برخی حرفها مستقیم میروند مینشینند روی طاقچه دل آدم، مثل همین حرفهای «حجت الاسلام عالی»، آنجا که گفته بود: «یکی از چیزهایی که برکت که هیچ، جذبههای خدا را میآورند برای آدم و آدم را میبرند بالا و آدم محبوب خدا میشود و زندگی آدم زیر و رو میشود، انجام عمل صالح در لحظه هست. حاج آقا عمل صالح را شنیده بودیم؛ در لحظهاش دیگر چیست؟! یک لحظههایی برای آدم پیش میآید که واقعا یک لحظه بیشتر نیست اگر از آن استفاده کردی و توانستی یک کار به موقعی که باید آن جا انجام دهی، انجام دادی آن وقت میکِشند و میبرندت بالا. زندگیت زیر و رو میشود، برکت که هیچ، آن وقت خروار خروار جذبههای خدا میآید در زندگی تو. اما اگر در آن لحظه نتوانستی این عمل را انجام دهی، جا ماندی، اینقدر این لحظه سریع میگذرد، مثل یک نسیم میماند، نسیم را اگر استفاده کردی، کردی. نسیم که نمیایستد میرود. این عمل صالح که میگویم، خیلی در ذهنتان کار بزرگی نیاید، گاهی یک کاری هست که نیتش پاک است، گاهی دست یک کسی را گرفتن، گاهی آبروی کسی را خریدن...»
بیشتربخوانید
خوب که نگاه میکنیم، میبینیم کم نیست روایتهای عبرت آموز از افرادی که همان یک لحظه طلایی را دَریافتند و عوضش همه جوره دُر یافتند. مثلا همین مسجد سید معروف اصفهان، که قبر «سید محمد باقر شفتی» در آنجاست، مسجد هم به خاطر اوست، ماجرایش طبق قول «حجت الاسلام عالی» از این قرار است که: «ایشان زمان قاجار فقیر محض بود، یک مرتبه بعد از مدتها یک پولی گیرش آمد، گوشت خرید، در راه که داشت میآمد دید یک سگی به قدری لاغر است که انگار استخوان هایش هم معلوم است، ایشان گوشتی که در دستش بود، درست انداخت جلوی سگ، یعنی نایستاد که معامله کند با خدا. آن سگ گوشت را خورد. انگار با گوشه چشم میخواست از او تشکر کند. از آن به بعد زندگی سیدشفتی از این رو به آن رو شد. این مجتهد مسلم حکومت داشت در اصفهان. ثروتش به قدری بود که وقتی فقرا میآمدند در خانه او چنگ چنگ پول میداد به مردم، نمیشمرد. ثروت عجیبی خدا به او داد. حکومت قاجار بدون اجازه او در منطقه اصفهان نمیتوانست کاری بکند، اینقدر محبوب بود. این همان آدم یه لا قبایی بود که در نجف هیچ چیز نداشت، یک عمل صالح در یک لحظه کرد این طور زیر و رو شد.»
نمایی از مسجد سید اصفهان. سید شفتی در ازای زندگی که به یک سگ و توله هایش بخشید، صاحب ثروتی زیاد شد و با پول هنگفتی که در هر بار تجارت پارچه عایدش میشد توانست این شاهکار معماری قرن سیزدهم را بنا کند. (قبر سید هم همانجاست)
نکته مهم ماجرا این جاست که عمل صالح در لحظه، لزوما هم یک کار خارق العاده نیست. گفتگویی داشتم با مادر شهید «نادر فهندژ»، وقتی از او پرسیدم به نظر خودتان کدام کار یا نیت شما باعث شد که لطف خدا و منزلت مادر شهید شدن شامل حال شما شود، سوالم را این گونه جواب داد: «قطعا در درجه اول همه لطف خداست، اما من از دوران جوانی تا الان که سن و سالی از من گذشته کار کوچک ثابتی را انجام میدادم و آن این بود که هر روز صبح برای پرندگان اطراف خانه مان دانه میریختم و هنوز هم هر روز صبح، اولین کاری که قبل از شروع کارهای روزمره انجام میدهم همین است، سعی میکنم قبل از صبحانه خوردن خودم این کار را انجام دهم.»
