اعضای رده بالای سازمان مجاهدین خلق پس از ضربه شهریور ۱۳۵۰ ساواک، دستگیر و محکوم به اعدام شدند. در این میان مسعود رجوی با پیگیریهای برادرش کاظم رجوی، به دلیل همکاری با ساواک یک درجه تخفیف گرفت و به حبس محکوم شد. اما واسطه این کار کسی نبود جز پرویز ثابتی امنیتیترین عنصر ساواک.
ثابتی در کتاب خاطرات خود ماجرای نجات مسعود رجوی را این چنین روایت میکند: رجوی در شهریور ۱۳۵۰ دستگیر شد و جزو ۱۰ نفری بود که محکوم به اعدام شده بود. برادر مسعود، یعنی کاظم رجوی را من میشناختم ... که در سال ۱۳۳۶ با هم به مدت یک ماه برای استخدام در آموزش و پرورش دورهای را طی کردیم و با هم آشنا شدیم.
کاظم رجوی پس از ۱-۲ سال برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی فعالیت میکرد. من هم برای مسافرتی به سوییس رفته بودم و از طرف ساواک کاری داشتم و ۸-۹ سال هم از سابقه من در ساواک میگذشت. حوالی سال ۱۳۴۷ بود و خواستم که کاظم رجوی را ملاقات کنم که مثلا ببینم چه کاری میتوانم درباره او انجام بدهم. به کاظم تلفن زدم و گفتم که: مرا یادت هست؟ گفت: بله، کجا هستید؟ و همدیگر را ببینیم؛ و رفتیم و همدیگر را دیدیم. از او پرسیدم: اینجا چه میکنی؟ البته میدانستم و پروندهاش را مطالعه کرده بودم. به هر حال دیدم که خیلی هم سفت و سخت نیست و فقط یک انتقادهایی از شاه دارد، ولی زیاد مهم نیست.
مسلما در آن موقع هنوز نمیدانست که برادرش (مسعود) در شبکه مجاهدین خلق فعالیت دارد. از من پرسید که شما چه میکنید؟ من هم گفتم که: در نخستوزیری هستم، گفت: همان ساواک؟ من هم صراحتا گفتم بله! گفت که: خوب اینجا در سوییس چه میکنی؟ ... خلاصه در حین گفتگو دیدم که دمش سست است و به عنوان نمایندگی ساواک در آنجا استخدامش کردم و به نماینده ساواک در ژنو تحویلش دادم و ماهی هزار فرانک سوییس هم برایش حقوق گذاشتیم و مامور ما شد و گزارشات برای ما میفرستاد.
تا اینکه سال ۱۳۵۰ که برادرش (مسعود) دستگیر شد، کاظم فوری نامه نوشت و تلفن زد که: آقا دستم به دامنت، برادرم را نجات دهید! و من هم گفتم که ببینم چه کاری میتوانیم بکنیم و بعد مسعود محکوم به اعدام شد. کاظم جاهای مختلفی هم میرفت و ضمن اینکه به من متوسل میشد، میرفت مثلاً ژان پل سارتر را هم میدید که علیه اعدامها کاری بکند و مسعود اعدام نشود. من یک گزارشی درست کردم که برادرش برای ساواک این کارها و خدمات را کرده و مسعود رجوی را یک درجه تخفیف بدهیم. شاه هم موافقت کرد و یک درجه تخفیف داده شد و مسعود رجوی اعدام نشد.
فکر کنم تا حدی توانستید که مسعود را به ساواک جذب کنید البته خودش منکر این قضیه است.
نه، در بازجوییها نسبتا همکاری کرد و آرام بود. خبر یک درجه تخفیف را که دادیم به روزنامهها نوشتیم که این ۱۰ نفر محکوم به اعدام شدند و مسعود رجوی به علت اینکه در جریان بازجویی با ما همکاری کرده است شامل یک درجه تخفیف شده است.
در واقع او را تخریب و بیاعتبار کردید
بله! آن وقت در زندان معترض شده بود که: نخیر من چه همکاری داشتهام؟ در حالی که همکاری کرده بود. در بازجوییها خیلی آدمها را معرفی کرده بود و جمهوری اسلامی هم چند سال پیش بازجوییهایش را منتشر کرده بود. در زندان گاهی زندانیها شلوغ میکردند؛ او میرفت و میگفت که شلوغ نکنید؛ در حالی که مخفیانه فعالیتش را داخل زندان میکرد و تنها کسی بود که از همان گروه اول مانده بود و نتیجتاً اتوماتیکوار رهبر شده بود.
منبع: جهت پرس