بحث از زلزله تهران به امروز و دیروز بر نمیگردد، سالهاست که از وقوع زلزلهای احتمالی در این کلانشهر بحث میشود، اما درباره زمان، مکان و قدرت تخریب آن اطلاعاتی در دست نیست و تنها گمانه زنیهایی صورت گرفته است.
تهران هم اکنون چندین گسل مهم را در خود جای داده است و گسلهای شمال تهران، مشا (گسل فشم)، گسل پارچین، گسل کهریزک و گسل ری (شمالی و جنوبی) از مهمترین گسلهای پایتخت ایران به شمار میآیند و سایه زلزله همیشه بر سر تهران بوده و همچنان احساس میشود. برهمین اساس امروز با مهدی زارع، رئیس مرکز پیشبینی زلزله در پژوهشگاه بینالمللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله درباره مهمترین رخدادهای پیش روی پایتخت در زمان زلزله به بحث و گفتوگو نشستیم.
بیشتربخوانید
مهمترین محورهای بررسی شده در این گفتوگو؛ بررسی خطرناکترین گسلهای تهران، استخراج آب از منابع زیر زمینی در دشتهای تهران، فرونشستها، شهرهای جدید تهران، مداخله در طبیعت، بافت فرسوده و بررسی وضعیت تاب آوری ساختمانهای سازمانهای امدادی و نهادهای تصمیم ساز در بحران هستند که در ادامه میتوانید این گفتوگو را بخوانید:
ایران در منطقه لرزه خیزی قرار دارد، ارزیابیهایتان از گسلهای داخلی چیست و آیا گسلهای تهران تهدید واقعی به شمار میروند؟
در اینکه ایران کشور لرزه خیزی است تردیدی نداریم، در مناطق مختلف کشور گسلهای فعال وجود دارند و قرار نیست اصلاً در ایران زندگی نکنیم چرا که این گسلها فعال هستند. میتوانیم تمرکز جمعیتی را به مکانهایی کم خطری هدایت کنیم.
استقرار جمعیتی بیش از ۲ میلیون نفر روی گسل تهران بسیار خطرناک است و عمدتاً در۵۰ سال گذشته این اتفاق رخ داده است و دولتها میتوانستند مقرراتی را اعمال کنند تا تمرکز جمعیتی در شمال و حاشیه تهران کمتر باشد و جمعیت میلیونی بیش از ۵ میلیون نفر در این منطقه مستقر نشود.
برخی از کارشناسان میگویند در ژاپن نیز تمرکز جمعیتی در مناطقی صورت گرفته است، باید پاسخ بدهیم که این کشور به اندازه ما دارای زمین نیست و از تکنولوژیها و هزینههای بسیا زیاد برای بالا بردن تاب آوری در برابر زلزله استفاده میکنند این در حالی است که در کشورهایی مانند ایران و ترکیه آن اقداماتی که در ژاپن برای ایمنی صورت میگیرد رخ نمیدهد و هزینه کافی نمیشود.
از سوی دیگر ژاپنیها نیز در مواردی در گذشته اشتباه کردهاند. حتی در برخی از مناطق توکیو میتوانید ببینید که تراکم زیاد در برخی مناطق وجود دارد، کما اینکه برخی از متخصصان ژاپنی به توسعههای چند دهه اخیر کشور خود نیز انتقاد دارند. این اقدامات ژاپن دلیل بر آن نمیشود که ما و کشورهایی مانند ترکیه که در حال توسعه هستیم دنباله روی سطحی از رفتار و تصمیمات ژاپنیها باشیم.
به موضوع تمرکز جمعیتی در تهران اشاره کردید، این سیاست چگونه در حاشیه تهران عملی شده و آیا در این نواحی خطری احساس میشود؟
ما در استان تهران و دشتهای اطراف مانند منطقه ملارد، شهریار، شهر ری و ورامین جمعیتی در حال سکونتی داریم که در این دو سه دهه اخیر حدود ۵۰ کیلومتر مکعب آب از زمین از دشتهای غرب استان استخراج کرده اند، وقتی جمعیتی را هدایت میکنند و آبهای سطحی پاسخگوی آن نیست به سراغ آبهای زیر زمینی میروند.
ایران سرزمینی خشک و لرزه خیز است، زمین لرزههای تاریخی و باستانی در تمدن ایران نیز رخ داده است، اما در ۷۰ سال اخیر بشر مدرن، دست درازیهایی در طبیعت داشته و دولتها نیز به این مسأله مداخلات اشتباهی داشتهاند.
