از نگاه قرآن، شناخت جریان نفاق و نفوذ و خطرات آن‌ها از ضرورت‌های مسلمانان و رهبران آنهاست.

امت اسلام از بیرون کمتر آسیب می‌بیند تا از درون؛ همان طوری که انسان باید دشمن‌ترین دشمنان خود را همان نفس درون خویش بداند، همچنین دشمن‌ترین دشمنان امت اسلام را باید جریان نفاق و نفوذ بداند؛ زیرا دشمن بیرونی از شیاطین جنی و انسی تنها می‌توانند وسوسه و مردم را تحریک کنند، ولی هیچ‌گونه سلطه‌ای ندارند؛ اما جریان نفوذ و نفاق، به سبب آنکه بر مراکز گوناگون نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سیطره و اشراف دارد، به آسانی می‌تواند اقداماتی را انجام دهد که نه تنها موجب آسیب‌های جدی در حوزه‌های مختلف شود، بلکه می‌تواند عامل مشروعیت‌زدایی و مقبولیت زدایی و درنهایت فروپاشی درونی امت اسلام گردد.


بیشتربخوانید


چنان‌که در چهل‌ساله انقلاب اسلامی همواره جریان نفوذ و نفاق با شعار‌هایی به ظاهر اصلاحی و مقبول، در خدمت مستکبران و شیاطین خارجی بوده و با خودتحریمی ضربات سنگین وکار‌سازی را بر انقلاب اسلامی وارد کرده تا جایی که همه ابعاد وساحات تحت تاثیر خیانت این جریان نفوذ ونفاق فاقد کارآمدی قرار گرفته و تا سرحدّ مشروعیت زدایی و مقبولیت‌زدایی از نظام سیاسی ولایی پیش رفته است.

از نگاه قرآن، شناخت جریان نفاق و نفوذ و خطرات آن‌ها از ضرورت‌های مسلمانان و رهبران آنهاست؛ زیرا بدون شناخت نمی‌توان در‌اندیشه مقابله برآمد و توطئه‌های آنان را خنثی کرد. نویسنده در نوشتار زیر برخی از ابعاد خطرات جریان نفاق و نفوذ در عرصه‌های گوناگون را تبیین کرده است.

خطرات امنیتی جریان نفاق و نفوذ

۱. سلب آرامش و امنیت از جامعه
از نظر آموزه‌های قرآن، جریان نفاق و نفوذ برای دستیابی به اهداف شیطانی خود، همه تلاشش را مصروف این معنا می‌کند تا مهم‌ترین مولفه سعادت یعنی آرامش و امنیت را از یک جامعه سلب کند.

بنابر این، نخستین هدفی که جریان نفاق و نفوذ برای فعالیت‌های تخریبی خویش تعریف کرده، امنیت زدایی از جامعه اسلامی است.

آنان برای دستیابی به این هدف پلید از هر ابزاری بهره می‌برند و به اصطلاح همزمان با هزار خنجر به جان مسلمانان می‌افتند تا آرامش و امنیت از آنان سلب شود. در جنگ ترکیبی که دشمنان برای نابودی اسلام و مسلمانان در پیش گرفته‌اند، همه ابزار‌های حق و باطل مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ البته از آنجا که ابزار‌های حق بیشتر به نفع مومنان تمام می‌شود، بهره‌گیری از هنر شیطانی آمیختگی حق و باطل و راست و دروغ شرایط را به گونه‌ای به‌وجود می‌آورد که توده مردم قدرت تحلیل نداشته باشند و نتوانند حق را از باطل و راست را از دروغ تشخیص دهند.

آنان با شعار‌های بسیار زیبا و فریبنده و بهره‌گیری از عنصر گرایش‌های نفس انسانی به زینت‌های دنیوی، تلاش می‌کنند تا توده مردم را با خود همراه سازند؛ زیرا اصولا توده مردم دنبال چیز‌هایی می‌روند که تامین‌کننده خواسته‌های نفسانی باشد؛ بنابراین محور دعوت و شعار‌های جریان نفاق و نفوذ اموری، چون زن، مال و فرزند، قدرت و ثروت است.
(آل عمران، آیه ۱۴)

۲. ترویج تجمل گرایی و فرهنگ برهنگی زنان
جریان نفاق و نفوذ همزمان که با فعالیت‌های تخریبی، اقتصاد جامعه را ناکارآمد نشان می‌دهد، مردم را به سوی تجملات و زینت‌های دنیوی دعوت می‌کند و فرهنگ برهنگی را تشویق و ترغیب می‌کند و از زنان به عنوان بهترین ابزار برای اهداف پلید خویش بهره می‌گیرد؛ زیرا می‌داند که گرایش به زنان و محبت به ایشان به اشکال گوناگون مردم و جوانان را به سوی خود می‌کشاند و می‌تواند به عنوان ابزاری برای آنان تبدیل کند.

