چهارشنبهسوری از جمله آیینهای پرطرفدار در کشورمان است که همه ساله با شور و شوق فراوانی برپا میشود. در این جشن مردم شب را با شادمانی را به صبح میرسانند و هر شهر و هر استان رسوم مخصوص به خود را در این روز دارد. رسوماتی که هر یک به نوبه خود گویای فرهنگ و تمدن دیرین مردم این سرزمین است.
در ایران باستان، روز چهارشنبه آخر سال نحوست داشته است و برای رفع نحوست، آتش را که مظهر فروغ ایزدی بوده است روشن میکردند و از روی آن میپریدند. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهند و چون رفع همه آلودگیها با شستوشو برای آنها ممکن نبود، علاوه بر آب به عنصر آتش نیز روی میآوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاکی میدانستند، با آتش زدن هیزم به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضدعفونی کردن محل زندگی خود میپرداختند. ضمن این که برافروختن شعلهها همراه با دود، حشرات را نیز از بین میبرد.
در شهرستان ابهر نیز مانند سراسر کشور مراسم چهارشنبهسوری با شور و نشاط خاصی برگزار میشود. در اصطلاح محلی به چهارشنبهسوری "کوله چهارشنبه" گفته میشود و چهارشنبه قبل از آن نیز به قودوخ چهارشنبه معروف بود.
از مراسمی که در قودوخ چهارشنبه در ابهر برگزار میشد میتوان به کوتاه کردن موی دم و یال گردن چهار پایان به صورت پله پله اشاره کرد که بدین وسیله مردم احساسات خود را به مناسبت فرار رسیدن بهار به چهار پایان اعلام میداشتند. تغییراتی در وضعیت ظاهری آنها میدادند و بعد از آرایش به آنها اصطلاحا (یال قویروخ) میگفتند.
قرار دادن سنگ بر شاخ درختان میوه نیز از دیگر رسوم مردم ابهر بود که مردم معتقد بودند بدینوسیله درختان سریعتر باردار خواهند شد و میگفتند با توجه به اینکه وقتی جانداران باردار میشوند وزنشان سنگین میشود پس سنگین شدن شاخه درختان نیز موردی است برای باردار شدن.
مراسم کوله چهارشنبه (چهارشنبه سوری) عبارت بود از روشن کردن آتش بر روی پشت بامها در شروع شب و به هوا فرستادن فشنگ و پریدن از روی آتش برای این منظور هر خانواده مقداری ورک (خار و گون) که اطراف ابهر به عمل میآمد و سوخت اصلی نانوائیها و حمامها بود خریداری و در پشتبام خانه هم زمان آتش میزدند و سپس برنامههای بعدی اجرا میشد و بعضا اشعار هم می خواندند به این شرح:
چیخاخ دامه آتاخ نارنجک فشنگی/قوواخ گستون هامی درد و بلانی
چهارشنبه که اولموش جاودانه/امیر مختاردن قالموش نشانه
در همان شب پس از پایان مراسم مقداری گندم یا برنج خام را در ناودانها پشت بامها ریخته و اعتقاد داشتند چهارشنبه خاتون آنها را جمعآوری و یک سال آذوقه خود را از این طریق به دست خواهد آورد.
شال سالاما (آویزان کردن شال)
یکی دیگر از برنامههای شب چهارشنبهسوری در ابهر مراسم شال سالاما بود که توسط جوانان انجام میشد و برای این منظور شال را از سوراخ اطاق که در اصطلاح محلی "پاجا" گفته میشد و یا از کنار پنجره آویزان میکردند و صاحب خانه نیز هدیهای به شال میبست و با حرکت دادن آن صاحب شال آن را بالا میکشید.
شهریار در این مورد می گوید:
آی نه گوزل قایدادی شال سالاماق/شال اوجونا بایراملوقو باغلاماق
هدایایی که به شال بسته میشد عبارت بود از جوراب، تخممرغ رنگ کرده، دستمال، پیراهن، پول نقد، گاهی نیز برای شوخی و مزاح بچهای را میبستند که پس از رویت وقتی صاحب شال متوجه میشد آن را آرام به پائین میفرستاد. گاهی نیز شال را گرفته و میکشیدند. که اگر صاحب شال ناشی بود، از دستش میافتاد. بعد باید التماس و خواهش میکرد تا دوباره پس میگرفت. و این نوع شوخیها زیاد بود.
در این نوشتار از کتاب فرهنگ عامیانه مردم ابهر نوشته محمد آقا محمدی استفاده شده است.