«تلاوت» یک اثر معرفتشناسانه است. قادر طهماسبی در این رمان تلاش کرده است با دیدی تازه در هر فصل، تجربه نویی از نویسندگی را به نمایش بگذارد ، شخصیتهای رمان همه اثیری هستند و مفاهیمی همچون نگاه، سکوت، درد و غیرت در این رمان ۱۲۷ صفحهای، تشخص یافتهاند.
فضا و زبان داستان شاعرانه است، زبان سرشار از عاطفه و روح شاعرانگی غالب در این اثر، آن را از سایر نمونههایی که تا کنون در قالب ادبیات معنوی عرضه شدهاند، جدا میکند. در این رمان به جای انسان ها این مفاهیم هستند که شخصیت های اصلی به شمار میروند و طی آن داستان درون و بیرون دنیای انسانها بیان میشود.
قادر طهماسبی در نخستین تجربه خود برای خلق رمان، عشق زمینی و آسمانی را در کنار هم قرار داده است و تمایز و تقابل و شباهتهای آنها را برمیشمارد. روایتهای مشهور عاشقانهای چون «لیلی و مجنون» و «خسرو شیرین» هم در حاشیه این رمان قرار گرفتهاند و ایفای نقش میکنند.
در انتهای رمان«تلاوت» یک مثنوی با نام «سیری در خویشتن» آمده است که به شیوه تمامی مثنویهای طهماسبی، لبریز از احساس است. یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای رمان «تلاوت»، بازخوانی روایات کهن است. که باب طبع بسیاری از خوانندگان معاصر نیز هست. طهماسبی هم از همین شیوه و نگرش، نهایت سود را جسته است تا مخاطب امروزین را با خود همراه کند.
نویسنده ی این کتاب می گوید، داستان تلاوت با نام حضرت زهرا (س) شروع میشود و در انتها نیز به واقعه کربلا میرسد؛ اما کلیت زندگی انسان در آن بررسی میشود؛ زیرا هر انسانی با بهشت مثالی روبهروست و تلاش میکند به آن دست یابد. هر انسانی آیتی از اسم اعظم است که باید خود را تلاوت کند و این موضوع در این رمان به شکلی داستانی روایت میشود.
رسیدن به خویشتن خویش و درک آگاهی از این شناخت است که داستان این رمان را شکل میدهد. در این رمان، از شاخ و برگ دادنهای بیهوده دوری نموده و به صورتی کاملا فشرده به روایت خودم پرداختهام. در سالهای گذشته در کشور ما حوادث تلخی رخ داده که جامعه را به سوی خشونت سوق داده است. هر چند این حوادث در زمان جنگ نیز رخ میداد، اما فضای عمومی جامعه هرگز تا این حد خشن نشد. به دلیل همین فضای نه چندان دلچسب تصمیم گرفتم در رمان «تلاوت» دست به دامان معرفت شوم و داستان را از طبیعت آغاز کنم.
بریدهای از کتاب تلاوت
و این کلبهای است که من آن را به کارگردانی حسی غریب و با اقتباسِ کودکانه طرحی از بیت الاحزان، آن غمکده بزرگ، بنا کردهام. باشد که به قداست الهه بیتای عبودیت، بانوی فرشتگان و فرشتهسیرتان و به احترام نام بیغروبش، فاطیما، آیاتی از اسم اعظم در آن گرد آیند و خود را تلاوت کنند. شاید اقیانوس آن رحمت بیکرانه به تلاطم افتد و حادثهای متولد شود و متولد شد. و به کلمه متولد شد رسیدم. در آن عمیق شدم...