شب است و ظلمت و تاریکی، رهگذران در دل سیاهی شب سی و نهمین روز از بهار ۱۴۰۲ در نزدیکی میدان سهگوش سبزوار در حال عبور و مرور هستند.
دو دختر در حال حرکت هستند که دو مرد جوان به آنان نزدیک میشوند. یکی از دو مرد جوان دست دخترک را میکشد و قصد دارد او را با خود ببرد؛ بین آنان تنشی رخ میدهد، بسیاری بیتفاوت هستند و نمیخواهند واکنشی نشان بدهند.
آنطرف خیابان پدری در انتظار دخترش ایستاده و ناگهان اتفاقات آنسوی خیابان نظرش را جلب میکند، مرد جوان که غیرت و دینداریش اجازه نمیدهد از کنار مزاحمت برای دختران ایران زمین بی تفاوت بگذرد، به سمت آنان میرود.
اصابت ۶ ضربه چاقو و ادامه مقاومت
«حمیدرضا الداغی» جوان غیرتمند سبزواری برای دفاع از دختران جوان وارد میدان میشود و مزاحمان را عقب میراند، اما دو جوان مزاحم قصد ندارند دست از سر دختران بردارند و هر دو با چاقو به حمیدرضا حمله میکنند.
اصابت ۴ ضربه چاقو به پشت سر و دو چاقو به قلبش باز هم مانعی برای دفاع از دختران نمیشود؛ او تک و تنها در میدان برای دفاع از ناموس کشورش ایستاده و تا آخرین لحظه مبارزه میکند؛ اصابت چاقو مانعی برای خالی کردن میدان نمیشود. دو جوان چاقو به دست که ایستادگی و مقاومت او را میبینند در نهایت فرار میکنند.
اصابت چاقو به قلب جوان خوش غیرت سبزواری و خونریزی توان او را کم کرده و نای ایستادن را از او گرفته است؛ با رسیدن حمیدرضا به بیمارستان، به کما میرود و ساعتی بعد خبر شهادتش از طریق دادگستری سبزوار اعلام میشود.
دستور سریع رئیس دادگستری خراسان برای پیگیری
به دنبال انتشار خبر مجروح شدن این آمر به معروف در سبزوار بلافاصله رئیس کل دادگستری خراسان رضوی به دادگستری سبزوار دستور پیگیری سریع ماجرا و روشن کردن ابعاد حادثه و دستگیری ضاربین در کمترین زمان را صادر میکند.
آفتاب نهمین روز از اردیبهشت ماه در حالا بالا آمدن است که نیروی انتظامی دستبند را بر دستان ضاربین آمربه معروف میزند و ضاربین در کمتر از ۱۰ ساعت به مراجع قانونی و قضائی تحویل میشوند.
با شهادت امر به معروف در بیمارستان سبزوار، این موضوع ابعاد گستردهتری پیدا کرده و انتشار خبر شهادت وی در پاسداری از ناموس کشورش، مرزهای شهرستانی و استانی را میشکند و باعث جریحه دار شدن احساسات مردم آزاده سراسر کشور میشود.
اسوه غیرت در عصر تهاجم فرهنگی
مسئولان شهرستان سبزوار روز دهم اردیبهشتماه در منزل شهید امر به معروف این شهرستان حاضر شدند که امام جمعه سبزوار در حاشیه دیدار با خانواده شهید الداغی، اظهار کرد: شهادت آمر به معروف در حمله ددمنشانه دو نفر سابقه دار شرور که در حال مزاحمت برای نوامیس مردم بودند باعث شده تا این شهید عزیز اسوه غیرت در عصر تهاجم فرهنگی و مروج عفتی باشد که در رگهای مردم این سرزمین جاری است.
وی ضمن تسلیت به خانواده آن مرحوم و همسرش افزود: ما از مسئولان قضائی خواستار برخورد سریع و بازدارنده هستیم به نحوی که از این پس کسی جرأت اینگونه مزاحمتها را نداشته باشد.
به سراغ برادر این شهید غیور سبزواری میرویم تا با ویژگیهای اخلاقی و رفتاری شهید حمیدرضا الداغی بیشتر آشنا شویم.
قهرمانی در میادین ورزشی، پهلوانی در زندگی اجتماعی
احسان الداغی در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه برادرم متولد ۲۷ شهریور ۱۳۵۶ است و با همدیگر در تربت جام درس خواندهایم و در بسیاری از صحنههای زندگی و در کلاسهای آموزش رزمی با همدیگر تمرین میکردیم، اظهار کرد: بعد از اینکه مرحوم برادرم در مبارزات رزمی باعث شکسته شدن دماغ یکی از دوستانش شد، با روحیه لطیفی که داشت ورزش تکواندو را کنار گذاشت و با همدیگر در منزل جودو کار میکردیم.