۳. فتح سنگر به سنگر نظام مدیریتی کشور برای تحقق اهداف دشمنان
از نظر آموزه‌های قرآن، جریان نفاق و نفوذ با حضور فیزیکی و سلطه بر ساحات گوناگون بر آن است تا مدیریت امور نظام اسلامی را در دست بگیرد. فتح سنگر به سنگر چیزی جز نفوذ برای تحقق اهداف شیاطین استکباری و ضربه زدن از درون به نظام سیاسی اسلامی نیست. آنان با آنکه در درون مرز‌های جغرافیای اسلامی زندگی می‌کنند، ولی، چون روح و روانشان در خدمت شیاطین استکباری است، به جمع‌آوری هر گونه اطلاعات مفید برای دشمن می‌پردازند و با انتقال آن، بستر‌های پنهان جامعه را برای دشمن آشکار می‌کنند. دشمن از طریق این جریان نسبت به نقاط قوت و ضعف مسلمانان و نظام اسلامی آگاهی یافته و برنامه‌ریزی دقیق می‌کند.

۴. ارسال اسرار نظام به دشمنان
جریان نفاق و نفوذ همانند «بطانه» (زیر پیراهن) عمل می‌کند و اسرار مهم و اساسی امت و نظام را در اختیار می‌گیرد و به دشمن منتقل می‌کند تا امکان ضربه زدن از بیرون برای دشمن نیز فراهم شود؛ یعنی همان زمان که جریان نفاق و نفوذ در داخل در حال کارشکنی است، با ارائه اطلاعات دقیق امنیتی، به دشمن این امکان را می‌دهد تا بتواند ضربات سنگین و سهمگین به نظام اسلامی وارد سازد. این جریان تنها به عنوان «سماعون» (جاسوس) عمل نمی‌کند، بلکه با اقدامات گوناگون همواره به عوامل تقویت نظام سیاسی ولایی ضربه می‌زند. (آل عمران، آیه ۱۱۸؛ مائده، آیات ۴۱ و ۴۲؛ توبه، آیات ۴۷ و ۴۸)

۵. تقویت روحیه دشمن و تضعیف روحیه امت
جریان نفاق و نفوذ، در جنگ نرم بر آن است تا روحیه دشمن را تقویت کرده و روحیه امت را تضعیف کند؛ از این رو  شایعاتی را در میان امت پخش می‌کند که همانند زمین‌لرزه عمل کرده و گسل‌های اجتماعی ایجاد می‌کند و مردم را نسبت به هم و نیز نسبت به نظام سیاسی بی‌اعتماد می‌سازد. (احزاب، آیه ۶۰) شایعاتی که جریان نفوذ و نفاق می‌سازد بر اساس همان روش شیطانی ترکیب حق و باطل و بزرگنمایی و سیاه‌نمایی است.

نسبت به رهبران سیاسی ولایی چنان جنگ نرمی را راه می‌اندازند که مردم باور کنند که راهبران آنان نه تنها انسان‌های پاک و سالم و دارای خانواده‌ای سالم نیستند، بلکه در امر جنسی و غیر جنسی و حتی اقتصادی اهل خیانت هستند.

(نور، آیه ۱۱؛ آل عمران، آیه ۱۶۱) در حقیقت نوک حمله جریان نفاق و نفوذ به سوی اصول اخلاق فطری است که همه بشریت پایبند به آن هستند.

پس وقتی درباره رهبران و کارگزاران نظام سیاسی سخن می‌گویند تمام تلاش آنان این است تا اصولی، چون عدالت، صداقت، امانت و وفا را در‌باره آنان مخدوش جلوه دهند و بگویند که آنان گرفتار ظلم و ستم، دروغگویی، خیانت و عهدشکنی هستند و به مسئولیت‌های خویش در چارچوب اصول اخلاق فطری عمل نمی‌کنند. آنان در بیت‌المال تصرفات شخصی داشته و به ثروت‌اندوزی و کنز می‌پردازند. (آل عمران، آیه ۱۶۱) در امور کشوری دروغ می‌گویند و صداقت ندارند. با خیانت در همه چیز و بدعهدی به ویژه در‌باره قول و قرار‌های انتخابی، تنها در‌اندیشه دنیای خویش هستند و به ظاهر تظاهر به آخرت گرایی می‌کنند.

