مردم خراسان رضوی مانند دیگر مردم کشور همه ساله جشن شب چهارشنبهسوری را به سیاق و سلیقه خود برگزار میکنند و به آن رنگ و بوی بومی دادهاند؛ این جشن از دیرباز در خراسان رضوی مورد توجه بوده و هنوز هم این کهنرسم در این دیار رواج دارد.
مردم خراسان رضوی و مشهد در این شب هیزم آتش میزنند و از روی آن میپرند، همچنین اسپند دودکردن یا اسپند به داخل آتش ریختن، از آداب و رسوم چهارشنبهسوری در مشهد است.
مردم این استان در شب چهارشنبهسوری و نزدیک غروب آفتاب ۳ یا ۷ کپه آتش روشن میکنند و این کار یا وسط کوچه یا در داخل حیاط انجام میشود. اهل خانه از روی آتش میپرند و جمله مشهوری را که در خیلی از نقاط کشور میگویند، تکرار میکنند: «زردی من از تو؛ سرخی تو از من» که به نوعی دعای سلامتی است.
در این مراسم همچنین زنانی که فرزندان کوچک دارند، آنها را به بغل گرفته و از روی آتش میپرند و این را موجب سلامتی فرزند میدانند. همچنین در این شب زمانیکه افراد دارند از روی آتش میپرند، این شعر را میخوانند:"آلا به در، بلا به در / دزد و هیز از دِها به در".
خراسانیها بههیچوجه آتش مخصوص جشن چهارشنبهسوری را خاموش یا حتی فوت نمیکنند؛ بلکه آتش باید کاملا بسوزد و خاموشکردن آتش، بد دانسته میشود. آنها پس از خاموششدن آتش هم خاکستر آن را از خانه بیرون میبرند و در جایی دور میریزند میریزند تا باد آن را ببرد.
برخی نیز عقیده دارند که خاکستر را باید دختر کوچکی ببرد. همچنین در گذشته مرسوم بوده که وقتی این فرد به خانه برگشت و درِ خانه را زد، اهل خانه از او میپرسند: «کیه؟» میگوید: «منم». سپس از او میپرسند «از کجا میای؟» میگوید: «از عروسی» میپرسند: «چه آوردی؟»، میگوید: «تندرستی». عقیده گذشتگان این است که این فرد با این آیین شادی و نشاط را وارد خانواده میکند».
شکستن کوزه
در گذشته رسم بر این بوده که مردم استان مقداری زغال، نمک و یک سکه کمارزش را در کوزهای میانداختند و دور سر اعضای خانواده میچرخاندند. نفر آخری که کوزه به دستش میآمد آن را دور سرش میچرخاند و بعد روی پشتبام خانه میرفت و کوزه را در کوچه میاندخت تا بشکند. در اینجا نمک نماد شوربختی، زغال نماد سیاهبختی و سکه کمارزش نماد فقر است؛ لذا این سه را در کوزه انداخته و در کوچه میشکستند و عقیده داشتند که این سه بلا از خانواده دور میشود. همچنین فردی که کوزه را از پشت بام میانداخته، این جمله را میگفت: «درد و بلای خونه رو ریختم تو کوچه».
آجیلخوری
خراسانیها بعد از پایان پریدن از روی آتش و شکستن کوزه مرحله بعدی مراسم را برگزار میکردند. این کار به «آجیلخوری» معروف و ترکیبی از انجیر، کشمش، خرما، توت خشک، فندق و پسته بود.
پختن چهار رنگ پلو و آش چهلگیاه
از دیگر رسمهای مردم استان، پختن پلوی چهار رنگ برای شام چهارشنبهسوری بود. این پلو از برنج، رشته پلویی، زرشک، عدس و ماش تهیه میشدهاست. هر خانوادهای هم به اندازه توان خود این غذا را برای اقوام خود نیز میفرستاد. البته گاهی هم رشته پلو را به تنهایی تهیه میکردند و علاوه بر آن آش چهل گیاه را با تهیه چهل گیاه صحرایی میپختند.