وی با اشاره به ادامه ورزش در میادین هندبال و کسب مقامهای ورزشی توسط برادرش، افزود: رشته تحصیلی شهید در مقطع کارشناسی، علوم اجتماعی بود، ولی بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، اقدام به دریافت مدرک نقشه کشی ساختمان از فنی و حرفهای کرد و در مغازهای روبروی شهرداری سبزوار مشغول کار شد.
برادر شهید امر به معروف در پاسخ به سوال خبرنگار مهر از وی درباره وقایع شب شهادت برادرش توسط اراذل و اوباش، خاطرنشان کرد: در آن شب مرحوم برادرم به دنبال تنها دختر ۱۵ سالهاش از کلاس رفته بود که با شنیدن درخواست کمک دو دختر سبزواری در مقابل اراذل و اوباش که قصد مزاحمت برای آنان را داشتند، وارد میدان میشود و در مقابل دو مرد شرور از دختران جوان دفاع میکند.
وی با بیان اینکه حمیدرضا تاب دیدن ظلم به دیگران را نداشت و جلو ظالم میایستاد، افزود: یک بار در زمان تحصیل در تربت جام برخی افراد در حال آزار و اذیت یک فرد بودند که حمید رضا در مقابل آنها ایستاد و از او دفاع کرد و پای هزینههایش ایستاد.
همچون برادرم جانم را فدا میکنم
الداغی با تأکید بر اینکه اقدام برادرم در دفاع از دختران این مرز و بوم قابل تحسین است، اضافه میکند: قلبا کار برادر شهیدم را تأیید میکنم و اگر هزار بار در چنین مواقعی حاضر باشم من نیز حاضرم جانم را فدای حفظ ناموس کنم و حافظ دختران ایران زمین در مقابل اراذل و اوباش باشم.
وی با اشاره به نحوه شهادت حمید رضا، گفت: ضاربین با زدن ۴ ضربه چاقو به پشت برادرم و همچنین زدن دو ضربه چاقو به قلب و ریه او باعث شهادتش شدند، ولی حمیدرضا تا آخرین لحظه مقابل آنان مقاومت کرد.
وی اضافه کرد: مطابق گزارش اولیه پزشکی قانونی، اصابت چاقو به ریه و قلب و پارگی طحال عامل اصلی شهادت برادرم بوده است.
نمونه کامل از ادب، متانت و مردمداری
در ادامه با یکی از همسایههای شهید گرانقدر همصحبت میشوم، آقای ملکوتی فر، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار است که سالها همسایه حمیدرضاست و او را میشناسد.
وی با بیان اینکه این شهید والامقام همسایه روبروی ما هستند، گفت: از لحاظ ادب و متانت یک انسان تمام و کامل بود که رفتاری بسیار مؤدبانه، مهربان و عاقلانه داشتند.
وی با اشاره به اینکه این شهید گرانقدر همیشه مراقب بود آسیبی به همسایههایش وارد نشود، افزود: از لحاظ محبت به دیگران و حفظ حقوق دیگران و احترام به همسایهها، ما و همسایهها برای این شهید گرانقدر شهادت میدهیم همواره ملاحظه همسایههایش را داشت.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: شهید الداغی فردی است که با درخواست کمک دختران این آب و خاک تا پای جان برای دفاع از آنان ایستاد، از آنان دفاع کرد و جانش را برای حفظ ناموس این کشور در مقابل اراذل و اوباش فدا کرد.
وی که برای از دست دادن چنین دوست و همسایهای منقلب بود، اضافه کرد: گمان نمیکنم بسیاری از افرادی که حتی آثار مکتوب و غیر مکتوب درباره غیرت و غیرتمندی دارند، این مقدار غیرت در عمل داشته باشند و برای حفظ ناموس جانفشانی و ایثار از خودشان نشان بدهند و جانشان را فدا کنند.
با شهادت آمر به معروف در سبزوار موجی از نفرت از اراذل و اوباش در این شهر شکل گرفت و بسیاری از مردم در اقدامی خود جوش با گل باران محل شهادت آن شهید گرانقدر در سبزوار، خواستار برخورد مسئولان به دور از نگاه تک بعدی و تک محوری به این پرونده و جلوگیری از وقوع چنین حوادث تلخی در دارالمؤمنین سبزوار و کشور شدند.
منبع: مهر