دکتر خدادی از اساتید کیفری دانشگاه و وکیل دادگستری پیرامون حادثه اخیر در سبزوار نکاتی را در دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه شاهد بیان کرد که در ادامه میخوانید:
به نظرم رسید که نیازمند یک تبیین دقیق از مسئله حادثه سبزوار و شهادت شهید حمیدرضا الداغی هستیم. باید یک تبیین حقوقی-فقهی و جرم شناختی دقیق تری نسبت به این مسئله ایجاد شود. فکر میکنم که اساسا صورت مسئله به اشتباه تلقی شده است؛ که آیا این عمل مصداق دفاع مشروع است یا خیر، درحالی که بحث تخصصا از دفاع مشروع خارج است، در دفاع مشروع مهاجمی حمله میکند و مدافع در مقام دفاع اقدام به قتل مهاجم میکند. اما در این پرونده مدافع کشته شده است و مدافع که کسی رو نکشته بنابراین لزوم رعایت شرایط ضرورت و تناسب و دیگر شرایط حقوقی فقهی دفاع مشروع زمانی است که مدافع اقدام به قتل مهاجم کرده درحالی که خب خود مدافع کشته شده، پس اساساً و تخصصاً از بحث دفاع مشروع خارج است.
به نظر میرسد که این اتفاق را اتفاقا باید مصداق آیه شریفه (مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا) بدانیم. خب تفاسیر و نکات زیادی در خصوص این آیه و برداشتهای حقوقی زیادی شده است، اما شاید کمتر به عبارت (مظلوما) دقت شده است، آیه شریفه در قتل عمد، قاتل را صرفا یک قاتل نمیداند بلکه قاتل را یک ظالم و مقتول را یک مظلوم میداند حتی اگر این دعوا، یک دعوا و موضوع ارزشی نباشد بلکه یک دعوای خانوادگی باشد بین ۲ برادر باشد که بر سر مسئله ارث اختلاف دارند، کسی حق ندارد دیگری را بکشد. اگر بکشد قاتل ظالم و مقتول مظلوم است. به نظر میرسد پیش فرض باید این باشد که بتوانیم از مظلوم دفاع کنیم و نه اینکه عبارتهایی رو در دفاع از قاتل ظالم بکار ببریم.
بحث بعدی در خصوص وضعیت مخاطره آمیز است، آیا اگر کسی در وضعیت مخاطره آمیز برای کمک به یک شخصی دخالت کند یا برای نجات دادن یک مظلوم یا نجات دادن یک شخصی که در حریق قرار گرفته یا شخصی که در دریا درحال غرق شدن است و شخصی که اقدام میکند برای نجات دادن این افراد، اگر کشته بشود، آیا خون او هدر رفته است؟ و مصداق آیه (وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ) است؟ به تعبیر دیگر اگر کسی وارد یک وضعیت مخاطره آمیز شده باید تا چه میزان محاسبات عینی و عقلانی کند تا بر اساس این محاسبات وارد این وضعیت مخاطره آمیز بشود. احیانا اگر محاسبه غلطی کرد و کشته شد بگیم که خون او هدر رفته و تو هلاک شده ای، خب واقعیت این نیست هم موضوعا و هم حکماو به نظر میرسد تفسیر اشتباهی از آیه شریفه (وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ) وجود دارد. تهلکه به معنای گمراهی است، به معنای ضلالت، مرگ بیجهت و بی دلیل است، به معنای مرگی است که ما به ازا ندارد.