۶. همراهی در ظاهر و دشمنی در باطن

از نظر قرآن، عوامل جریان نفاق و نفوذ در هر جا وارد شدند، به ظاهر با شما هستند، ولی در باطن در خدمت اهداف دشمن بوده و همه کار‌ها و فعالیت‌های آنان در راستای تامین خواسته‌های شیاطین استکباری و دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین است. آنان با ایجاد انواع فتنه‌ها سعی می‌کنند تا از جامعه و امت امنیت زدایی کرده و با ایجاد فتنه‌گری امنیت را از جامعه سلب کنند. در هر جایی که نفوذ می‌کنند برای آن است تا شرایطی برای فتنه ایجاد کنند و امنیت زدایی نمایند. (توبه، آیات ۴۷ و ۴۸)

خطرات اقتصادی جریان نفاق و نفوذ

۱. مخدوش کردن آرامش و امنیت مردم
سعادت هر امتی با آرامش و امنیت تامین می‌شود؛ زیرا هر امتی به قصد تامین سعادت و کسب آرامش و امنیت با هم اجتماع کرده و از روش‌های گوناگون برای تحقق آن بهره می‌گیرند. اما اگر این دو عنصر تامین نشود، مردم به این نتیجه می‌رسند که روش‌های مورد استفاده نادرست یا ناکارآمد است.

به سخن دیگر، مشروعیت هر نظام سیاسی، تامین آرامش و امنیت است و اگر نظام سیاسی به هر دلیلی ناتوان از تامین این دو باشد، مشروعیت خود را از دست می‌دهد و مردم دنبال نظام سیاسی‌ای می‌روند که بتواند تامین‌کننده سعادت و آرامش و امنیت آنان باشد؛ زیرا مردم با هیچ کس عهدی نبسته‌اند که اگر سعادت آنان تامین نشود، به آن نظام سیاسی یا روش‌های آن پایبند باشند.
بیعت مردم تا زمانی است که سعادت آنان تامین شود و هر گاه چنین نشود، سلب مشروعیت می‌شود؛ زیرا بیعت مبتنی بر تامین سعادت بوده که نظام سیاسی از عهده آن بر نیامده است.

۲. تلاش برای عدم تحقق آسایش اقتصادی
پس از آرامش و امنیت، مهم‌ترین و اصلیترین دغدغه مردم و هر نظام سیاسی تامین آسایش است که با اقتصاد تحقق می‌یابد. از نظر قرآن، قوام هر امتی به اقتصاد است و اقتصاد مقوم امت‌ها است. (نساء، آیه ۵) بنابراین، اگر نظام سیاسی ناتوان از تامین اقتصادی باشد که همگان به شکل عادلانه از آن بهره‌مند شوند، از آن نظام مشروعیت‌زدایی می‌شود؛ زیرا ناکارآمدی خویش را نشان داده است.
اقتصاد سالم و عادلانه زمانی شکل می‌گیرد که همگان در یک نظام سیاسی بتوانند «قسط» و سهم خویش را از نعمت‌ها به دست آورند و از آرامش و آسایش مناسب و شایسته‌ای بهره‌مند شوند. اصولا از نظر قرآن، ارسال پیامبران و کتب آسمانی به عنوان قوانین وحیانی الهی برای این است تا بتوانند مردم را به عدالت سوق داده و آنان را به قیام و خیزش نسبت به آن برانگیزانند. (حدید، آیه ۲۵)

۳. ناکارآمد کردن نظام اقتصادی

از آنجا که یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین خواسته‌های انسان از نظام سیاسی و فلسفه وجودی آن، آسایش اقتصادی است، جریان نفاق و نفوذ تلاش می‌کند تا با ایجاد شرایطی ناکارآمدی نظام اسلامی را نشان دهد و مردم را نسبت به آن بدبین و بلکه مشروعیت‌زدایی سیاسی کند. از این رو برنامه کاملی برای تخریب اقتصاد اسلامی در پیش می‌گیرند و برای خدمت به کافران و ظالمان و شیاطین مستکبر جهانی، هر گونه فعالیتی را انجام می‌دهند تا اقتصاد اسلامی و نظام سیاسی ولایی، ناکارآمد در ساحت اقتصادی باشد.