کمی جلوتر برویم، صحبت دوستان شهید «آرمان علی وردی» بحث انجام عمل صالح در لحظه را قابل تامّلتر میکند، دوستان این شهید گفته بودند شب قدر سال قبل، توی هیئت گفتند یک نفر نیاز است که بچههای کوچک را از دم درببرد تا مهدکودک هیئت. همه گفتیم ما میخواهیم قرآن سربگیریم وقبول نکردیم. اما آرمان قبول کرد و کل شب احیا فقط دم در ایستاده بود و بچهها را تا مهدکودک میبرد!
البته کم نیستند آدمهای معمولی دور و برمان که خوب هوای لحظههایشان را دارند. مثل «احمد منصوب»، همان هنرمند نقاش و کاربلد، که شب قدر بیست و سوم همین امسال از ابتدای مراسم احیا، با تابلویی بزرگ و تجهیزاتش در صحن قدس حاضر شد تا در شب احیایی که فردایش هم راهپیمایی روز قدس شب زنده داران لازم بود، اثری چشم نواز و البته روح نواز خلق کند از چهره سه شهید راه آزادی قدس و مقاومت یعنی «حاج قاسم سلیمانی»، «عماد مغنیه» و «فتحی شقاقی»، تا در حد خویش سهمی داشته باشد در به وجود آوردن حال خوب و تصمیم خوب برای زائرین شب زنده دار. احمد منصوب کارشناسی ارشد نقاشی خوانده، وقتی از او پرسیدم فرض کنید قرار باشد امام رضا علیه السلام در قبال خلق این اثر دلنشین، یک در خواست شخصی تان را برآورده کند، خواسته تان چیست؟ هنرمند خوش سلیقه و کاربلد گفت: «تمنّا دارم خادم افتخاری کفشداری حرم، اما رضا (ع) بشوم، امید که به لطف و کرمش محقّق شود.». خدا را چه دیدید، شاید هم اجر دنیوی این هنرمند خوش نیّت و زبردست همین شد.
اثر هنری احمد منصوب در صحن قدس حرم امام رضا-شب قدر بیست و سوم- ماه مبارک رمضان ۱۴۰۲
بازهم جلوتر برویم، به اردیبهشت ماه به همین جمعه پیشین، ساعت نه و نیم شب، در خیابان ابوریحان سبزوار. آنجا که سه پسر افتاده اند به جان دو دختر، یکیشان دستش را چنگک کرده دور مچ دست یکی از دخترها و به زور او را میکشد سمت ماشین. آنجا که «حمیدرضا الداغی» هم میتوانست مثل بعضیها در نهایت با یک وجدان به درد آمده خودش را قاطی معرکه نکند، یا ته تهش زنگ بزند ۱۱۰ یا جای دیگر برای کمک رسانی، یا اینکه حداقل بعداز خوردن اولین ضربات چاقو معرکه را ترک کند و فرار کند، اما شهید خوش غیرت که اتفاقا اینبار نه طلبه بود و نه بسیجی، لحظه طلایی اش را درمی یابد و مردانه وارد معرکه میشود و پناهی میشود برای دخترهای اسیر در دست چند هوسباز، و نه با اتفاق، که با انتخاب، شهید میشود. کاش ما هم هوای لحظه هایمان را بیشتر داشته باشیم به همین قشنگی، به همین زلالی، دقیقا به همین زلالی.