به ازا یک هدف مقدس، یک ارزش وجود ندارد. مصداق اصلی تهلکه خودکشی است که مابهازایی ندارد و خودش خودش رو میکشد، بهتره بگیم هیچ انگیزه و نیت شرافتمندانهای در تهلکه وجود ندارد. ترجمه دقیق فارسی آن میشود برای هیچ و پوچ خودتان را به کشتن ندهید! هیچ یعنی اینکه فرد ارزش و هدفی والایی ندارد و پوچ یعنی اینکه قطعا و یقینا هیچ دست آوردی در مرگ فرد حاصل نمیشود! این دستاورد فقط در آن لحظه نیست بلکه امکان دارد بعد از شهادت فرد، دستاوردها ظهور و بروز پیدا کند. اگر انگیزه و نیت شرافتمندانهای داشته باشد اصلا وارد تهلکه نمیشود. آیه شریفه (وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ) برای کسانی نازل شده است که خودشان در جهاد شرکت نمیکردند، مال خود رو هم به مجاهدین نمیدادند، حال زمانی که نه جهاد میکنید و نه مالتان را در راه خدا میدید، پس در اصل در هلاکت قرار میگیرند در تفاسیر این آیه گفته شده است که اساسا جهاد و شهادت با مفهوم تهلک دو مفهوم متباین هستند. اگر قرار باشد کسی در وضعیت مخاطره آمیز جهاد کند و شهید بشه و کشته بشه و بگیم که تو هلاک شدی و کشته شدی در صدر اسلام در جنگ بدر تعداد مسلمین در برابر کفار یک به ده بوده است با هر محاسبهی این وضعیت مخاطره آمیز است و لذا نباید در آن شرکت کنند. در جنگ احزاب انقدر عرصه تنگ شده بود که آیه شریفه میگه که یادتان هست که قلب هایتان در دهانتان آمده بود از بس ترسیده بودید و دیدید چطور هوایتان رو داشتیم. خب وضعیت مخاطره آمیز بشود، اینطور نیست که بگیم که هرکسی وارد وضعیت مخاطره آمیز بشود هزینه فایده عینی یا عقلی و دو دوتا چهارتا مادی نکند و کشته باشد او هلاک است.
اصلا و ابدا این تعبیر هیچ ارزشی در مباحث فقهی و اسلامی ندارد وگرنه در کل تاریخ اسلام عمدتا تعداد مسلمانان کمتر از مشرکین بود، پس خون انها باید هدر تلقی شود، حتی تو جنگهای قسطنطنیه یکی از مسلمین رفت به سمت لشکر دشمن و اون رو دوره کردن و کشتند افراد لشگر گفت: القی بیده الی التهلکة یعنی خودش با دست خودش، خود را هلاک کرد. در این لحظه ابو ایوب انصاری فریاد زد که چرا تأویل نادرست از آیه شریفه میکنید تهلک برای انصاری بود که نه جهاد میکردند و نه مالشان را برای جهاد در اختیار قرار میدادند.
یک نکته جدی در بحث وضعیت مخاطره آمیز هست؛ وضعیت مخاطره آمیز یک وضعیتی نیست که روی کاغذ باشد، وضعیتی قابل پیش بینی نیست، جزء اعمالل حقوقی نیست که مثل قراردادی باشد که در جایی بنشینیم و دوتا مشاور حقوقی هم کنار دستمان باشند و کمکمان کنند و بگوید عبارات رو چطور بنویسیم، خیر جزء وقایع محسوب میشود بنابراین وقتی شما از خیابان عبور میکنی و میبینی چند نفر درحال سرقت از شخصی هستند یا در کنار دریا قدم میزنید یک نفر در حال غرق شدن است و یا مکانی در حال آتش گرفتن هست و میبینیم یک نفر داخل آتش در حال سوختن است انجا باید در کسری از ثانیه اقدام شود بنابراین در وضعیت مخاطره آمیز ملاک محاسبات ذهنی است، ملاک انگیزه و نیت افراد است، چون باید در ثانیه تصمیم گرفته شود و به کمک مظلوم رفت و بسیار غلط است که ما در برج عاج بنشینیم و بگوییم که محاسبات درستی نداشته و خونش هدر است هرگز نمیتوان خود را در جای او گذاشت و عمل ان فرد رو بی ارزش قلمداد کرد، زیرا وضعیت مخاطره آمیز در لحظه و ثانیه اتفاق میافتد پس مهم است که بفهمیم و به فکر و انگیزه فرد احترام بگذاریم و همین که به دنبال یک مابهازایی بوده کافی است برای اینکه مصداق از تهلک خارج و اگر اون ارزش، ارزش مقدس و مورد احترامی باشد اسلام باید او را شهید تلقی کند.
