علی سعیدیان
این روزها تعداد رسانههای مکتوب آنقدر زیاد است که بعضیهایشان به صورت تخصصی درباره موضوعات مختلف از جمله تاریخ و رویدادهای حرم مطهر چاپ و منتشر میشوند، اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید نخستین بار که نام امامرضا (ع) در یکی از مطبوعات مشهد چاپ شده، میانه خبری مربوط به ۱۶ رجب ۱۲۶۸ هجری قمری (۱۶ اردیبهشت ۱۲۳۱ خورشیدی) یعنی ۲۱۳ سال پیش بوده است.
این خبر را که درباره شفا یافتن یک بیمار است، روزنامه «وقایع اتفاقیه» منتشر کرده و نوشته است: «از قراری که نوشته بودند، در یازدهم شهر (ماه) جمادیالثانی، شخصی از زوار خراسان ناخوش شده و مشرف به موت (نزدیک به مرگ) گردیده است. کسان او (خانواده و نزدیکان او) از مشاهده حالت احتضارش، بنای گریه و زاری گذاشتهاند. مادرش از روی کمالِ اعتقاد به اعجازِ جناب امام همام، علیبن موسیالرضا (ع) متوسل به آن بزرگوار شده و گفته است که من از پدران خود به خاطر دارم که اگر کسی در معرض موت باشد و قفل درب ضریح مقدس را در جام آبی شسته، آن آب را به مریض بدهند، شفا خواهد یافت.
کسانِ آن شخص همین عمل را کرده (انجام داده) و چند قطره از آن آب را به گلوی او ریختهاند. از اعجازِ آن بزرگوار (منظور امام رضا (ع) است) و حُسن عقیده ضعیفه مزبوره (مادر بیمار)، حالت احتضار مریض به صحت مبدل شده و از جای خود حرکت کرده و گفته است که بعد از خوردن آبِ مزبور، جناب امامرضاعلیه و علی آبائه آلاف التحیه والثناء را به رایالعین (به چشم) مشاهده کردم و از توجه آن حضرت (ع)، مرضِ من به صحت مبدل گردیده، آثار صحت و قدرت بر حرکت من ظاهر شد. کسانِ او از ظهور این معجزه و صحت یافتن مریض خود، تقدیم شکرگذاری و نذر و نیاز نمودهاند.»
شفای بیمار و شادی مردم
مرتبه دومی که میتوان نام امام رضا (ع) را در مطبوعات خراسان مشاهده کرد، باز هم در روزنامه «وقایع اتفاقیه» است به تاریخ ۱۳ جمادی الاول ۱۲۷۱ هجری قمری (۱۲ بهمن ۱۲۳۳ خورشیدی) که خبرنویسِ آن، دوباره از شفای یک بیمار نوشته است: «از روزنامه خراسان نوشته بودند که محمدهاشم نامِ اصفهانی، نان و ماست میخورده است، در این بین خبر فوت برادرش را به او میدهند، فورا فالج (فلج) و شل میشود. چندی او را مداوا نمودهاند، چاره نشده است. بعد از مایوسی از معالجه التماس کرده است که او را به حرم جنابِ امامرضا (ع) ببرند. کسان (خانواده و نزدیکان) او را به پشت پنجره فولاد بردهاند، بعد از گریه و استغاثه بسیار، در شب جمعه از توجه جناب امام همام شفا یافته، خادمان نقاره شادیانه زدهاند.» ناگفته نماند که در قدیم رسم بوده به وقت شفای یک بیمار، نقارهزنان به نقاره خانه میرفتهاند و با نواختن نقاره شادی، این اتفاق را به زوار و مجاور مشهد اطلاع میداده اند. مردم هم پس از شنیدن صدای این شادیانه در حرم مطهر رضوی جمع میشدهاند.
سومین مرتبهای که نام مبارکِ امامرضا (ع) در یک جریده چاپ شد، با دو نوبه قبل کمی متفاوت است. از این جهت که آنچه در این خبر آمده را خبر نویس روزنامه «حبلالمتین» از روی یک روزنامه خارجی با نام «تایمز» ترجمه کرده و شاید این نخستین بار باشد که نام امام رضا (ع) در یک جریده خارجی چاپ شده است.
کاروانسراهای امن خراسان
ماجرا از این قرار است که حبلالمتین در ۱۴ جمادیالاول ۱۳۰۷ هجری قمری (۱۶ دی ۱۲۶۸ خورشیدی) یک خبر طولانی منتشر میکند با این مضمون که یک خبرنگار لندنی در یک سلسله گزارش با تیتر «وضع حالیه آسیای میانی» گزارشهایی را در توصیف وضع راههای خراسان نوشته است. خراسانی که گویا مرزهایش در این دوران به شدت مورد تاج و تاز و هجوم ترکمانان قرار گرفته بود، آنچنان که وقتی یک عده عکاس فرانسوی در این حدود مشغول عکاسی بودند، توسط ترکمانان به اسارت میروند.
این خبرنگار لندنی در آنچه به رشته تحریر درآورده، خراسان را ناامن میخواند، اما در سطری از همین نوشته، وجود کاروانسراهای امن را هم از قلم نمیاندازد و درباره آنها توضیحاتی میدهد که مترجم حبلالمتین آن را با اصطلاحات قاجاری خود، اینگونه ترجمه کرده است: «اکنون زوار مکه مکرمه و مشهد مقدس در نهایت امن و آسایش از آن معابر هولناک گذشته، در کاروانسراهایی که سیصد سال پیش از این، شاه عباس بزرگ صفوی و سایر خیران ساختهاند به استراحت تمام منزل نموده، به سوی اوطان (جمع وطن) خود میگذرند (میروند).»
او در ادامه وقتی میخواهد قدمگاه را توصیف کند نیز چنین آورده است: «به اعتقاد ایرانیان حضرت امامرضا (ع) در هنگامی که تشرف فرمای خطه توس بودند در منزل آهوان، با آهویی متکلم (همصحبت) شده و با آن حیوان سئوال و جواب کرده، در موقع (مکانی) مشهور به قدمگاه نیز از زیرِ پای مبارک آن حضرت (ع) چشمه آبی روان شده و این هر دو موقع در نزد ایرانیان از مواقع (مکانهای) بسیار محترم و مبارک است.»
علی سعیدیان
به آسمان رود و کار آفتاب کند
پور بوتراب(پسرابوتراب)
دور مران از در و راهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اِذن به یک لحظه نگاهم بده
تنها دلخوشی ما توی این روزهای تلخ همین آقای مهربان بوده و هست