نودوسومین نشست کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با موضوع «آموزش زبانهای خارجی به کودکان» در کتابخانه مرجع مرکز کانون برگزار شد.
در این نشست محمدرضا عنانی سراب دارای دکتری زبان انگلیسی از دانشگاه لیدز انگستان، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی و سردبیر مجله افقهای زبان و ویدا رحیمینژاد استادیار پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی سخنرانی کردند.
محمدرضا عنانی سراب سخنران اول این نشست گفت: چند زبانی بودن در دنیای امروز تبدیل به هنجار شده است و نیاز به آن برای نسل امروز و فردا این دغدغه را در ذهن والدین به وجود میآورد که روند زبانآموزی فرزندشان را از کجا و چگونه شروع کنند.
عنانی افزود: خب در طول تاریخ هم به دلیل پیچیدگی امر زبانآموزی نظرات مختلفی در این باره بیان شده است. زبان، منعکسکننده فرهنگ است و متقابلا در شکلگیری فرهنگ اثر میگذارد. فلسفه، قدیمیترین حوزهی دانش است که با منطق سر و کار دارد و استدلالهای منطق نیز همگی با زبان است. در علم زبانشناسی مبحثی به نام کنشهای زبانی وجود دارد که به اهمیت زبان در بقاء قدرت و سلطه اشاره دارد.
در مردمشناسی به کارکرد زبان در چگونگی برقراری ارتباط اثرگذار بین دو فرد یا جامعه میپردازند روانشناسان هم به مبحث زبان به طور گستردهای پرداختهاند، چرا که زبان ارتباط نزدیکی با شناخت، هوش و تفکر دارد اینکه چگونه انسان اندیشهاش را به شکل گزارهای زبانی تبدیل و بیان میکند، امر مهمی در حوزهی شناخت است.
وی در ادامه با نقل قولی از هایمز ادامه داد: هایمز میگوید درست است که زبان زمینه دستوری دارد، اما این دستور در بستر جامعه شکل میگیرد. به عبارتی ما نمیتوانیم بدون شناخت جامعه حتی جملهای به زبان بیاوریم. در حقیقت کاربرد زبان بسیار مهمتر از دستور زبان است چرا که مهمترین هدف زبان انتقال معنی و مفهوم است. از آنجایی که ما زبان مادری را بدون آگاهی یاد گرفتهایم و به سادگی و بدون فکر از آن استفاده میکنیم، پیچیدگی زبان را زمانی میفهمیم که سراغ زبان دوم میرویم. درباره کودک بهعنوان مثال اگر توجه کنید درمییابید که تا بتواند یک کلمه ادا کند بارها و بارها مورد خطاب قرار داده میشود و با او ارتباط برقرار میشود. آموختن زبان دوم به طور کلی سختتر از یادگیری زبان اول است چرا که شکلگیری شناخت با یادگیری زبان اول همزمان اتفاق میافتد، اما در زبان دوم چنین نیست. پس نمیتوان از کسی که زبان دومی را به خوبی آموخته توقع داشته باشیم مثل بومیهای آن زبان صحبت کند.
عنانی سراب در رابطه با موضوع چگونگی یادگیری زبان بیان کرد: در گذشته زبانآموز فردی بود که مورد آموزش قرار میگرفت و بار اصلی آموزش بر دوش مدرس بود. اما امروزه با تاکید بر آموزشهای فعالیت محور، کلاس از یک فضای تئوری به مکانی برای تجربه موقعیتهای جدید تغییر یافته است. یکی از اقدامهای خوب در راستای یاددهی زبان در اروپا از سوی حدود پنجاه کشور انجام شد. این کشورها با هدف ایجاد مرجع زبانی مشترک، به عنوان چند کشور با زبان، فرهنگ و مرزهای مختلفی که نیاز به مراوده دارند CEFRL را بنیان گذاشتند. طبق این مقیاس مولفههای زبان مشخص شدهاند و اگر منعطف به بافت و فرهنگ موجود نیاز به تغییر حس شود، از سوی همان تیم اجراکننده اتفاق خواهد افتاد. مورد مهم دیگر معلم است. زیرا بحث روش با محتوا گره خورده است و هر معلم با سبک و تکنیک خود به آموزش میپردازد. در حال حاضر سعی میشود آموزش توام با فعالیتهای آموزشی اجرا شود در حالی که در گذشته بیشتر بحث «تکلیف کنترل شده» مطرح بود. مورد بعدیای که در آموزش زبان کارکرد خوبی دارد آموزش محتوا محور است. یعنی اگر محتوا را وارد آموزش کنیم، زبان از طریق شناخت و عاطفه وارد ذهن میشود. اگر برنامه درسی ارتباط محور باشد و کلاس هم تجهیزات داشته باشد معلم و دانشآموز به سمت فعال شدن و پویایی پیش میروند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی با تاکید بر نقش معلم، صحبتاش را چنین تکمیل کرد: معلم عنصر اصلی برنامه آموزشی است، زیرا معلم برنامه آموزشی را اجرا میکند. پس باید معلم با تجربه و حرفهای باشد و معلمان تازهکار در بستری درست در کنار مدرسان قدیمی قرار بگیرند و از تجربیات آنها استفاده کنند. نکته آخر این که آموزش امری پیچیده است و ما برای اجرای بهتر آن از تجربههای جهانی بینیاز نیستیم.