شد و به مدت ۵ سال از مرزهای خاکی کشورمان دفاع کرد و در این بین مشغول به حفظ قرآن نیز بود.
این شهید والامقام به دلیل علاقه زیاد به خانم حضرت زینب (س)، طی مدت چند سال، اصرار زیادی به فرماندهی تیپ مکانیزه برای اعزام به سوریه داشت که فرماندهی تیپ به نقل از آن روزها اینگونه میگوید: وی هر روز پس از اقامه نماز ظهر و عصر نزد من میآمدند و میگفتند حاجی مرا نیز به سوریه اعزام کنید که پس از ماهها پافشاری، بالاخره ایشان به سوریه اعزام میشوند.
شهید مدافع حرم علی عظیمی در بیست و سوم رمضان ۱۳۹۶ برای دفاع از حریم آل الله به سوریه اعزام شد و ۴۸ روز از زندگی خود را در سوریه سپری کرد که مسئولیتی مهم و استراتژیک نیز به ایشان محول شد.
به دلیل شوق برای ادامه پاسداری از حریم آل الله، وی ماموریت خود را تمدید کرد و بازگشت را به تعویق انداخت و بالاخره عصر روز جمعه بیست مرداد ۱۳۹۶ در منطقه عمومی تدمر درگیر و زخمی شد. ایشان با وجود جراحت، ۴ کیلومتر خود را از محل درگیری دور کرد و در یک بیابان پس از، از دست دادن خون فروان به یک خاکریز تکیه داد؛ دست خود را به حالت استراحت زیر سر قرار داد و به درجه شهادت نائل گشت، بعد از گذشت ۵۰ روز از مفقود بودن، پیکر مطهر وی توسط گروهک تروریستی تکفیری رویت میشود که در کمال حیرت و شگفتی، پیکر مطهر شهید باگذشت این زمان طولانی، کاملاً سالم و هیچ اثری از کبودی آفتاب سوختگی و... را نداشت.
این امر سبب شد تا گروهک تروریستی پس از مشاهده این صحنه که تاییدیست بر حقانیت شیعه و بندگی مخلصانهی شهدا؛ از بازگشت و تحویل پیکر خودداری کند و پیکر مطهر را به خاک وطن برنگرداند و چشم خانواده وی را همچنان منتظر به راه نگه دارد.
شهدای مدافع حرم، ادبیات مقاومت را در جامعه و زندگی ما جاری ساختند، این شهدای مظلوم که در سرزمین غربت از کیان اسلام در مقابل نیروهای کفر ایستادگی میکنند نشان از مقام و منزلت آنان است.
خون شهدای مدافع حرم تضمینی برای صیانت از امنیت ملتهای منطقه و دیگر کشورها در برابر هجوم وحشیانه و زیاده خواهیهای تروریستهای تکفیری است.
در قاموس مدافعان حرم انسانیت مرز نمیشناسد و آنها در هر نقطهای از جهان که صدای مظلومی بلند میشود برای یاری این مظلومان میشتابند.
جهاد مدافعان حرم تنها معطوف کمک به مظلومان سوریه و عراق و با هدف تامین امنیت برای آنها نیست؛ بلکه تمام مردم جهان از جانفشانی این انسانهای بی ادعا در مقابله با تروریسم تکفیری نفع میبرند.
آری، شهدای مدافع حرم با نثارجان خود، خون تازهای در رگهای ملتهای اسلامی جاری کرده و آنها را از یوغ استکبار خارج میکنند و امید میرود به زودی شاهد نابودی تمام گروههای تروریستی از منطقه باشیم.
گزارش از مریم سادات بهادر
خداکندکه شغیع ماباشند
خداوندا ما رو در این زمانہ پر از فتنہ و بلا کہ دنیا با ھمہ ی توانش دارہ خوش رقصی میکنہ تنھا نگذار و اگر در راہ راست ھستیم ثابت قدم کن اگر نیستیم خودت ھدایتمون کن
خدایا بہ لطف خودت ھمہ گیمون میدونیم کہ جھان در حال تغییر وقرار اتفاق بزرگی بیوفتہ خودت مارا در راہ درست قرار بدہ و ما رو شرمندہ و شرمسار نکن
خدکندکه شفیع ماباشند
در مجموع گزارش کامل و خوبی در مورد شهدای مدافع حرم استان کرمان بود. به اطلاعات عمومیم اضافه شد و خوشحالم حداقل در زمینه آمار و زندگی نامه های این شهدا در استان کرمان به آگاهی رسیدم. از نگارنده این گزارش کمال تشکر را دارم و امیدوارم با شهدا محشور شوند.