مایلم از یک زاویهی دیگر هم به موضوع نگاه کنیمای بسا علاقهمند نباشند عدهای از عباراتی مثل شهادت، امر به معروف، ناموس غیرت و این از کلمات استفاده کنند ایراد ندارد اتفاقا این شهید دنبال حمایت از افرادی بود که اونها هم نه محجبه بودند و نه چادری بلکه به دنبال حمایت از کسی بود که داشت تحت ظلم یک عدهای و در اصل مظلوم واقع میشد و اصلا در آن وضعیت امکان طرح سوال اینکه رابطهی شما چیست وجود نداشت فرد صحنه رو مشاهده و میبیند دو نفر دارند یک دختر را مورد اذیت قرار میدهند و او فریاد میزند بنابراین حتی اگر قائل به مسائل ارزشی و دینی هم نباشیم حتما این مرگ شهید ازمن مرگ شهید الداغی یک مرگ شرافتمندانه و یک مرگ با عزت است.
فرض کنید اصلا این اتفاق در ایران نبود و نگاه ما به عنوان مخاطب چه بود؟! میگفتیم یک مرد باشرف پیدا شده است رفته و کمک میکند به یک مظلوم و نمیتوانیم در برابر این نوع مرگ از عبارات سخیف استفاده کنیم و باید احترام بگذاریم اقل آن یک مرگ جوانمردانه و با شرافت است، حتی یک چیز دیگر میگوییم گیریم که قائل باشیم به اینکه شرافتی هم در کار نبود سکوت رو که از ما نگرفتند خب ساکت باشیم چرا باید در هر موضوعی اظهار نظر کنیم صحنهای را در نظر بگیرید که کنار ساحل هستید و یک نفر در حال غرق شدن است فردی میرود در حالی که زن و بچهاش هم کنار ساحل اند به هوای نجات دادن این شخص و اتفاقا خود او هم غرق میشود آیا جوانمردیست زمانی که جنازهی این فرد رو به ساحل میآورند و کنار خانوادهاش هست بیاییم و بگوییم که این فرد هلاک شده است؟ خب جوانمردی نیست ساکت هم نیستیم نرویم و داد بزنیم در کل اون شهر که فلانی هلاک شده است.
شاید قسمتهای مختلف این موضوع را صاحبنظران اساتید و وکلا وارد بشوند، اما یک مسئلهای به شدت جدی وجود دارد چرا در جامعهی ما سه جوان از جیب خود چاقو در میآورند و گزارشهایی هم رسیده است که میگویند یکی از این جوانان خود سابقه قتل عمد داشته است. به شدت دادستان کل کشور باید در این قضیه پاسخگو باشد دستورالعمل کنترل مجرمین خطرناک و حرفهای داریم، کسانی که مرتکب قتل عمد شده باشند حالا گیریم که اولیای دم مقتول رضایت داده باشد جنبهی عمومی جرم پس چه؟ و بعد از آن نباید این فرد رها شود باید تحت کنترل و نظارت و پایش در همان دستورالعمل باشد، مسئول مستقیم آن دادستان کل کشور است و در شهرستانها رئیس دادگستری مسئول ستاد و دادستان شهرستان دبیر ان ستاد باید باشد این دادستان یک شهرستان باید بداند چند مجرم خطرناک در شهرستان وجود دارد آیا تحت کنترل و پایش اند؟ آیا پایش میکنیم که حمل و نگهداری سلاح گرم و سرد توسط این مجرمین خطرناک صورت میگیرد و یا خیر؟ حتما باید تحت پایش ماهانه، فصلی و مانند اینها قرار بگیرد بسیار خطرناک است برای زندگی زندگی شهری ما که اگر انسان از کنار خیابان رد میشود و میبیند دو نفر افتادن پول یک پیرمرد و پیرزن را بگیرند اگر بخواهیم وارد شیم و چیزی بگوییم احتمال دارد چاقو داشته باشند و خب این خطرناک است باز هم تاکید میکنم دوستان از روی کاغذ خارج شده و در یک وضعیت مخاطره آمیز در یک صحنه خود را قرار بدهند نمیتوانیم بگوییم حالا من زنگ میزنم به پلیس در آن لحظه باید اقدام کرد و اینجا مطالبهی جدی از دادستان کل کشور وجود دارد که صرفا پس از وقوع جرم وارد نشود و قبل از وقوع جرم نحوهی عملکردش را در خصوص دستورالعمل کنترل مجرمین خطرناک و حرفهای معلوم نماید و به مردم گزارش دهد.