خبر بسیار کوتاه و مهم بود. ایران و عربستان بعد از ۷ سال و با میانجی گری چینی ها، پس از مذاکراتی فشرده برای برقراری رابطه با یکدیگر به توافق رسیدند.
«علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و «مساعد بن محمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان به عنوان بالاترین مقام امنیتی دو کشور بزرگ غرب آسیا این توافق را امضا کردند. «وانگ یی» وزیر امورخارجه و بالاترین مقام دیپلماتیک چین واسطه این توافقنامه بود.
توافقی مهم و راهبردی که با استقبال گسترده کشورهای منطقه همراه شد. از مصر و لیبی و سایر کشورهای عربی تا ونزوئلا و روسیه و حتی آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل این توافق را توافقی مهم و راهبردی و عامل ثبات و امنیت در منطقه دانستند و از آن استقبال کردند. در این میان، اما غربیها که ارتباط خوبی نیز با سعودیها داشتند واکنش جالبی به این توافق بزرگ نداشتند.
ایهود باراک نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی از سرگیری روابط عربستان و ایران نقطه عطف راهبردی در منطقه و به مثابه ضربهای به اسرائیل و آمریکا است. همچنین این توافق آغازی برای پایان جنگ در یمن و پیروزی برای چین محسوب میشود.
پیش از این نیز نشریه صهیونیستی جروزالم پست در گزارشی نوشت که توافق میان ایران و عربستان سعودی باعث غافلگیری اغلب سیاستمداران شده است و آنها بر این باورند که این توافق بر توسعه روابط رژیم اشغالگر و عربستان تاثیر بگذارد.
جان کربی هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت: مقامات سعودی ما را در جریان ارتباطشان با ایران گذاشته بودند، حال آنکه ما هیچ نقشی در توافقنامهای که میان آنها امضا شد، نداشتیم.
کربی گفت: منتظر هستیم تا ببینیم که آیا ایران بعد از امضای توافقنامه با عربستان سعودی، به تعهدات خود عمل خواهد کرد.
این توافق، اما در سطحی دیگر به جز ایران و عربستان برندهای دیگر نیز داشت و آن هم چینیها بودند که توانستند به عنوان کشوری مهم میانجی گری میان ۲ کشور بزرگ در غرب آسیا و منطقه را بر عهده گیرند و باعث ثبات در منطقه شوند. موضوعی که باز هم یک بازنده را در این بازی به یاد می آورد و آن هم ایالت متحده آمریکا است که در این سالها برای حضور در منطقه خصوصا همکاری با سعودیها بسیار تلاش کرده بود.
چینیها بزرگترین شریک تجاری ایران و عربستان سعودی هستند. حجم تجارت چین با ایران در سال ۲۰۲۱ قریب به ۱۵ میلیارد دلار بود. عربستان نیز از سال ۲۰۲۰ بزرگترین شریک تجاری چین در منطقه غرب آسیا شد. مبادلات تجاری سعودی و چین در سال ۲۰۲۱ به ۸۷/۳ میلیارد دلار رسید. این عدد یعنی حجم مبادلات تجاری سعودی- چین تقریباً ۶ برابر حجم مبادلات تجاری ایران – چین است.
همچنین عربستان بزرگترین منبع تامین نفت چین است و ۱۸% از کل خرید نفت خام پکن را تشکیل میدهد. از طرفی، طبق توافق راهبردی ۲۵ ساله مقرر شده است که چین در قبال خرید نفت ایران، قریب به ۵۰۰ میلیارد دلار در زمینه زیرساختی نظیر خطوط ریلی، بنادر خشک و آبی، کشت و صنعت کشورمان سرمایه گذاری کند. راهبرد پکن اقتصاد محور است و امنیت مولفه اصلی نیل به این راهبرد میباشد. امنیت خلیج فارس از اهمیت به سزایی برای پکن برخوردار است و به همین دلیل، چین بزرگترین بازنده منازعه ایران و عربستان و آمریکا بزرگترین برنده این منازعه بود و اکنون برنده و بازنده این بازی تغییر کرده است.
اما رسیدن به توافق میان ایران و عربستان اتفاقی نیست که برای همین هفتههای اخیر باشد و همانطور که کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری خود اظهار کرد این توافق حاصل تلاش و گفت و گو در یک سال و نیم اخیر در سیاست خارجه کشور ما بوده است.
رسانهها و کارشناسان مختلف دلایل گوناگونی را برای توافق سعودیها با کشورمان مطرح میکنند و، اما شاید مهمترین این دلایل را بتوان در حاشیهها و اغتشاشات ۶ ماه اخیر کشور جستجو کرد. جایی که رسانههای معاند خارج از کشور که با استفاده از امکانات حداکثری و خرجهای سنگین و با استخدام نیروهای داخلی و تهییج احساسات مردم و موج سواری در اتفاقات کشور به دنبال نا آرامی و حتی تغییر حکومت در ایران بودند، متوجه شدند که ایران هیچ گاه سوریه و یا کشورهای مانند آن نیست که به توان به راحتی آن را با مشکلات جدی مواجه کرد و جوابی دریافت نکرد.
