خیلیها علیاکبر دهخدا را تنها به واسطه نام لغتنامه دهخدا میشناسند. البته که لغتنامه شاهکار دهخداست، اما این چهره که امروز ۶۷سال از درگذشت وی میگذرد، علاوه بر اهتمام به تدوین لغتنامه، در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی دوره خود بسیار تأثیرگذار بود.
بیشتربخوانید
میخواهیم از دل مروری گذرا بر زندگینامه او، تأثیرگذاری وی بر ساحتهای مختلفی را که در آن وارد شده و فعالیت کرده است، بررسی کنیم. علیاکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷شمسی در خانوادهای قزوینی الاصل در محله سنگلج تهران به دنیا آمد.
خانواده وی از ملاکان نه چندان ثروتمند قزوین بودند که به تهران مهاجرت کرده بودند. او پدرش را در کودکی از دست داد و نزد یکی از آشنایان خانوادگیاش، مقدمات دروس قدیم را آموخت و در آغاز جوانی در آزمون ورودی مدرسه علوم سیاسی نامنویسی کرد. این مدرسه که بیش از سه دهه پیش از تأسیس دانشگاه تهران، به دستور مظفرالدین شاه ایجاد شده بود، برای دستگاه دیپلماسی ایران، دیپلماتهای درسخوانده تربیت میکرد.
دانشگاهی که بعدها خود دهخدا ریاست آن را در مقطعی به عهده داشت و از جمله نامدارترین تحصیلکردگان آن میتوان به ادیب برومند، محمدعلی اسلامی ندوشن، حسین بشیریه، سیدموسی صدر، ابوالحسن بنیصدر، سیاوش جمادی، داریوش آشوری و سیاوش کسرایی اشاره کرد.
نزدیکی منزل پدری دهخدا به خانه شیخهادی نجمآبادی موجب رفت و آمد او به خانه شیخ شد. دهخدا خودش معتقد بود «تربیت عقل» او نتیجه درسهای شیخهادی است. شیخهادی از چهرههای مهم و البته رازآمیز دوران مشروطه است. او که ارتباطی گسترده با سید جمالالدین اسدآبادی داشت، همان کسی است که مدتی میرزا رضا کرمانی ضارب ناصرالدین شاه را پناه داده بود. دهخدا تنها کسی نیست که شاگرد شیخهادی محسوب میشود، چهرههایی، چون سیدمحمد طباطبایی، علامه قزوینی، میرزا جهانگیرخان شیرازی، میرزاحسن رشدیه، ملک المتکلمین و ناظم الاسلام کرمانی نیز تحت تأثیر شیخهادی بودند.
ورود به سیاست و روزنامهنگاری
دهخدا پس از پایان تحصیلات به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و مدتی به عنوان منشی سفیر ایران در کشورهای بالکان به اتریش رفت. هنگامی که به کشور بازگشت، ایران در گیرو دار نهضت مشروطیت بود. در سال ۱۲۸۵ میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسمخان تبریزی برای تکمیل کادر تحریریه روزنامه در شرف انتشار خود به نام «صور اسرافیل» از دهخدا دعوت به همکاری کردند و این همکاری، آغاز یکی از مهمترین دورههای حیات دهخدا و یکی از درخشانترین دوران مطبوعات در ایران بود. صور اسرافیل به نقد تند و گزنده از دربار و عوامل استبداد داخلی مشهور بود و بارها توقیف و تهدید شد، اما دست از مخالفت با استبداد برنداشت. حضور دهخدا در این نشریه سبب تحول اساسی در نثر فارسی و نیز طنز مطبوعاتی در تاریخ مطبوعات کشور شد. یادداشتهای او با عنوان «چرند و پرند» به زبان طنز و با امضای «دخو» هنوز هم پس از گذشت بیش از یک قرن از زمان نگارش، جاندار و خواندنی است.
البته عمر روزنامه صور اسرافیل که گفته میشود در آن زمان شمارگانی در حدود ۲۴ هزار نسخه داشته است، کوتاه بود و در جریان کودتای محمدعلی شاه در ۱۲۸۷، میرزا جهانگیرخان شیرازی یکی از دو مدیر صور اسرافیل توسط نیروهای قزاق دستگیر شد و در باغ شاه تهران به قتل رسید.