آمدهاند در۳۰ کیلومتر پایتخت در تهران، شهر جدید پرند را احداث کردهاند تا در نزدیکی شهر تهران مانند شهر کوالالامپور مالزی شهری اداری و مدرن را ایجاد کنند و وزارتخانه و دستگاههای دولتی به آنجا منتقل شود، اما میبینیم که وزارتخانهها به این شهر جدید منتقل نشدند و امروز پرند یکی از شهرهای استان تهران به شمار میرود و آب لوله کشی از غرب تهران به این شهر منتقل میشود.
از سویی دیگر، در نزدیکی پرند گسل رباط کریم وجود دارد که از شمال فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) و از شهر رباط کریم عبور میکند، گسلی هم به نام پرند از شهر جدید پرند عبور میکند.
استخراج آب از منابع زیرزمینی تا چه میزان میتواند خطرناک باشد، شواهدی در شهرها برای این موضوع دارید؟
بنده معتقدم استقرار جمعیتی و نوع کاربریهای بشر با زمین در سرزمین ما بسیار مداخله جویانه، ناپایدار و با اعمال تغییرات بدون حد و مرز بوده است. در دشت خوی با سد سازی و ساخت ۲۷ سد در سرشاخههای دریاچه ارومیه، این دریاچه خشک شد، این در حالی است که این تغییرات تنها در ۲۵ سال به وقوع پیوسته است.
در۳۰ سال گذشته در دشت خوی ۹ میلیارد متر معکب آب از زیر زمین استخراج شده است. نوع استفاده از زمین نسنجیده بوده و ریتم زلزلهها را به هم ریخته است، بحث این نیست که زلزله خوی به دلیل استخراج آب و یا خشک شدن دریاچه ارومیه رخ داده، خوی زلزله خیز بوده و خواهد بود و دلیلش وجود گسلهای فعال است، اما لرزه خیزی با زلزلههای شدید میتوانست در زمانهای دیرتری رخ دهد.
وقتی مداخله در طبیعت صورت میگیرد ریتمهای طبیعی را به هم ریخته اید. در تهران فرونشستهای شهریار، ملارد، ورامین و پیشوا بسیار نگران کننده است و تحریک گسلها به وسیله استخراج این حجم از آب و ادامه آن میتواند خطرناک باشد.
شما اگر در ۲۰ سال پیش اگر در جاده سمنان حرکت میکردید شهرک کوچکی به نام پاکدشت میدیدید و جای محدودی بود که امروز شهرستانی با یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت است و یک تمرکز جمعیتی مهم ایجاد کردید، آنجا محل ابتدای مخروط افکنه رودخانه جاجرود است. آن مخروط افکنه و دشت ورامین مسأله جدی فرونشست دارند و با آن روبرو هستند که اینها مسائلی جدی است و باید برای مقابله با آن تمهیداتی اندیشه شود. باید تأکید کنم اگر روال اشتباه تداوم مهاجرت به استان تهران ادامه پیدا کند ۱۰ سال دیگر به مراتب با مشکلات بزرگتری روبرو خواهیم بود.
با توجه به جدی بودن فرونشستها در تهران، وضعیت گسلهای این کلانشهر و حاشیههای آن را چگونه میبینید؟
گسلهای اطراف ملارد و غرب تهران علاوه بر گسلهای دیگر تهران میتوانند زلزله نسبتاً شدیدی ایجاد کنند، اما اتفاقی که در آن منطقه میافتد. کما اینکه در زلزله سال ۱۳۹۶ در زلزله ملارد به وقوع پیوست شاید مهمتر باشد، در حدود ۶ سالی که از آن زلزله ملارد گذشته است، تداوم برداشت آب در منطقه ملارد را شاهد بوده ایم و اینها باعث تداوم تغییرات تنش و تحریک بیشتر گسلهای منطقه میشود.
ما براساس پژوهشی که داشته ایم در منطقه ملارد به این موضوع رسیده ایم که به احتمال زیاد زلزله ملارد به دلیل تحریک گسل به علت برداشت آبهای زیر زمینی رخ داده است و آن زلزله موجب تغییرات تنش در منطقه شده، گسل ملارد در مجاورت گسل شمال تهران واقع شده است. باید از ۱۷ بهمن ماه سال ۱۴۰۱ در ترکیه درس بگیریم که حرکت یک گسل موجب گسیخته شدن گسل دوم شد و فاجعه خسارتهای زلزله اول بیشتر هم شد.
