امام موسی بن جعفرهفتمین امام از سلاله علی بن ابیطالب( نسب چهار واسطه تا امام علی ) است که درسال ۱۲۸ هجری قمری درابواه منطقهای بین مکه ومدینه (محل دفن آمنه مادرپیامبر گرامی اسلام) متولد شد.
ایشان در دوران عمر بابرکت خود صاحب ۳۷ فرزند شد که البته روایات در این خصوص مختلف است و البته امروزه شمار فرزندان ایشان که بعد از شهادت ایشان به ایران پناهنده شدند، درکشور عزیزمان زیاد است.
امام هفتم شیعیان بی شک در دورانی سخت به امامت رسید، اوج اقتدار عباسیان در زمان خلافت کسانی، چون هارون ومهدی، هادی ومنصور عباسی بود که مصادف با دوران حیات وامامت امام موسی کاظم بود.
در زمان ایشان به شدت درخصوص مذهب تشیع تقیه میشد و شخص امام نیز درخصوص امامت تقیه میکردند، اما بین مردم در شهرهای مختلف وکلایی داشتند ودر قالب سازمان وکالت نامههای شیعیان را پاسخ میدادند.
دوران ۳۵ ساله امامت ایشان بسیار دوران همراه با اختناق وفشارهای سیاسی عباسیان بود به گونهای که بارها وبارها توسط خلفای عباسی به سبب خطری که از ناحیه فرزندان حضرت زهرا احساس میکردند؛ به زندان افتادند.
گر چه امام صادق علیه السلام در جلساتی خصوصی با برخی از اصحاب خاص خویش همچون معاذ بن کثیر، مفضل بن عمرجعفی، عبدالرحمان بن حجاج، فیض بن مختار، یعقوب سراج، سلیمان بن خالد بن صفوان جمال و اسحاق و على - که از برادران امام کاظم (علیه السلام) بوده اند، بر امامت فرزندش امام کاظم (علیه السلام) اشاره نمود، لیکن در عین حال بنا به دلایل سیاسى، از جمله به دلیل وحشتى که از حاکمیت عباسیان وجود داشت، امام براى بسیارى از شیعیان خود ناشناخته ماند؛ زیرا امکان آن بود که اگر به صورت صریح و در ملاء عام، امامت امام کاظم علیه السلام معین گردد، از ناحیه خلفا تحت فشار قرار گیرد.
از جمله دلایل سردرگمی شیعیان پس از امام صادق (علیه السلام) میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
شدّت اختناق در عصرمنصور درباره علویان، به ویژه امام صادق علیه السّلام- که عظمت فراوانى در جامعه داشت- سبب شد تا سردرگمى خاصى میان برخى از شیعیان، نسبت به رهبرى آینده به وجود آید، همچنین دعوت و جذب شیعیان آن حضرت از طرف بعضى از فرزندان امام صادق علیه السّلام- که به ناحق داعیه امامت داشتند و بهره گیرى آنان از این فرصت، مزید بر علت مىشد.
البته پراکندگى شیعیان نیز خود مشکل دیگرى بود؛ زیرا آنها در شهرهاى دور و نزدیک زندگى مى کردند و کسب اطمینان درباره امام واقعى براى آنان کار دشوارى بود.
امام صادق علیه السّلام در وصیت خویش براى این که جان امام بعد از خویش را حفظ کند، افزون بر دو فرزند خود، امام کاظم علیه السّلام، عبدالله و منصورعباسى را نیز وصىّ خود قرار داد!
مسأله اسماعیل بن جعفر بن محمد: از آنجا که او فرزند بزرگتر امام صادق علیه السّلام بود، شیعیان گمان مىکردند که رهبرى آینده شیعه از آن او خواهد بود، وى در حیات پدر وفات کرد و به طورى که در روایت آمده، امام صادق علیه السّلام اصرار داشتند تا شیعیان با دیدن جنازه او به مرگش یقین کنند.
با این حال عده اى، پس از آن حضرت با داعیه مهدویت اسماعیل و یا بهانه هاى دیگر، فرقه ایى بنام خطابیه باطنیه یا اسماعیلیه(حشیشیه ، قرامطه وباطنیه) در شیعه به وجود آوردند (که این فرقه امروزه حتی گسترش یافته و جز فرقههای انحرافی و البته خطرناک علیه شیعه تبدیل شده است! ومعتقد به ادامه امامت اسماعیل هستند و هم اکنون امام چهل و چندم خود را تبعیت می کنند! وافکار انحرافی آنان با اندکی سرچ در دنیای بی کران اینترنت قابل مشاهده است)
این عوامل دست به دست هم داد و در ایجاد انشعاب میان شیعیان پس از شهادت امام صادق بسیار مؤثر بود، به طورى که یکى از اصحاب امام کاظم علیه السّلام گفت: "ذهب النّاس بعد ابى عبداللّه علیه السّلام یمینا و شمالا"
حسن بن موسی نوبختى (مولف فرق الشیعه) انشعاب شیعه را به شش فرقه پس ازامام صادق (ع) تقسیم کرده: کسانى که معتقد بر مهدویت خود امام صادق علیه السّلام بودند، اسماعیلیه خالصه که هنوز بر زنده بودن اسماعیل اصرار مى ورزیدند، دسته سوم آنان که به امامت محمّد فرزند اسماعیل اعتقاد داشتند، دسته اى که به امامت محمّد بن جعفر معروف به دیباج معتقد بودند، فطحیه یا گروهى که امامت عبدالله افطح را قبول داشتند و در نهایت کسانى که به امامت موسى بن جعفر علیه السّلام اعتقاد داشتند.
