خالی بودن پارلمان از نمایندگان واقعی مردم، بخشی از حیات سیاسی عصر پهلوی است.

مجلس به عنوان ثمره جنبش مشروطیت بود؛ که با دادخواهی و عدالت خواهی مردم شکل گرفت با الگوبرداری از ساختار پارلمانتریستی غرب در پی تحدید قدرت مطلقه شاه بود، اما این ایده با اضمحلال سلسله قاجار کم کم رو به افول گذاشت و برآمدن رضاشاه بار دیگر دیکتاتوری با شمایل جدید بروز یافت.


بیشتربخوانید


محمدرضا پهلوی هم به ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ به سیاق پدرش با انتخابات فرمایشی و گزینش نمایندگان و تهدید و تطمیع، مجلسی ساخت که نه ملی بود و نه در پی مطالبات مردم. کم رنگ شدن نقش تعیین کننده مشارکت سیاسی در دوران پهلوی، شاهدی افول جایگاه نظارتی ملت در بخش‌های مختلف حاکمیت بودیم.

دخالت در انتخابات مجلس شورای ملی در عصر پهلوی شواهد بسیاری دارد که در کتاب‌ها و خاطرات رجال سیاسی آن دوران به تفصیل بحث شده است مرور این خاطرات نشان می‌دهد که چطور مجلس به عنوان یکی از ارکان مردم‌سالاری از محتوا خالی شد.

حضور وابستگان دولت در مجلس

تلاش پهلوی اول برای حذف دین از حکومت و جامعه سبب شد تا به تدریج روحانیان کمتری برای حضور در مجلس پیشگام شوند به طوری که روحانیت در دوره اول ۲۴ درصد از کرسی‌های مجلس را در اختیار داشت جایگاهش در ادوار بعد به کمتر از ۱۱ درصد تنزل کرد. این کاهش در مشارکت در قشر بازرگانان نیز مشاهده می‌شود که از ۴۱ درصد مجلس اول به کمتر از ۲۰ درصد کاهش یافت، اما در مقابل حضور ۲۳ درصدی کارمندان دولتی در دوره اول مجلس به ۴۵ درصد در دوره هفتم رسید، اما طبقات فرودست هرگز فرصتی برای نفوذ به مجلس نیافتند.

حقیقت این بود که پهلوی اول مجلس را ماشین امضای خود می‌دید که هر آنچه نیاز دارد، مهر تایید بزند، عبدالله مستوفی استاندار آذربایجان در دوره رضا شاه در این باره می‌نویسد: با ضرب شلاق و با انواع و اقسام روش‌های ارعاب، تلاش داشتند مردم را از مشارکت سیاسی بازدارند و نام کسانی را از صندوق‌ها درآورند که قرارداد ۱۹۱۹ را تصویب کنند.

یا در نمونه‌ای دیگر در یک منطقه که ۱۵ هزار برگ رأی توزیع شده بود نماینده‌ای با ۲۵ هزار رأی نامش از صندوق بیرون آمد. تقریباً در اغلب شهر‌های ایران نظامیان با ارعاب و با ضرب و شتم مردم را وادار می‌کردند که به فرد مورد نظر وثوق‌الدوله رأی بدهند.

سقوط قاجار با حربه مجلس و سیاستی که به مذاق پهلوی خوش آمد!

یکی از مصادیق نقض مشارکت سیاسی مردم در تعیین سرنوشت خود، انتخابات مجلس پنجم است؛ یعنی سرکوب مشارکت سیاسی مردم از یک سو و از طرف دیگر تلاش برای استفاده از رأی نمایندگانی که با تقلب نام آن‌ها برای انجام کار‌های مهم در کشور از صندوق درآمده بود. از مسائلی که مجلس پنجم می‌خواست به آن سامان بدهد، به رئیس‌جمهور رساندن رضاخان بود. وی به بهانه جمهوریت می‌خواست نظام سیاسی ایران را تغییر دهد که البته نشد و سرانجام همین مجلس پنجم زمینه به سلطنت رساندن او را فراهم کرد.

در جریان انتخابات مجلس پنجم، مردم به صورت گسترده از سوی نظامی‌ها سرکوب شدند. از ابتدا کسانی که تعیین‌کننده سرنوشت انتخابات بودند، غیر از رضاخان که در رأس آن‌ها قرار داشت، فرماندهان نظامی بودند که در سراسر کشور پراکنده بودند و آن‌ها با تأیید رضاخان مشخص می‌کردند که چه کسی وارد مجلس شود. در تمام شهر‌های ایران برای ترتیب دادن مجلسی که می‌خواست درباره مسائل اساسی کشور ازجمله نوع نظام سیاسی تصمیم‌گیری کند تقلب گسترده‌ای صورت گرفت و نهایتاً همان مجلس به خلع قاجاریه از سلطنت و تأسیس پهلوی رأی داد که بنای خود و رفتار سیاسی خودش را بر سرکوب مشارکت سیاسی قرار داده بود.