اشارهای داشتید به زلزله بهمن ۱۴۰۱ ترکیه، آیا ممکن است گسلهای تهران مانند دیگر گسلهای کشور یکی پس از دیگری حرکت کند و به وقوع زلزلههای پی در پی و شدید منجر شود؟ در این صورت تهران چقدر دربرابر زلزله احتمالی تاب آوری دارد؟
باید مطالعه تفصیلی تاب آوری با سنجش پارامترهای مختلف در تهران داشته باشیم، این تاب آوری میتواند در جنبههای فنی، اجتماعی و جنبههای اقتصادی و سازمانی بررسی و سنجش شود، در شهر سان فرانسیسکو همین تحقیقات انجام شد و براساس آن پژوهش به این دست یافتند که کدام بخشها آسیب پذیرتر بوده و چه اقداماتی باید در بلند مدت و کوتاه مدت انجام شود و اگر زلزلهای به وقوع پیوست نیازمند چه اقداماتی در مرحله پاسخ با چه اولویتهایی هستند.
تهران چنین مطالعهای نداشته است، تنها چند بررسی موردی در زمینههای خاص انجام شده است، مانند بررسی میزان تاب آوری فیزیکی یک محله تهران و یا مجموعهای سازمان ها، در این بررسیها و مطالعات تاب آوری تهران از مجموع ۱۰۰ درصد تنها ۲۰ درصد و حتی پایینتر بوده است.
آیا از نظر شما میتواند بافت فرسوده تهران را پاشنه آشیل این کلانشهر نامید؟
باید تأکید کنم بافت فرسوده حتی بدون رخداد زمین لرزه پاشنه آشیل تهران است، چرا که در بافت فرسوده میتواند اتفاقاتی مانند پلاسکو در دی ماه ۱۳۹۵ رخ دهد. ما مناطقی در تهران مانند بازار داریم که مطالعات نشان میدهد که روزانه بین ساعت ۹ تا ۱۴ جمعیتی بین ۱.۵ تا ۳.۵ میلیون نفر در بازار گردش و فعالیت میکنند.
یکی از پرتراکمترین مناطق تهران، بازار به شمار میرود و اینکه حادثه زلزله چه زمانی رخ دهد شاید بد نباشد به زلزله دوم ترکیه که ساعت ۱۳.۲۴ دقیقه عصر رخ دهد اشارهای کنیم. برخی اوقات ممکن است زلزلهها در ساعاتی غیر از شب رخ دهد و کانون زلزله همجوار محلهایی باشد که بسیارآسیب پذیرترند؛ بنابراین بافتهای فرسوده و تراکم جمعیت و گردش جمعیت در پهنای فرسوده میتوانند به مراتب اتفاقات بعدی را برای ما بدتر کنند، راه چاره این است که با یک نگاه علمی و مرحلهای دست به اقداماتی بزنیم تا به تدریج میزان ریسک را در تهران کاهش دهیم، با این اقدام میتوانیم مانع ایجاد ریسکهای جدید در تهران نیز شویم؛ بنابراین با این مجموعه عملکردها باید مانع اعطای مجوز برای احداث آسمان خراشهای چند طبقه در مناطق بسیار پرتراکم در بافتهای فرسوده بشویم.
چقدر اهمیت دارد که سازمانهای امدادی و نهادهای تصمیم ساز در بحرانهای طبیعی و غیر طبیعی در ایران در معرض خطر زلزله نباشند، آیا در تهران چنین موضوعی رعایت شده؟
ممکن است مناطقی که سازمانهای امدادی و نهادهای تصمیم ساز در بحرانهای طبیعی و غیر طبیعی قرار دارند شاید روی گسل قرار نداشته باشند، اما بنای سازمانها بنای مناسبی نباشد، بهتر است ساختمانهای این سازمانها در یک برنامهای مدون بررسی شوند و مشخص شود هر کدام از مجموعههای هلال احمر، وزارت کشور، بهداشت و پلیس؛ که خط اول مواجهه با بحران و سوانح هستند چقدر از امکانات و نیروی انسانی و دارایی هایشان در معرض ریسکهای بالاتر هستند و اینها باید در اولویت قرار داده شوند تا میزان ریسک کاهش یابد.
یکی از درسهایی که از زلزله و سونامی ژاپن به دست آمد این بود که ایمنی زیر ساختهای سازهها و تجهیزات زیر ساختی پایه تاب آوری است و اگر بیمارستانها، مرکز اوژانس و نیروهای امدادی و پایگاههای آتش نشانی و... که زیر ساختهای اصلی آن شهر هستند در زلزله فرو نپاشند میتوانند در حداقل زمان به شرایط عادی برگردند.
منبع: فارس