جبهههای غرب غریب است و «بازیدراز» غریبتر؛ اصلاً مظلومیت جبهههای غرب با مظلومیت شهدایش عجین شده است.
بازی درازی که بعثیها در اوایل جنگ آنرا به تصرف خود درآورده و «دیدگاه صدام» را بر بلندای یکی از ارتفاعات صعبالعبور و استراتژیکش بنا کرده بودند و خود صدام هم کلید بغداد را برای بازپس گرفتنش به ایرانیها وعده داده بود.
۲۰ ماهی میشد این ارتفاعات سوقالجیشی با میدان دید و تیر وسیعش که درست در مرکز مثلث قصرشیرین، گیلانغرب و سرپلذهاب قرار گرفته بود به دست متجاوزان بعثی افتاده و در اشغال آنها بود و به تمام مناطق مرزی ما در این قسمت اشراف داشتند.
این ارتفاعات مرکز دیدهبانی منطقه بود و قاعدتاً بازپس گرفتنش هم دشوار؛ در این مدت عراقیها برای دسترسی به مراکز مستقر در قلهها جادهکشی هم کرده بودند و به این ترتیب با در نظر گرفتن پشتیبانی آتش هوایی، دیگر کاری نشدنی به حساب میآمد.
رزمندگان ایران اسلامی در برابر تشکیل خطوط پدافندی و تثبیت دشمن در منطقه بازی دراز در ۶ ماهه نخست جنگ تحمیلی، برای آزادسازی این ارتفاعات به طرح ریزی عملیات شکوهمند بازی دراز اقدام کردند و در راستای تحقق این هدف، عملیات «غرورآفرین بازی دراز» طی ۲ مرحله به اجرا درآمد.
رزمندگان قرارگاه مقدم غرب سپاه پاسداران و ارتش در ساعت ۵ صبح دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ عملیات آفندی را علیه مواضع دشمن در جنوب غربی ارتفاعات بازی دراز آغاز کردند و در ۲ مرحله از دوم تا نهم اردیبهشت ماه و یازدهم تا چهاردهم در منطقه عمومی سرپل ذهاب حماسه آزادسازی بازی دراز را رقم زدند.
در این عملیات ۵۴ دستگاه تانک و نفربر، ۳ فروند هواپیما، ۲ فروند بالگرد و ۲ دستگاه ادوات مهندسی دشمن منهدم شد همچنین ۱۲ دستگاه تانک و نفربر و ۵ دستگاه ادوات مهندسی آنان به دست رزمندگان اسلام افتاد و همچنین در این عملیات ۱۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته زخمی و ۷۰۰ نفر نیز به اسارت رزمندگان کشورمان درآمدند.
یکی از فرماندهان دلاور ارتشی که در عملیات آزادسازی ارتفاعات بازی دراز نقش داشت امیر سرلشکر حسین ادبیان بود.
حسین ادبیان ۲۰ مرداد ماه ۱۳۳۰ در روستای مراد حاصل از توابع شهرستان کرمانشاه متولد شد؛ پس از اخذ مدرک دیپلم، عازم خدمت سربازی شد؛ ورزیدگی و آمادگی جسمانی بالای او سبب شد پیشنهاد ورود به دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش داده شود و از آنجا که وی علاقمند به کارهای نظامی بود وارد مجموعه ارتش شد.
آموزشهای نظامی شهید ادبیان
آمادگی بدنی ادبیان او را از بین نیروهای جذب شده برجسته کرده و تحت آموزشهای پیشرفته نظامی از جمله دورههای تکاوری، چتربازی و عملیات ویژه قرار گرفت؛ با پایان دوره سه ساله دانشکده و پس از فارغ التحصیلی، به پشتیبانی منطقه یک کرمانشاه منتقل شد.
شهید ادبیان با شعلهور شدن جنبش اعتراضی مردم علیه رژیم طاغوت به نهضت مردمی امام خمینی (ره) پیوست و بارها توسط ساواک زندانی و تبعید شد. وی حتی در بهمن سال ۱۳۵۷ در زندانهای ساواک بازداشت بود که پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهکهای ضد انقلاب و تجزیه طلب در مناطق کُردنشین شروع به تحرکاتی کردند که موجب ناآرامیها و درگیریهایی در کردستان شد. شهید ادبیان بر حَسب وظیفه برای مقابله با این گروهکها به تیپ سقز ملحق شد و نقش اساسی در رهایی یگانهای خودی به دام افتاده توسط عناصر ضد انقلاب، ایفا کرد. سپس در روز بعد با سازماندهی و هدایت کارکنان ورزیده تیپ این شهر قبل از اذان صبح در به کنترل در آوردن نقاط مهم شهر سقز شرکت کرد و پس از دستگیری عناصر محارب و ضد انقلاب به همراه قضات به محاکمه آنها پرداخت.
