شاعره رحیمجان از شاعران و ترانهسرایان ممتاز و پرآوازه جمهوری تاجیکستان است. رحیمجان در گفتگو با ستاد خبری نمایشگاه سیوچهارم بیان کرد: ادب فارسی ایران زمین در تاجیکستان جایگاه ویژهای دارد.
صاحب مجموعه شعر «نخستین نامههای درد» گفت: من از اشعار فروغ فرخزاد بسیار لذت میبرم و شاعران معاصری مانند اخوان ثالث، ابتهاج و شفیعی کدکنی در کنار سیمین بهبهانی از جایگاه ویژهای در تاجیکستان برخوردارند.
این شاعر تاجیکستانی ادامه داد: در تاجیکستان آموزش خط فارسی راهاندازی شده است. با آموزش این خط و البته نویسهگردانی به خط سیرلیک مخاطبان تاجیک میتوانند این اشعار را بخوانند و با آنها شناس شوند.
رحیمجان ضمن ابراز خرسندی از اینکه مجموعه اشعار و کتابهای خود را در نمایشگاه بینالمللی کتاب دیده است، اضافه کرد: «نخستین نامههای درد» عنوان اولین مجموعه شعر من است. دومین مجموعهام بعد از ۱۰ سال با نام «واپسین نامههای درد» انتشار یافته است. هر دو این مجموعهها از زبان یک زن سروده شده و بیشتر دارای مضامین عشق، درد و زیبایی است. کتاب دیگری در شرف انتشار دارم که مضامین اجتماعی دارد.
این شاعر تاجیکستانی با اشاره به اینکه سومین سفر خود به ایران را تجربه میکند، بیان کرد: اول بار در سال ۲۰۱۰ برای شرکت در نمایشگاه کتاب به تهران سفر کردم. بار دوم در سال ۲۰۱۵ برای شرکت در جشن نوروز، به برنامه «قند پهلو» تلویزیون به ایران دعوت شدم.
رحیمجان ادامه داد: سفر امسالم به ایران برایم شیرینتر است. بعد از وقفهای چند ساله به ایران آمدهام و خاطرهاش برایم دلپذیر است. دو برادر به روی هم آغوش گشودند. در این سفرم، فراق بین ایران و تاجیکستان را شکستیم و پلها را خراب کردیم. نمایشگاه بینالمللی کتاب و میهمان ویژه بودن تاجیکستان نشانگر این دوستی دوباره است.
شاعر «نخستین نامههای درد» درباره برنامههای خود در ایران گفت: در این چند روز سفر به ایران، با استاد شفیعی کدکنی دیدار میکنیم که از این دیدار بسیار شادم. با آقای نظام الدین زاهدی، سفیر تاجیکستان در ایران و هیئت همراه از مرکز پژوهشی میراث مکتوب دیدن میکنیم. در روزهای آینده به دیدار سعدی و حافظ به شیراز نازنین میرویم.
شاعره رحیمجان در پایان شعر جدید خود درباره ایران را قرائت کرد:
تَکهای نان سمرقندی ست اندر خوان ما
گفتگو شیرینتر از قند است در ایران ما
رشتههای مهر بستیم، رشتهها زنجیر شد
رشته کوه از دماوند است در پیمان ما
هر چه از ما ربودند زهر جان دشمن است
نسل بعدی را همین پند است وایی جان ما.
چون زبان پارسی را نقد جان پروردهایم
یک چنار ریشه پیوند است این ارکان ما
رودکی و سعدی و فردوسی و مولای روم
حافظ و سینای دانا هست از سامان ما
انوری و صائب و عطار را بشنیدهایم
هر کدام گنجینهای چند است در دوران ما
در دل تهران دوشنبه است ما را جانماز
عشق ایران خفته است در ایمان ما