دشمن و جریان نفاق و نفوذ می‌دانند که مردم به سبب مشکلات اقتصادی از نظام سیاسی حتی نظام سیاسی ولایی الهی سرخورده می‌شوند، لذا تمام همت خود را به‌کار می‌برند تا اقتصاد اسلامی را به شکست بکشانند. انواع خیانت‌ها و دزد‌ها را انجام می‌دهند و گاه دست به تحریم مردم می‌زنند و دشمنان را به آن ترغیب می‌کنند تا اقتصاد نظام سیاسی ناکارآمد شود و مردم از آن دلسرد شوند. آنان در برنامه جامع خویش می‌گویند: لا تنفقوا علی من عند رسول‌الله حتی ینفضوا؛ به کسانی که در نزد پیامبر هستند انفاق نکنید تا آنان پراکنده شوند. (منافقون، آیه ۷)

منافقان می‌دانند که یکی از عوامل اصلی گرایش مردم به چیزی تامین سعادت دنیوی از طریق تامین آرامش و آسایش است؛ پس اگر مردم با مشکل امنیتی و اقتصادی مواجه شوند از اطراف نظام سیاسی ولایی و رهبری آن پراکنده شده و گرایشی به او نخواهند یافت. از همین رو منافقان یکی از اصلی‌ترین طراحان تحریم علیه نظام اسلامی و مسلمانان هستند.

اما دشمن نمی‌داند که خداوند به اشکال گوناگون نظام سیاسی ولایی را حمایت می‌کند و دل‌های مردم را به گونه‌ای به سوی آن می‌کشاند که حتی اگر مشکلات اقتصادی داشته باشند، سعادت اخروی خویش را به آسایش دو روزه دنیا نفروشند. (آل عمران، آیه ۱۵۹؛ منافقون، آیات ۷ و ۸)

خطرات فرهنگی جریان نفوذ و نفاق

بی‌گمان فرهنگ به معنای عام آن یکی از پایه‌های اصلی نظام سیاسی و امت‌ها است؛ زیرا هر چند آرامش و آسایش همانند سنگ و آهن عمل می‌کنند، ولی ملاتی که آهن و سنگ را به هم پیوند می‌دهد و ساختمان امت و امام را می‌سازد، همان فرهنگ است. فرهنگ در این‌جا شامل اعتقاد و نگرش‌های هستی شناختی و انسان شناختی و نیز گرایش‌ها در سبک زندگی است. بنابراین، همان فلسفه و سبک زندگی مد نظر است که همه ابعاد و ساحات را در بر می‌گیرد.

از نظر آموزه‌های قرآن، نماد‌های فرهنگی، چون کعبه (مائده، آیه ۹۷) مثلا نقش اساسی در وحدت فرهنگی و اتحاد و انسجام اجتماعی مسلمانان و نظام سیاسی دارد. از این رو خدا در قرآن بر نماد‌ها به عنوان شعائر توجه و اهتمام خاصی دارد. (حج، آیات ۳۰ و ۳۲) این شعائر می‌تواند نوعی هماهنگی و همسویی فرهنگی را ایجاد کند و موجب تفاوت با فرهنگ‌ها و امت‌ها و نظام‌های سیاسی دیگر شود. از آنجا که فرهنگ و نماد‌های فرهنگی نقش انسجام بخشی دارد و همچون ملات عمل می‌کند، جریان نفاق و نفوذ نسبت به این امر بسیار حساس بوده و تمام تلاش خود را مصروف آن خواهد کرد تا فرهنگ امت اسلامی و نظام سیاسی را با اموری تضعیف کرده و آن را با تحریف‌گری به بیراهه بکشاند و کارآمدی را از آن سلب کند.

بنابراین جریان نفاق و نفوذ روی مسائل فرهنگی حسابی جدا باز کرده و برای نابودی و ناکارآمدی آن تلاش می‌کند. سبک زندگی اسلامی بر اساس فلسفه اسلامی الهی شکل گرفته است. بنابراین، نوک حمله جریان نفاق و نفوذ بر اعتقاد و فلسفه‌ای است که سبک زندگی را شکل می‌دهد در طول تاریخ جریان نفاق و نفوذ با حضور در مراکز فرهنگی از مساجد و کلیسا و معابد بر آن بوده تا فلسفه الهی را از میان ببرد و چیزی دیگر را جایگزین کند که همان فلسفه شیطانی است.