دهخدا خود به خارج از کشور رفت و چند شماره صور اسرافیل را در خارج منتشر کرد. در آخرین شماره این روزنامه که در ۱۵صفر ۱۳۲۷ قمری در سوئیس منتشر شد، دهخدا شعری سروده خود در رثای دوستش میرزا جهانگیرخان منتشر کرد با مطلع «یاد آر ز شمع مرده یاد آر». این شعر، وجه شاعری شخصیت دهخدا را آشکار کرد و به عنوان یکی از مهمترین آثار شعری سالهای منتهی به قرن چهاردهم شمسی در حافظه ادبی فارسیزبانان ماندگار شد. دهخدا از شاعرانی است که اغلب او را تنها با یک شعر میشناسند؛ چرا که مشغلههای دیگر فرهنگی و سیاسی او را از اهتمام تماموقت به شاعری بازداشته بود، اما همین یک مسمط آن قدر تأثیرگذار است که نمیتوان گزینهای از شعر امروز منتشر کرد و از این شعر چشمپوشی کرد. دهخدا از این منظر شبیه پرویز ناتل خانلری است که نامش با شعر «عقاب» ماندگار شده است.
دهخدا پس از مدتی اقامت در خارج و با پیروزی مشروطهخواهان بر قشون محمدعلی شاه، به کشور برگشت در حالی که در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی هم مردم تهران و هم کرمان او را به عنوان نماینده خود در مجلس انتخاب کردند.
حضور او در مجلس در حالی بود که بیشتر یاران سابقش در حزب دموکرات عضو بودند، اما او ترجیح داد به فراکسیون حزب اعتدالیون بپیوندد. از جمله مشهورترین اعضای این حزب میتوان به سیدمحمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی، محمد، ولی خان تنکابنی، عبدالحسین میرزا فرمانفرما و دکتر محمد مصدق اشاره کرد.
یک ادیب ششدانگ
اوضاع سیاسی ایران با شروع جنگ جهانی اول به هم ریخت و نیروهای سیاسی کشور متفرق شدند. دهخدا چند ماه به دعوت لطفعلیخان امیرمفخم میهمان رؤسای ایل بختیاری بود و در همین دوران به فکرش رسید برای زبان فارسی لغتنامه یا فرهنگنامهای جامع مانند فرهنگنامههایی که در فرنگ دیده بود، فراهم کند. این فرصت در زمان حضور در چهارمحال و بختیاری برایش فراهم بود و در همان زمان از کتابخانه امیرمفخم برای یادداشتبرداری متون کهن استفاده کرد. جنگ که تمام شد، مقدرات کشور به دست رضاخانی افتاد که حضور شخصیتهای سیاسی دارای سابقه و محبوبیت را برنمیتافت، به خصوص اینکه در زمان مطرح شدن ایده جمهوری و انحلال سلطنت، عدهای از چپها دهخدا را نامزد کسب عنوان نخستین رئیسجمهور ایران کرده بودند.
دهخدا که کارمند دولت بود چندی در وزارتخانههای معارف، عدلیه، مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی (مدرسه سیاسی پیشین) و فرهنگستان ایران کار کرد و پس از هفت سال ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بازنشسته شد و از این زمان بود که همه کار و زندگی او شد تدوین لغتنامه.
با سرنگونی رضاشاه هم، دهخدا از انزوای سیاسی بیرون نیامد، اما دوران نخست وزیری دوست قدیمیاش دکتر مصدق، زمانی بود که او دوباره در عرصه اجتماعی حضور داشت و تمامقد از نهضت ملی شدن صنعت نفت حمایت کرد. این حمایت در حدی بود که دوباره وقتی بحث جمهوری شدن ایران به میان آمد، بسیاری از چهرههای سیاسی حرف از تشکیل شورای سلطنت به ریاست دهخدا زدند. همین حرف و حدیثها موجب شد کودتای ۲۸ مرداد به خانه دهخدا حمله کنند و این پیرمرد ادیب و محترم را با خشونت تمام کتک بزنند، او را بازجویی و تحت فشار بگذارند، تا اینکه روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در سن ۷۷ سالگی در خانه مسکونی خود در خیابان ایرانشهر تهران درگذشت و در مقبره خانوادگیاش در ابن بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.
او در عرصه ادبی با کار بزرگش در لغتنامه در کنار تصحیح و ترجمه چندین کتاب مهم چهره بسیار بزرگی بود، اما یک تفاوت او با بسیاری از ادبای مشهور و البته بزرگ زمان خودش این بود که دهخدا نه تنها در ادبیات قدیم یک وزنه سنگین و دریایی از دانش بود، در علوم جدید و ادبیات زبانهای دیگر نیز وارد بود و سالها اقامت در خارج، او را با تازهترین دیدگاههای فلسفی و ادبی زمانهاش آشنا کرده بود. دهخدا در نثر فارسی، طنزنویسی معاصر، شعر و از همه مهمتر، بزرگتر و ماندگارتر در تدوین فرهنگی به بزرگی و جامعیت لغتنامه، پیشرو بود و ادبیات و فرهنگ ایران مدیون اوست.
منبع: قدس آنلاین