به گفتۀ کارشناسان علم جمعیت، نرخ باروری در کشور ما، به عدد ۱/۶ رسیده و این یعنی اینکه با تلۀ جمعیتی (نرخ باروری ۱/۵ و کمتر از آن) که همان ورود به سالمندی قطعی است، تنها یک دهم فاصله داریم!
ارزش ذاتی فرزندآوری
کشور ما به دلایل مختلف از جمله اجرای افراطی سیاستهای کنترل جمعیت در دهۀ شصت و هفتاد، پدیدۀ جهانی شدن، انقلاب صنعتی، رواج فردگرایی و... به خیل کشورهایی پیوسته که خطر بحران جمعیت را در کمین دارند. تنها راه حل برونرفت از این بحران، فرزندآوری، دستکم در حد نرخ جانشینی و بیشتر است. اخیرا، اما عدهای تحت تاثیر برخی مکتبهای اخلاقی در غرب معتقدند فرزندآوری توجیه اخلاقی ندارد!
مهمترین استدلال این گروه این است که دنیای ما آمیخته با انواع رنج، بلا، تنش، شکست و تجارب تلخ است، ما خود محکوم به زندگی در این دنیای پررنج هستیم و جفاست دیگر، اگر پای انسان دیگری غیر از خودمان را به این سیارۀ رنج باز کنیم.
یک پاسخ این است که زندگی در این دنیا، به طور مطلق، آمیخته به رنج نیست بلکه در کنار رنجها و بلایای انکارناپذیر زندگی، شادیها، خوشیها ولذایذ مادی و معنوی زندگی خاکی نیز فراوان است. از رنجهای گریزناپذیر زندگی که بگذریم بسیاری از رنجها و مصائب، خودساخته است. مشکل اینجاست که انسانها در فرآیند زندگی، از سرمایههای وجودی که خداوند در نهاد آنها به ودیعه گذاشته مانند عقل و اختیار به خوبی استفاده نمیکنند در نتیجه پیوسته با مشکلاتی رنجافزا و تلخ مواجه میشوند.
بیشتربخوانید
اخلاقی بودن فرزندآوری از نگاهی دیگر
سقراط معتقد بود که پارهای از امور ذاتا خوباند و پارهای دیگر، ذاتا، بد. مثلاً عدل به خودی خود خوب است و ظلم به خودی خود، بد. با نگاهی به متون معارف دینی معلوم میشود که فرزندآوری، دارای ارزش ذاتی است چرا که اساساً انسان موجودی دارای ارزش و برخوردار از کرامت ذاتی است. از نگاه قرآن، همۀ انسانها فارغ از رنگ و زبان و نژاد و ملیت و مذهب، محترماند (اسری:۷۰) و این احترام، قراردادی و اعتباری نیست بلکه امری حقیقی و وجودی است.
نعمت وجود
انسان مخلوق خداست و موجودیتش را از خدا وام گرفته است (رحمن:۳-۱). لطف خدا به وجود انسان تعلق گرفته و او را از نعمت حیات برخوردار کرده است. خدا البته حکیم است و از حکیم، کار بیهوده سر نمیزند، بنابراین در خلقت انسان، خیر و استعدادی وجود داشته که باعث خلقتش گردیده است.
خلقت برتر
دلیل دیگر، نوع خلقت ویژۀ انسان است. انسان در عالیترین شکل خلقت (مؤمنون:۱۴) و نیکوترین اعتدال آفریده شده است. ((تین:۴). هم دارای روحی الهی است (حجر:۲۹) و هم دارای اراده و عقل است. فرشتگان اگر چه عقل محضاند، ولی اختیار ندارند. (صافات:۱۶۴) جن، البته مانند انسان دارای عقل و شعور و اختیار است، اما از نظر معرفت و قدرت درک، در مرتبۀ پایینتری از انسان قرار دارد لذا جنها از خود پیامبری ندارند و وظیفه دارند به آئین پیامبران انسان عمل کنند. (جن: ۳-۱)
مقام خلیفه اللهی انسان
انسان در جایگاهی برتر از همۀ موجودات هستی از نباتات گرفته تا حیوانات و جن تا فرشتگان مقرب، قرار دارد. چرا که خلیفه خدا در روی زمین است (بقره:۳۰) در برتری او بر فرشتگان همین بس که او معلم فرشتگان و دانا به تمام اسرار هستی است که حتی فرشتگان نیز از همۀ آن علوم و اسرار، اطلاع ندارند. (بقره:۳۱). اگر چه هبوط انسان به دنیا، پردهای بر روی علم او افکنده، اما برای او امکان دسترسی به این مقام وجود دارد.
منبع: ایرنا