رسمی برای بانوان خراسانی
یکی از مراسم قدیمی ویژه خراسانیها در شب چهارشنبهسوری، مربوط به برگزاری آیینی ویژه برای زنان و دختران بود و هیچ پسر یا مردی حق نداشت در آن شرکت کند.
این مراسم مربوط به گرفتن حاجت، بختگشایی دختران و رفع درد و بلا بود و به این صورت برگزار میشد که اگر خانوادهای مریض داشت، یکی از زنان خانواده آخر شب چادری بر سر میکرد، درِ خانه همسایهها میرفت و بدون اینکه کلامی بگوید، چهار مرتبه با ملاقهای بر در خانه همسایهها میکوبید. در این هنگام صاحبخانه ملاقه را از او میگرفت و مقداری خوراکی در آن میریخت.
سپس زن خوراکیها را به خانه میبرد و به مریض میداد. البته اگر آن همسایه خود مریضی داشت با گفتن اینکه «مریض داریم» فرد را از درِ خانه رد میکردند و اعتقاد داشتند خوراکی دادن به ملاقهزن برای مریض خودشان شگون ندارد.
پرتابکردن گوی آتشین
یکی دیگر از آداب و رسوم چهارشنبهسوری در مشهد و شهرهای غرب خراسان رضوی مثل سبزوار انداختن گوی بزرگ آتشین است؛ به این صورت که با هیزم یک گوی بزرگ درست میکنند و آن را آتش زده، از روی یک بلندی پرتاب میکنند و هم زمان میخوانند «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا».
رسمهای «چاولی چغل» «عروس قنات» و «چشم آرو»
«رسمهایی، چون «چاولی چغل»، «عروس قنات» و «چشم آرو» از رسمهای رایجی بود که همزمان با چهارشنبهسوری در منطقه سبزوار و توابع آن برگزار میشد.
«چاولی چغل» برای طلب باران و آیین «عروس قنات» هم با کم شدن نزولات آسمانی اجرا میشد که در آن دختری را به عقد قنات در میآوردند و معتقد بودند با این کار، آب قنات افزایش مییابد. در این رسم هزینههای مراسم عروسی قنات هم برعهده مالکان قنات بود.
این آیینها متناسب با اقلیم گرم و خشک سبزوار که جنبه کویری و دشتی آن بر کوهستانی بودن غلبه داشته، شکل گرفت و در جای جای دشت مهرگان (داورزن) اجرا میشدهاست.
همچنین در آیین چشم آرو نیز کوزهای را به شکل انسان میساختند، نذورات خود را داخل آن میریختند و شب هنگام آن را در پشت بام از بالای سر رها میکردند و میشکستند.
ملاقهزنی در سبزوار
ملاقهزنی هم در گذشته در شهر و روستاهای سبزوار به عنوان یکی از رسوم این شب اجرا میشد. بدین ترتیب که کوچکترها به صورت گروهی کاسه به دست میگرفتند و با کوبیدن ملاقه به پشت آنها، در خانه همسایهها میرفتند و از آنان عیدی طلب میکردند. با باز شدن در خانهها بعضی به آنها از آجیل و تنقلاتی که برای شب عید مهیا کرده بودند، میدادند و برخی با ریختن کاسهای آب بر روی بچهها لحظات فرحبخشی را برای آنها فراهم میکردند.
شالاندازی نوعروسان
شالاندازی از رسوم قدیمی خراسان رضوی بود. در این رسم، فردی صورت خود را میپوشاند و از روزنه سقف خانه شال خود را میآویخت و صاحب انه در حد وسع خود تنقلات یا قند و پول در این شال برای او میگذاشت. گاهی نیز نوعروسان به خانه شوهر میرفتند و پیش پای پدرشوهر شال میانداختند و پدر شوهر هم قالی یا گوسفندی به او میداد.