درنهایت امام هفتم شیعه درسال ۱۸۳ هجری قمری به شهادت رسیدند، درباره کیفیت شهادت امام کاظم (علیه السلام) سه روایت مختلف نقل شده است:
اول که عدهای میگویند شهادت آن حضرت در پى مسموم کردن امام صورت گرفته است که این در روایتى از امام رضا علیه السّلام آمده است. همینطور روایات دیگرى یحیى بن خالد را به قتل آن حضرت متهم مىکند.
دوما در نقلى آمده است که آن حضرت را در فرشى پیچانده و چنان فشار دادهاند که حضرت به شهادت رسیده است؛ و سوما روایت دیگر آن است که مستوفى نقل کرده: شیعه گویند به فرمان هارون الرشید سرب گداخته در حلق ایشان ریختند.
در این باره روایتى که بیش از همه شهرت دارد، مسموم ساختن امام است. پس از شهادت امام، جسد مبارک آن حضرت را به دو دلیل در معرض دید خواص اهل بغداد و عموم مردم قرار دادند:
بنا به نوشته اربلى، سندى بن شاهک، فقهای اهل بغداد را که هیثم بن عدى نیز در میان آنها دیده مىشد، بر سر جسد مبارک امام آورد تا ببینند زخم و جراحت و یا آثار خفگى در بدن آن حضرت وجود ندارد و به مرگ طبیعى از دنیا رفته است.
همچنین از آنجا که برخى از شیعیان معتقد به مهدویت آن حضرت بودند و یا احتمال داشت اعتقاد به مهدویت او پیدا کنند، جسد امام را روى پل بغداد بر زمین نهادند و یحیى بن خالد دستور داد تا فریاد زنند: این موسى بن جعفر است که رافضه معتقدند او نمرده است. پس از آن مردم آمده و او را در حالى که از دنیا رفته بود نگاه کردند. آنگاه جنازه را در «باب التین» بغداد در مقبره قریشىها (کاظمین امروزی) دفن کردند.
تاریخ شهادت امام کاظم علیهالسلام بنا به نقل شیخ صدوق، ۲۵ ماه رجب ۱۸۳ قمری و بنا به نقل شیخ مفید ۲۴ رجب، و در نقل مستوفى، روز جمعه ۱۴ صفر بوده است.
شاید یکی از منابع مهمی که راویان ومولفان در زندگی امام کاظم به آن مراجعه میکنند کتاب مسند الامام کاظم باشد.
مُسْنَدُ الإمام الکاظم ابیالحسن موسی بن جعفر (ع)، کتابی تاریخی و روایی درباره امام کاظم (ع) به زبان عربی، نوشته عزیزالله عطاردی (متوفای ۱۳۹۳ش) است. این کتاب دربردارنده احادیث نقل شده از امام کاظم (ع) به همراه شرححال راویان آنها است، عطاردی همچنین در این کتاب به زندگی امام کاظم (ع) پرداخته است. این کتاب در سال ۱۳۶۸ش از سوی کنگره جهانی امام رضا (ع) در سه جلد منتشر شد.
امروزه به سبب همین مختلف بودن روایات از امام هفتم ما امام همیشه زندانی در ذهن مردم ساخته اند در حالی که به روایت تاریخ ایشان ۳۱سال از دوران با برکت عمرخود را بیرون از زندان به امر حفاظت وحراست از دین جدش محمد(ص) مشغول بود و در طول ۳۵ سال دوران امامت شان گاه گاه به امر خلفای جور عباسی به بغداد وبصره و دیگر شهرهای قدرت عباسیان فراخوانده شده وزندانی می شد و در نهایت نیز در زندان بغداد به شهادت رسید.
در واقع می توان امام موسی کاظم علیه السلام را یکی از مبارزین سرشناس برای دفاع از مذهب حقه تشیع ذکر کرد چرا که وجود با برکت ایشان در طی سالها میان مردمی که در سایه فشار عباسیان به این مذهب گرایش داشتند، کمک بزرگی برای ایمان راسخ آنان بود.
امام هفتم معروف به باب الحوائج، کاظم( فرو برنده خشم دربرابر ستمکاران) عبد صالح، ذکی می باشد .
مرضیه السادات حسینی راد
سلام و صلوات خدا بر امام موسی کاظم ع و چهارده معصوم