اغتشاشاتی که رسانههای سعودی در آن نقش بسیار جدی ایفا کردند و تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی و حتی راضی کردن ایران به قبول خواستههای آنها انجام دادند، اما به نتیجه نرسیدند.
علیرضا تقوی تحلیل گر سیاست خارجه درباره توافق ایران و عربستان و دلایل آن در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: در ارتباط با دلایل برقراری رابطه باید به این نکته اشاره کنیم که سعودیها در ۷ سال گذشته اشتباهات راهبردی مانند حمله به یمن را انجام دادند و به نوعی در این مدت هیچ دستاوردی نداشتند و صدها میلیارد هزینه انجام دادند.
او ادامه داد: آنها با کشور ما به دشمنی برخواستند و ولیعهد سعودی رسما اظهار کرد که جنگ را باید به خیابانها در ایران کشید. شبکههای معاند را مانند اینتر نشنال علیه ما ایجاد کردند که بتوانند علیه ما نیرو سازماندهی کنند و مردم را تحریک کنند، اما همه این تلاشها با شکست مواجه شد لذا تصمیم به تجدید نظر بر مناسبات خود با ایران بر آمدند.
تقوی افزود:معتقد هستم که توافق ایران و عربستان چند جنبه مهم داشت. اول آن که چین واسطه بود و آمریکا در حال حذف تدریجی در معادلات آسیا است. قدرتهای جدیدی در این منطقه در حال ظهور هستند و دیگر مانند گذشته نیست که آمریکا در منطقه برای کشورهای عربی تکلیف مشخص کند، بلکه قدرتهای جدید نو ظهوری هستند که میتوانند در اتحاد و ائتلاف با کشورها در راستای صلح و ثبات منطقه و توازن بخشی به مناسبات بین المللی بکوشند.
وی تاکید کرد:نکته دوم آن است که پس از اتفاقات سال ۱۴۰۱ جمهوری اسلامی ایران به طور جدی قصد داشت آمران و پشت پرده اغتشاشات را مورد تنبیه اساسی قرار دهد و فرمانده سپاه و سایر مقامات نیز بارها اعلام کردند که دولت سعودی باید دست از رفتارهای خود بردارد و گرنه آماده واکنش جدی ایران باشد. بنابراین معتقد هستم سعودیها اکنون عقلانیت به خرج دادند و سعی کردند که رفتارهای غلط خود را اصلاح کنند و از در دوستی با ایران وارد شوند.
وی گفت:سعودیها اکنون میخواهند امنیت منطقه را از طریق روابط حسنه میان همسایگان تامین کنند نه از طریق باز کردن مجرا و مفری برای ورود قدرتهایی مثل ایالت متحده و یا رژیم صهیونیستی.
وی افزود: نکته دیگردی که وجود دارد آن است که صهیونیستها برای رابطه با سعودیها حساب ویژهای باز کرده بودند و گمان نتانیاهو آن بود که سعودیها را به پیمان ابراهیم متصل کند و رابطه خود را با عربستان افزایش دهد، اما با اتفاقی که میان ایران و عربستان پیش آمد سعودیها نشان دادند که درک جدیدی از صحنه بین الملل و صحنه سیاسی در غرب آسیا پیدا کردند و به طور اساسی در روابط خود با رژیم صهیونیستی تجدید نظر میکنند و آنها را رژیمی با ثبات و آینده دار نمیدانند و روی آنها سرمایه گذاری نمیکنند و متوجه هستنند که آینده منطقه آسیا در اختیار کدام طرف است و کدام طرف از ثبات برای برقراری رابطه و تعامل با ریاض برخوردار است.
سعودی ها را باز امثال ترامپ میدوشن
حالا ما گفتیم زدیم، شما هم بگین زده. خوبیت نداره.
باید بدونیم عربستان با چالشھای زیادی در داخل بین مقامات خودشون روبروست مثلا یک نمونہ جنگ یمن کہ باعث شدہ بود بفھمن بعد این ھمہ ھزینہ بہ نتیجہ نرسیدہ و بن سلمان با چالش سیاسی داخلی روبرو بود ہ و ھست و توانایی رو بہ رو شدن با ایران دیگہ نداشتن کہ جنگ دیگہ ای اگر اتفاق بیوفتہ اونھا قطعا بازندہ بودن و برای ثبات داخلی و منطقہ ایاحتیاج بہ این توافق داشتن
وگرنہ ھمہ از شخصیت و گرایش و سیاستھای بن سلمان اطلاع داریم
بہ ھر حال نظم جدید جھانی در حال شکل گیریہ و مطمئنا ایران جایگاہ بالایی خواھد داشت