شهید الداغی بازیکن سابق هندبال کشور و عضو تیم دانشگاه تربت جام هم بوده است. نفر اول ایستاده از سمت چپ، شهید حمید الداغی
منبع: فارس
من فقط برام سوال هست چرا دولت با این ارازل و اوباش که چاقو دست میگیرند کاری نداره چرا برای سلاح سرد حکم اعدام وابدنمیزارند الان میبینی بچه ۱۰سال نداره چاقو دستش هست ..
مردم ارامش ورفاه و امنیت میخواند خدایا پناه میبریم به تو
واقعا به جرأت میخوام بگم که تو همچین اتفاقاتی دولت و قانون گذار و قازی خیلی ضعیف ظاهر میشه.
تو تمام استانها شاهد همچین اتفاقاتی هستیم.
اگه قانون بدون هیچ درنگی مزنون اصلی رو بلا فاصله در وسط میدان همون شهر جلوی چشم مردم اعدام کنه و همه این لحظه رو تماشا کنن تا درس عبرتی باشه برای بقیه ، دیگه هیچ کس جرأت نمیکنه به هر دلیلی چاقو کشی کنه و مردم بی گناه رو به قتل برسونه.
بیشتر مردها مثل قدیم غیرت ندارن، مردانی را میشناسم که نوه دارن ولی باز هم چشم به ناموس مردم دارن
خواهر من اون مردانی که شما تشویق به لخت بودن میکنند بخدا دوست شما نیستن یک مشت مریض هوسران هستن به زندگی شخصی آنها نگاه کنید ازدواجهای متعدد ، بودن با زنان و دختران متعدد از ویژگی بارز آنهاست
خود را ارزان نکنید
خوش به حالت باغیرت
دست مارو هم بگیر توفیق انتخاب درست در شرایط سخت رو برای خدا خالصانه انجام بدیم
این کار ای اشرار به حجاب بستگی نداره
منخودم ی خانم چادری هستم
وقتی تو کوچه راه میرم همش بر میگردم به پشتم نگاه میکنم،!!!
شهادت ایشان تابلو ننگی برای طرفدارن بیحجابی و بی دینی و بی عفتی است که اگر بی حجابی برقرار باشد جان عزیزان باید قربانی شود تا امنیت برقرار شود. ایکاش بی کاش افراد غافل متنبه شوند و با دین نجنگند
تو تنها غیرت غیرتمندانه
جوانی را براهش خرج کردی
که دادست خدا اینجور مقامی
تو تنها غیرت غیرتمندانه
جوانی را براهش خرج کردی
که دادست خدا اینجور مقامی
چرا؟
لبیک یا خامنه ای روحی فداک
ماجوانان انقلابی پیرو خط رهبری وآماده دفاع ازناموس وخاک و وطن هستیم
اینهمه آدم رفتن تشییع پیکر شهید ،افراد حکومت بودند؟؟؟؟
این مسئله جامعه رو درگیر خودش کرده....مردم ناراحت شدند....صدا و سیما بیکار بشینه ؟!؟!؟
حکومت الان چه کاره ست؟؟؟؟
دمش گرم...
دقیقاً همین طور است که بیان شد بسیار عالی
تعجبم از یه سری بی غیرت های سلبریتی که میگن غیرت،واژه ای که تو خونشون نیست
خدا رحمتش کنه...خدا زن و بچه ش رو عاقبت به خیر کنه....
متاسفانه موردی با اندک شباهت را دیدیم و با تماس با 110 هیچ جواب قانع کننده دریافت نکردیم تنها به این بهانه که نیرو و ماشین نداریم
بارها اتفاق افتاده زنگ زدیم 110 وقتی کار از کار گذشته و زدن و کشتن و دزدیدن، آقایون تازه سلانه سلانه اومدن... بعد که اعتراض کردیم گفتن مگه چقدر حقوق بهمون میدن که جونمون رو به خاطرش از دست بدیم؟؟؟
اصل و محتوای حرف رو نفهمیدید چسبیدید فقط به پوشش.
این مزاحمت و دزدی ناموس اگر طرف چادری هم باشه ممکن هست براش پیش بیاد