در روزهای تکاپوی نوروز وقتی عطر شب بو و نقل بیدمشک در خانهشان پیچید، دعوای خواهر و برادری بالا گرفت و خلق همه را تنگ و کامشان را تلخ کرد.
اما وقتی چند روز بعد از این درگیری مرد جوان ۳۷ ساله به کام مرگ فرو رفت، شوک و ناباوری هم بر خشم و ناراحتی آنها اضافه شد.
دوم فروردین امسال مادر خانواده با اعلام شکایت از داماد خود تقاضای رسیدگی به مرگ مشکوک پسرش در خانهشان واقع در محله اتابک را کرد.
به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار محمد وهابی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت و دستور بازداشت داماد خانواده صادر شد.
مادر داغدیده در طرح شکایت خود گفت: «درگیری بین دختر و پسرم سبب شد که داماد خانواده هم با پسرم درگیر شود. دخترم لنگه دمپایی به سمت برادرش پرتاب کرد و نزاع دامادم با پسرم به داخل کوچه کشیده شد و در آنجا دامادم ضربهای با چماق به سر پسرم زد. بعد متوجه شدم که حال پسرم خوب نیست. از او خواستم که با هم به درمانگاه برویم، اما او گفت دارو میخورد و میخوابد. کمی هم حالت تهوع داشت و زود خوابید. روز بعد از خواب بیدار نشد.»
در حالی که شاکی احتمال میداد پسرش در اثر ضربه چماق جان باخته باشد، تحقیقات تیم جنایی روی پرونده آغاز شده و داماد خانواده به عنوان متهم بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
در حالی که بررسیها نشان میداد پسر جوان ۴ روز بعد از درگیری با خواهر و داماد خود جان باخته است، بازپرس پرونده دستور آزادی متهم با قرار وثیقه را صادر کرد تا نتیجه معاینه پزشکی قانونی مشخص شود.
ادامه این گزارش را در گفتوگوی متهم با خبرنگار ما بخوانید.
ماجرای درگیری شما با برادرزن چه بود؟
روز حادثه ما در خانه مادر خانمم بودیم که خانمم با برادرش جر و بحثشان شد. وقتی دعوا بالا گرفت دیدم که برادرزنم به سمت خانمم رفت و من برای اینکه روی همسرم دست بلند نکند سمتش رفتم تا جلوی او را بگیرم. او خیلی عصبانی بود و با من درگیر شد.
درگیری همسرت و برادرش به چه دلیل بود که دعوا بالا گرفت؟
گوشی همسرم در خانه مادرش ناگهان ناپدید شد! برادرزنم سابقه دستبرد به وسایل ما و حتی وسایل مادرش را داشت. برای همین همسرم به او گفت گوشی را بدهد او هم ناراحت شد و کار به پرخاشگری و درگیری رسید.
در جریان درگیری به او ضربه زدی؟
من میخواستم از خانه بیرون بروم. چون هردویمان بشدت عصبانی بودیم، اما او با یک چوب دنبالم آمد و در کوچه دوباره با هم درگیر شدیم. من چوب را از او گرفتم و چند ضربه به پای او زدم، اما ضربه به سرش نزدم.
وقتی متوجه شدید که فوت کرده احتمال ندادید شاید به خاطر درگیری باشد؟
نه اصلاً! چون چهار روز بعد از درگیری با من بود و من و همسرم حتی در مراسم ترحیم او هم شرکت کردیم. برادرزنم اعتیاد داشت،۱۵ سالی میشد که مصرف کننده مواد مخدر بود. فکر میکردم شاید به همین دلیل باشد.
دفعات قبل که به وسایل شما دستبرد میزد چه برخوردی میکردید؟
گاهی به روی خودمان نمیآوردیم، اما این بار کفر همسرم بالا آمد. حتی مادر همسرم هم از این رفتار پسرش در امنیت نبود و طلاهایش را در خانه ما به امانت گذاشته بود.
رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا در دستور رسیدگی بازپرس جنایی قرار دارد.