میخواستم به عنوان شنونده همیشه حاضر باشم، اینبار هم همینطور شد. البته مکالمههایشان هم داشت خوب پیش میرفت که باعث شد در اعماقی از موضوعات و افکار غوطهور شوم، صحبتهایشان اینطور بود که یکیشان در صفحات مجازی شخصی را دیده که استایل مانکنی گرفته و کتابی را با لباسهایش سِت کرده و کلی هم لایک گرفته، هی با دغدغه اجتماعی که مدنظرش بود داشت میگفت «چرا باید یک نفر رنگ لباسهاش رو با کتاب هماهنگ کنه و باهاش عکس بندازه تازه آن هم کتابی که موضوع عمومی نداره و تخصصی یه حوزه بیربط هست، اما چون رنگش هارمونی با تیپ و قیافهاش داشته عکس گرفته و اون رو با دیگران به اشتراک گذاشته».
دوستش هم سعی میکرد جنبه مثبت داستان را ببینید و میگفت «بعضی مواقع شبکههای اجتماعی به آدمها فرمان میده که شخصیت نمایشیشون رو بروز بدن و این نمیتونه دست خودشون هم باشه شاید هم نمایش دادن به نوعی ادا درآوردن باشه و کارشون سطحی جلوه کنه، اما خب نمیتونیم به این نتیجه هم برسیم که اگه با کتاب عکس میگیرن اونا رو آمهای سطحی درنظر بگیریم، چون ما قیاس درستی نمیتونیم داشته باشیم شاید کتابخون باشن و یکی دیگه از علاقهمندیهاشون هم همینه که در کنار کتاب خوندن عکس تزئینی با کتاب هم داشته باشن».
کتابخوانی یا کتابنمایشی!
حس کردم حدوسط گرفتن و دیدگاه مثبتاش ذهن آن یکی دوست را ملتهب کرده است و با جدیت خاصی در جوابش میگفت، «این جنبه نمایشی اگه خودشون رو اذیت نمیکنه ما را به سختی آزار میده مگه میشه کسی که اهل کتاب و کتابخونی و مطالعه باشه این نوع حرکات نمایشی رو بپسنده و چند تا کتاب بگیره دستش و عکس بگیره باید بره با اکسسوریهای مختلف و دکوریجات عکس بندازه بالاخره وجه نمایشیاش هم بیشتره!»
دوستش حرف جالبی زد، گفت «بالاخره کتاب ادای فرهیختگی هم بهش میده، اما قرار نیست با این ادابازیها و وجه نمایشی این افراد با کتاب بگیم این نوع رفتارها و حرکات در جامعه آسیبزننده به فرهنگمون به حساب میآد، درسته که رفتارهاشون تناقض آمیزه و با المانهای فرهنگی سعی در نمایشی کردن موضوع فرهنگی دارند، اما خب آسیب چندانی ندارن این افراد، چون دوست دارن توجه دیگران را به خودشون جلب کنن از کتاب برای عمیق نشون دادن خودشون استفاده میکنن».
جنبه نمایشی تنها برای جلب توجه است؟
چقدر مبحثشان خوب بود و چقدر سوژه جالبی را برای صحبت کردن انتخاب کرده بودند آن دوستی که نیمه پُرلیوان را میدید به نکات قابل توجهای اشاره کرد برخی از آدمهایی که جنبه نمایشی بالایی را به واسطه بلاگر شدن در صفحات مجازی دارند هدفی غیر از کسب توجه و تایید دیگران در زندگی ندارند.
خیلیها هم این دست از افراد را شبیه به ماشینهای قشنگی میدانند که قسمتهای لازم برای حرکت کردن را دارند، اما هیچکاری به غیر از ماندن پشت ویترین و خودنمایی انجام نمیدهند.
تناقض و ناهمخوانی بازیهای فضای مجازی
البته امکان دارد این جنبه نمایشی بودن نکاتی را به لحاظ روانشناسی داشته باشد که یکی از کارشناسان این حوزه به خبرنگار تبیان میگوید، بازیهای روانی در به نمایش گذاشتن این نوع رفتارها وقتی اتفاق میافتد که ظاهر رفتار با باطن آن همخوانی ندارد، تناقض و ناهمخوانی اساسیترین مسئله در بازیهای ارتباطی است.
مثلا وقتی کسی مشغول نقش بازی کردن میشود، در حقیقت چیزی را به نمایش میگذارد که نیست و مخاطب هم با خود غیرواقعی او مواجه است. این بازیگری نیازمند ابزار است ابزاری که شخصیت مدنظر را بسازد تا خوب دیده شود حتی لایکخور خوب و گستردهای داشته باشد.
یک روز مدگرایی افراطی مثل پیرسینگهای متعدد وسیله میشود، یک روز مریضی ابزاری برای ابراز وجود اینا اشخاص است و روز دیگر نقش هنرمند بودن و روز دیگر فرهیخته بودن به واسطه کتاب در دست گرفتن و نقش فرهیختگی گرفتن، بالاخره مهم توجه است.
شانیت کتاب با جنبه نمایشی افراد زیر سوال نمیرود
ساز در دست این افراد فرقی نمیکند با کتاب عکس گرفتن یا جلوی آینه ایستادن و آرایش کردن همهاش یک چیز مشترک دارد و آن اداست! بازی است. الکی است. اصرار بر نمایش همراهی با کتاب یا ساز یا هر المان دیگری، فقط نمایش است، نه بیشتر. از فردی که اهل نمایش دادن است و از اتفاق، با کتابی که در دست گرفته و ژستی که میخواهد بگوید من کتابخوان هستم، کافی است درباره موضوع آن کتاب و محتوای آن سوال کنیم. پاسخهای کوتاه و مبهم و کلی خواهد داد که نشاندهنده نمایشی بودن و عمیقنشدن او است.
در عوض کسی که واقعا اهل کتاب است، احتمالاً کمتر دنبال نمایشهای کتابخوانی است؛ چون نیازی به نمایش ندارد. کافی است چند دقیقه هم پای صحبت یک کتابخوان واقعی هم بنشینیم تا به چشم ببینیم هر گردی گردو نیست و نمایش کتابخوانی از کسی کتابخوان نمیسازد.
البته باید بگویم که مشکل حتی شوآف نیست. مشکل توجهطلبی افراطی و اهمیت قضاوت مردم است. عکسهای کتابی که صرفاً ژستهای جذابی دارد و به راحتی تناقضهای خودش را آشکار میکند، شاید خیلیها بگویند این موضوع آسیبزا است و شانیت کتاب را زیر سوال میبرد، اما این حقیقت را بگویم که که این اتفاقات به شأنیت کتاب ضربه نمیزد، بلکه خود شخص را زیر سؤال میبرد.
منبع: تبیان