در آموزه‌های قرآنی گزارش‌هایی ازاین تلاش جریان نفاق و نفوذ در سطوح عالی بیان شده است. نمونه بارز آن عالمان دین یهود بودند که با تحریفگری، آموزه‌های وحیانی را مخدوش می‌کردند و فلسفه جایگزین به جای فلسفه الهی می‌ساختند. تحریفگری از سوی عالمان یهودی تا جایی است که چیزی از فلسفه حقیقی الهی در تورات باقی نمانده است. آنان دین الهی را چنان تحریف کرده‌اند که دنیا گرایی و ثروت‌اندوزی و قدرت طلبی مبنای فعالیت‌های یهودی شده است و آخرت چیزی جز همین دنیا و زینت‌های آن از زن و ثروت و قدرت نیست. (بقره، آیه ۷۵؛ نساء، آیه ۴۶؛ مائده، آیات ۱۳ و ۱۴؛ توبه، آیه ۳۴)
جریان نفاق و نفوذ چنان نفوذی پیدا کرد که زمام قدرت و رهبری را از دست پیامبری، چون هارون (ع) گرفت و سامری، زمامدار رهبری شد و تفرقه عظیم را موجب شد و امنیت و آرامش و آسایش را از امت گرفت وحتی بستری برای قتل پیامبری ایجاد کرد.
(طه، آیات ۸۷ تا ۹۶؛ اعراف، آیه ۱۵۰)

خطرات سیاسی – اجتماعی جریان نفوذ و نفاق

۱. تضعیف جایگاه رهبری دینی
از نظر آموزه‌های قرآن، جریان نفوذ و نفاق برای تضعیف نظام اسلامی و مسلمانان همه تلاش خود را مصروف این معنا می‌کند تا رهبری امت را متهم به اموری کند که ضد ارزشی و ضد هنجاری است. بر این اساس، از اتهام جنسی نسبت به رهبری و خویشاوندان نزدیک و دور (نور، آیه ۱۱) تا اتهام اقتصادی مانند خیانت در بیت‌المال (آل عمران، آیه ۱۶۱) تا اتهام فقدان عقلانیت و سفاهت، کفر و سحر و شعر (بقره، آیه ۱۰۲؛ ذاریات، آیه ۵۲) و مانند آن‌ها بهره می‌گیرد تا مردم را نسبت به رهبری نومید و دلسرد کند.

۲. فتنه‌گری‌های اجتماعی و سیاسی
جریان نفاق و نفوذ، اصولا دنبال فتنه‌گری است؛ زیرا در فتنه‌ها است که می‌تواند مردم را به سوی شیاطین سوق دهد و به خدمت آنان درآورد.

از همین رو همواره فتنه‌گری کرده و فتنه‌های اجتماعی را ایجاد می‌کنند. اصولا شایعه سازی و شایعه پراکنی نسبت به رهبران و کارگزاران نظام سیاسی و ایجاد بیم و هراس از دشمن در دل مردمان و پخش اخبار و اراجیف خبری برای ایجاد فتنه، از شگرد‌های آنان است. (احزاب، آیه ۶۰)

۳. جایگزین کردن رهبران همسو
از نظر قرآن، جریان نفاق و نفوذ که در خدمت شیاطین استکباری و ظالمان و کافران هستند، تلاش می‌کنند تا رهبری را تضعیف کرده و او را از جایگاه خود ساقط کرده و دیگرانی از جنس خویش را جایگزین سازند. بنابراین، اگر نتوانند خود رهبری را حذف کنند، نمایندگان مستقیم و مهم او را حذف می‌کنند. دراین راه تا جایی پیش می‌روند که قتل رهبری یا رهبران دیگر را در دستور کار قرار می‌دهند.

شرایط فتنه را به گونه‌ای طراحی می‌کنند که توده مردم به دلیل عدم شناخت و ناتوانی در تحلیل، خود به حذف رهبری یا نمایندگان ایشان اقدام کنند؛ این رویه را سامری از جریان نفوذ و نفاق، برای حذف‌هارون (ع) برادر حضرت موسی (ع) در پیش گرفت (اعراف، آیه ۱۵۰) و در دوره اسلام با حذف امیرمومنان علی (ع) به اوج رسید. (همان؛ روایات تفسیری ذیل آیه)

منبع: روزنامه کیهان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
علی
۰۱:۰۱ ۱۴ اسفند ۱۴۰۱
و آنها اصحاب آتش هستند و جاودانه در آن میمانند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۱۱ ۱۱ اسفند ۱۴۰۱
مرگ بر منافقین و کفار