با استقرار حاکمیت رضاخان، دخالت در انتخابات مجلس به روشی مرسوم در سپهر سیاسی ایران تبدیل شد و برای نمونه در دوره ششم مجلس اگر در برگه رای نام کسی بود که با فهرست مورد نظر انطباق نداشت، فرد مورد تعقیب قضایی قرار می‌گرفت و این وضعیت علاوه بر تقلب یا رشوه‌های گستره‌ای بود که در ولایات مختلف انجام می‌شد به طوری که در این دوره مجلس بیشتر طرفداران رضاشاه با عمال نفوذ وارد مجلس شدند.

این رویه در مجالس بعدی نیز استمرار یافت و نمایندگان رد خفا به وزیر دربار یعنی "عبدالحسین تیمورتاش" رشوه می‌پرداختند و حتی تعهد می‌دادند که همه لوایح دولت را بدون اعتراض تصویب کنند. به این ترتیب در دوره رضاخان، مجلس از فعالیت پارلمانی مورد نظر عصر مشروطه به پایان خود رسید و دیکتاتوری بر مشروطیت غلبه یافت.

انتخابات جلس

پهلوی دوم و دخالت بیگانگان در انتخابات مجلس

با سقوط رضاخان و اشغال ایران و در شرایطی که هنوز پهلوی دوم به عنوان یک دیکتاتور همه امور را در دست نگرفته بود، پای دولت‌های خارجی هم به انتخابات مجلس شورای ملی باز شد یعنی سه جریان شامل نیرو‌های خارجی که عمدتاً شوروی و انگلیس و در مناطقی هم آمریکایی‌ها بودند، دوم دربار پهلوی و سوم برخی از احزابی که به نحوی با بیگانگان مربوط هستند میدان دار انتخابات شدند و ترکیب مجالس بعدی را شکل دادند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در شرایطی که هنوز مردم در حال و هوای نهضت ملی شدن نفت بودند، حاکمیت بار دیگر به مدد «شعبان جعفری (بی‌مخ) کار انتخابات را به دست گرفت؛ کار شعبان جعفری و اراذل و اوباشِ در خدمت او این بود که آرای مردم را از دست آن‌ها می‌گرفتند و اگر فردی غیر از فهرست مورد نظر حکومت نامش در برگ رأی بود با ضرب و شتم رأی‌دهنده و تراشیدن سر و صورت او تلاش می‌کردند نتیجه انتخابات را به نفع حکومت برگردانند.

دخالت در فرآیند انتخابات و برپایی مجالس فرمایشی از دید مطبوعات خارجی پنهان نمانده بود؛ نشریه تایم درباره انتخابات مجلس نوزدهم شورای ملی چنین می‌نویسد: از دوازده نفر نماینده تهران که انتخاب شدند اسامی آن‌ها قبل از برگزاری انتخابات اصلاً معلوم بود که چه کسانی نماینده تهران خواهند بود. چمدان‌های پر از رأی در آن دوره آمد و صندوق‌های رأی را پر کرد. در دوره نوزدهم همین اتفاق افتاد. گرداننده دوره نوزدهم تیمور بختیار رئیس ساواک و علوی‌کیا رئیس شهربانی و پیراسته وزیر کشور بود. این افراد براساس فهرستی که از سوی محمدرضا شاه و اسداله علم تهیه شده بود اسامی افراد را در صندوق آرا می‌انداختند و هر کسی خلاف این رأی می‌داد مورد تعقیب و بازخواست قرار می‌گرفت».

اگرچه پهلوی دوم با پوشش احزاب دست نشانده تلاش کرد وجهه خود را در برگزاری انتخابات پارلمانی با حزب ملیون و حزب مردم ترمیم کند، اما تقلب در انتخابات مجلس بیستم بسیار زیاد بود و در نهایت محمدرضا پهلوی مجبور شد این دوره را باطل اعلام کند.

در مجموع نگاهی به انتخابات در عصر پهلوی دوم نشان می‌دهد که دستکاری و تقلب در انتخابات به قدری بود که نه تنها میل به مشارکت در مردم را کاهش داد بلکه در مواردی هم صدای وابستگان دربار را هم درآورد؛ برای نمونه در انتخابات مجلس بیست و سوم، دولت هویدا به قدری در انتخابات دستکاری کرد که صدای اسداله علم را هم درآورد؛ او در کتاب خاطراتش می‌گید که به شاه گفته است الان که ما قدرت داریم،‌ای کاش قدری زمینه مشارکت مردم را فراهم می‌کردیم. شاه با ناراحتی پاسخ علم را می‌دهد و می‌گوید که نمی‌توانیم ریسک کنیم، چون احتمال دارد هر اتفاقی بیفتد.

منبع: ایرنا

برچسب ها: پهلوی دوم ، مجلس ، رضاخان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.