در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئههای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشههای نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربهای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.
یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تا بدین روز همواره مورد تحریک دشمنان قرارگرفته، قوم کرد و منطقه کردستان بوده است.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یکماهه گروگانگیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.
بدون شک بررسی تلاشها و اقدامات انجامشده برای آزادسازی سنندج، یادآور ایثارگریها و مجاهدتهایی است که برای حفظ آبوخاک میهن اسلامیمان انجامشده و سرمشقی برای نسل امروز و نسلهای آینده ایران در حفظ یکپارچگی و وحدت ملت ایران است:
(در ابتدای انقلاب) درحالیکه جمهوری اسلامی ایران در معرض تهدیدهای گوناگون داخلی و خارجی قرار داشت، در ناحیه کردنشین ایران نیز درگیریهای خونین در جریان بود.
در چنین اوضاعی گروههای مسلح غیرقانونی در سلماس، بهخصوص در دره قاسملو و نقده به آدمربایی، گروگانگیری، کمین و راهبندانهای متعدد میپرداختند و بهاینترتیب به ارتش و نیروهای عادی مردمی در حال تردد تلفاتی وارد میکردند.
باوجود اتمامحجت مسئولان بلندپایه، بیشتر رهبران گروههای آشوبطلب، بیتوجه به مواضع آشتی جویانه نظام و حتی محافظهکارانه برخی از اعضای کادر رهبری گروه متبوعشان، سرسختی و لجاجت به خرج دادند و بهسرعت برای رادیکالیزه کردن اوضاع عمومی کردستان گام برداشتند.
فشار گروههای مسلح غیرقانونی بر مردم کردستان به حدی بود که مفتی زاده، یکی از رهبران مذهبی شهر سنندج که به دلیل اختلافات فرقهای با جمهوری اسلامی از در مخالفت با حکومت برآمده بود؛ در مصاحبهای با روزنامه انقلاب اسلامی گفت: این گروههای تازه به دوران رسیده، این فرصتطلبها، خیلی خطرناکتر و بیمنطق ترو غیرانسانیتر از رژیم پلیسی پهلوی، جلوگیری از تبلیغ میکنند. به خانههای مسلمانان می ریزندو کسی یک حرف برخلاف تمایلات آنها بگوید، شکنجه میکنند.
با توجه به اینکه در فروردین ۱۳۵۹ پیوسته اخبار حاکی از ورود سلاح و مهمات از مرز عراق به داخل ایران میرسید، بستن سرتاسر نوار مشترک مرزی بهمثابه دغدغهای ملی در دستور کار نظام قرار گرفت. این اخبارها و گزارشها، زمینهسازی و نزدیک بودن تجاوز همسایه غربی را نشان میداد.
در این زمان، پیش از هر واکنش جمهوری اسلامی ایران، ارتش عراق به جابجایی ستونها و ادوات نظامی در سطح وسیع و تقویت پاسگاههای مرزی خود اقدام کرد.
با توجه به اینکه در آن زمان، روند و سطح آمادگی ارتش بعث با توان ارتش جمهوری اسلامی قابلمقایسه نبود، سرعت عمل در تدابیر پدافندی، تا حد زیادی میتوانست این عقبماندگی را جبران کند. ضمن اینکه مأموریت ذاتی ارتش ایران، مقابله با تجاوزات خارجی و دفاع از سرحدات کشور بود.
بنابراین دو گردان از نیروهای ارتش در روزهای پایانی فروردین ۱۳۵۹ از راه زمین وارد فرودگاه سنندج شدند و پس از هماهنگی با فرمانده و ستاد لشکر ۲۸، قصد عبور از سنندج و حرکت به سمت دیواندره و سقز را داشتند تا از آنجا عازم بانه و سردشت شوند.
گروههای جداییطلب (عمدتاً کوملهها و دموکراتها) که در دیگر شهرهای ناحیه کردنشین، همزمان با آغاز شرارتهای مرزی عراق، از نقل و انتقالات ارتش ایران جلوگیری کرده بودند، این بار نیز با پوشش تبلیغاتی مردمفریب، درصدد برآمدند تا پیش از نزدیک شدن ستون نظامی یادشده به سنندج، مانع حرکت آن شوند.
چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۵۹، ارتش در تکاپوی انجام مأموریت
ستون نیروهای ارتشی، روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۵۹، پس از عبور از فرودگاه در ورودی شهر، در امتداد خیابان پاسداران، راه خود را بهسوی پادگان لشکر ۲۸ کردستان ادامه داد تا پس از ارتزاق و تعویض نیرو در این پادگان، بهسوی سقز و سپس مرز بانه حرکت کند.
درحالیکه فاصله زیادی تا دو میدان اصلی شهر نداشتند و به پادگان نزدیک بودند، درست در حوالی ساختمان شهربانی، حدود ۴۰۰ متری میدان آزادی، سیلی از جمعیت در برابر ستون ظاهر شد. بیشتر این اجتماعکنندگان، دانش آموزان بودند، ولی رفتهرفته، هرچه کفه تبلیغات گروهها سنگینتر شد، اقشار دیگر نیز به آنها پیوستند.
در این میان، زنان، فرزندانشان و حتی گهواره آنان را مقابل تانکها قرار دادند تا از حرکت ستون ممانعت کنند. روزنامه کیهان به نقل از دفتر چریکهای فدایی خلق؛ شاخه سنندج نیز اهداف اعلامشده ستون کشی نظامی را یک بهانه و در جهت تکمیل محاصره نظامی و اقتصادی کردستان دانست. تلاشهای سازمان کومه له نیز همراه سازمان چریکهای فدایی خلق در دامن زدن به هیجانات یادشده صدچندان شد، زیرا کومه له در پنهان تنها به خلع سلاح ستون فکر میکرد.
پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۵۹، سنندج گروگان جداییطلبان
روند وخیمتر و اضطراری شدن اوضاع که از روز گذشته یعنی ۲۷ فروردین ۱۳۵۹ شروع شده بود، در روز و شب بعد نیز ادامه داشت. گروهی از افراد مسلح در نقاط حساس شهر موضع گرفتند و مراکز استقرار نظامیان در پادگان، باشگاه افسران و فرودگاه را به محاصره کامل درآوردند.
محاصره پادگان، بهخصوص باشگاه افسران تنگتر و تنگتر شد. خانههای مسکونی طرفداران جمهوری اسلامی و مسلمانان شهر آماج یورش قرار گرفت. تمام راههای ورودی و خروجی شهر، مسدود و هرگونه رفتوآمد خودرو و افراد مشکوک در خیابانها و جادههای فرعی با تفتیش عوامل مسلح وابسته به گروههای غیرقانونی همراه شد.
این تحرکات و تشدید فضای امنیتی در شهر، باورهای کاذب و اذهان مردم را به اینسو سوق داد که گویا واقعاً خبری هست و برای کشتار مردم به دست ارتش برنامهای وجود دارد.
یکی از مسئولان استانداری از ادامه مذاکرات با مردم شهر خبر داد و اعلام کرد: تلاش استانداری، لشکر ۲۸، گروههای سیاسی و مردم این است که در شهر سنندج خونریزی نشود و درعینحال، ارتش نیز امور و وظایف خود را بتواند انجام دهد.
دراینباره فرمانده لشکر ۲۸ گفت: با تمام کوششی که از طریق لشکر و بهوسیله مسئولان استانداری بهعملآمده است، گروههای مسلح در برابر عبور ستون ارتش کماکان مقاومت میکنند.
سرانجام در این روز، رئیسجمهور (بنیصدر) در مقام فرمانده کل قوا، پیامی به شرح زیر خطاب به مردم سنندج صادر کرد:
اطلاع یافتم در سنندج عدهای، مانع رفت و آمد واحدهای ارتش جمهوری اسلامی ایران که بهمنظور جابهجا کردن گروهها و افراد خویش و رفتن به مرز برای دفاع از کشور، به سنندج واردشده بودند، شدند.
کسانی که مدعی بودند حاضرند در کنار ارتش با مهاجمان خارجی بجنگند، این نوع رفتار از خود نشان میدهند. من از مردم سنندج میخواهم به اینگونه گروهها که آشکارا نقش ستون پنجم خارجی را بازی میکنند و در امر دفاع از کشور ما سنگاندازی میکنند، میدان ندهند و خود با آنها مقابله کنند.
منبع: ایسنا