شهادتی ارتشی که زندانی ساواک بود
شهید ادبیان سرانجام در آخرین مأموریت خود در سمت فرماندهی یکی از محورهای عملیات آزادسازی ارتفاعات استراتژیک و صعب العبور بازیدراز واقع در شهرستان سرپلذهاب در استان کرمانشاه در تاریخ دوم اردیبهشت ماه ۱۳۶۰، پس از رشادتها و مجاهدتهای بینظیر در عقب نشاندن نیروهای دشمن از این منطقه مهم و منهدم کردن بسیاری از تجهیزات جنگی و تار و مار ساختن متجاوزان رژیم بعثی، در ارتفاع ۱۱۵۰ متری بازیدراز به محاصره دشمن درآمد و بر اثر تیر مستقیم، شهد گوارای شهادت را به همراه دیگر همرزمان شهیدش در این عملیات از جمله شهید شیرودی و شهید موحد دانش چشید.
توصیههای شهید
ستوان یکم علی قاسمی از نیروهای شهید ادبیان در تشریح عملیات بازیدراز گفت: در میدانی از مین، سیمهای خاردار و پرتگاههای وحشتناک محاصره شده بودیم. مهمات هم به مقدار کافی نداشتیم…، اما پیامهای سروان ادبیان، روحیهها را تقویت میکرد. گاه صدایش را به وضوح میشنیدم که فریاد میکشید «ایستادگی کنید باید این سنگرها حفظ شوند». شجاعت بینظیری داشت از هر راهی که برایش امکان داشت برای هدایت و نظارت نیروهای باقیمانده تلاش میکرد دست آخر وقتی دید راهی برای نجات از مهلکه وجود ندارد آر. پی. جی را به دست گرفت و از زیر صخره بیرون آمد. تا چند لحظه صدایش را میشنیدم به زبان عربی از عراقیها میخواست خودشان را تسلیم کنند.
مرتضی زنگنهوندی از همرزمان شهید ادبیان در عملیات بازیدراز نیز لحظه شهادت این شهید والامقام را اینگونه توصیف کرد: ادبیان هر لحظه توی یک سنگر بود و به بچهها روحیه میداد. یک لحظه چشمش به سپهنیا افتاد و فریاد زد «سپهنیا تیر خورد». به سمتش رفت هنوز به او نرسیده بود که من دیدم ادبیان کمی دولا شد و سرش را دزدید فکر کردم تیر از بالای سرش رد شده، اما هر چه نگاه کردم دیدم بلند نمیشود. سینهخیز رفتم سراغش. دیدم روی زمین افتاده و از سر و گلویش خون فَوَران میکند. چشمهایش را بسته بود. با زحمت او را به یکی از سنگرها رساندم سرش را میان دستهایم گرفتم و روی پاهایم گذاشتم.
شهید ادبیان عنصر مؤمن و مکتبی در ارتش
امیر سرلشکر حسین ادبیان یکی از پرچمداران فاتح بازیدراز نقش بسزایی در تحقق اهداف این عملیات داشت. خبر شهادت این امیر سرافراز اسلام به حدی مهم بود که مقام معظم رهبری که آن زمان امام جمعه تهران بودند، در خطبه نماز شهادت ایشان را تبریک و تسلیت گفتند.
آیتالله خامنهای در نماز جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ فرمودند: «در هفته گذشته ما ۲ عنصر عزیز، ۲ قهرمان ۲ سرباز اسلام را از دست دادیم، ۲ جوانی که در راه خدا مدتهای مدید با قاطعیت و با ایمان کامل جنگیده بودند. یکی سروان شیرودی افسر هوانیروز و یکی دیگر سرگرد ادبیان. این ۲ نظامی مسلمان برای ما خیلی حرفها دارند.
رهبر معظم انقلاب در ادامه افزودند: وجود این گونه عناصر در ارتش خیلی معنا دارد. مردم نمیدانند که عناصر مؤمن و مکتبی در ارتش چه میکنند و چگونه عناصری هستند. این ۲ قهرمان در راه خدا جنگیدند و شهید شدند.» ۱۳۶۰/۰۲/۱۱
پیکر شهید «امیر سرلشکر حسین ادبیان» بعد از ۳۸ سال تفحص شد
پیکر پاک این مجاهد نستوه پس از شهادت به دلیل شدت درگیری در ارتفاعات بازیدراز به امانت ماند و سرانجام پیکر مطهر این مدافع وطن و حافظ ارزشهای اسلامی پس از ۳۸ سال بیخبری و انتظار، در تاریخ دوازدهم تیرماه ۱۳۹۸ طی عملیات جستجو و تفحص در ارتفاعات شناسایی و کشف شد.
گفتنی است، در عملیات بازیدراز به دلیل صعب العبور بودن منطقه، مین گذاری و پاتکهای بیامان دشمن تعداد زیادی از رزمندگان اسلام غریبانه مجروح و شهید شدند که هنوز پیکر مطهر برخی از آنها از جمله شهید مفقود الاثر محمد حسنی جعفری از این ارتفاعات باز نگشته است.
منبع: مهر