گفتوگو با مجید امامی، دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس این حسن را دارد که متعصبانه به موضوعات نمیپردازد و از انتقادهای خبرنگار عصبانی و برآشفته نمیشود بلکه در عوض خیلی جاها حق را به او میدهد و از رسانه میخواهد مشکلات را همچنان به مسئولان گوشزد کنند. به همین علت است که گفتوگو با وی معمولا خواندنی میشود، مخصوصا در حوزه آشفتگی بازار پوشاک و این بار آشفتگیهای هویتی که به طرزی عیان، گریبان جامعهمان را گرفتهاست.
او که دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور نیز هست، قبول دارد کاستیهای زیادی وجود دارد، ولی میگوید این شورا در حال انجام اقداماتی در حوزه هویت نوجوانان است. در حوزه مد و لباس، اما وی دلی پر دارد که اشاراتش، همراهی نکردن ارکان مختلف کشور با کارگروه ساماندهی مد و لباس را از پرده بیرون میاندازد.
در مصاحبهای که سال گذشته با شما داشتم، گفتید هدف کارگروه ساماندهی مد و لباس، دسترسپذیر شدن لباس زیبا، عفیفانه و ارزان است. با گذشت حدود یکسال از این گفته، اما هنوز ویترین مغازهها تقریبا تهی از چنین لباسهایی است. علت چیست؟ چه شده، چرا کارها خوب پیش نرفتهاست؟
در میان پدیدههای اجتماعی، بازار پوشاک شاید پیچیدهترین باشد، مضاف براین که بازار یک امر فرهنگی اقتصادی بهشدت توامان است که روز به روز بر پیچیدگیهای آن افزوده میشود. ما هر روز شاهد اضافه شدن مولفههای جدید به بازار پوشاک هستیم، برای همین به منظور دسترسپذیرشدن پوشاک عفیفانه، زیبا و ارزان چند مسیر را همزمان با هم پیش بردیم و هنوز هم از به نتیجه رسیدن ناامید نیستیم و مطالبهگریمان از مردم و دستگاهها ادامه دارد. اولین مسیری که پیش گرفتیم مربوط به پاساژها و مجتمعهای تجاری بود تا با هماهنگی اتحادیههای پوشاک مخصوصا در تهران که بزرگترین اتحادیه کشور است، در این مکانها فضای توزیع تجمعی و عرضه پوشاک حجاب را ایجاد کنیم؛ تفاهم و استقبالی هم در این حوزه شکل گرفت، اما عملا به نتیجه نرسید که به نظر من به دلیل پیگیری نکردن درست تولیدکنندگان کالاهای حجاب و صاحبان پاساژها و مجتمعها در مرکز و جنوب تهران بود. راه دوم که پیگیری کردیم تعیین، خرید، اجاره یا مشخص شدن یکسری مراکز خرید بزرگ در تهران بود که به این منظور مجتمعهای بزرگ راکدی در تهران را که در اختیار شهرداری، بانکها، نیروهای مسلح و سایر دستگاهها بود، شناسایی و از آنها بازدید کردیم. البته قبول دارم هیچ کدام از اینها رسما راه اندازی نشده، ولی به هر حال قدمهایی برداشته شده است.
بیشتربخوانید
پس تا اینجای کار به گفته خودتان کاری صورت نگرفته و فقط حرف زده شده است!
وقتی ارزش ملک در بهترین فضاهای تجاری تهران به بالای متری ۵۰۰ میلیون تومان میرسد شما فکر میکنید آیا وزارت ارشاد یا ما که یک ستاد هستیم، میتوانیم چنین فضایی را فراهم کنیم؟ البته ما از سایر اعضای کارگروه مثل وزارت صمت و صداوسیما هم خواسته ایم در حد وسعشان کارهایی را انجام دهند؛ ولی هنوز برخی اقدامات بر زمین مانده است. با این حال به نظر میرسد تا پایان سال در تهران حداقل دو مورد از این مراکز راه اندازی شود. مسیر سومی که پیشنهاد دادیم مربوط به فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای بود تا بخش ویژه عفاف و حجاب و عرضه پوشاک تراز خانواده ایرانی در آنها پررنگتر شود که با بعضی از آنها تفاهمهای خوبی انجام شده و به زودی در فروشگاههای شهروند و اتکا، پوشاک مناسب اقتصادی و زیبا برای خانوادهها عرضه خواهدشد. رویدادها و نمایشگاههای فصلی و موقت هم که بخش خصوصی برگزار میکند، یکی از مسیرهایی است ما طی میکنیم. تاکنون این نمایشگاهها در بیش از ۱۵ استان کشور برگزار شده و حداقل ۲۵ تولیدکننده عمده پوشاک تراز در این نمایشگاهها شرکت کرده و کالاهای خود را عرضه کرده اند. تا پایان خرداد هم در ۱۰ استان دیگر چنین نمایشگاههایی را برگزار خواهیمکرد. نهایتا مسیر پایانیمان در حوزه ساماندهی مد و لباس در کشور، فضای مجازی است. ما نیازمند دیجی پوشاک تراز ایرانی و سامانههای جامعی هستیم که به عنوان سکوهای قدرتمند مورد حمایت کشور قرار بگیرند تا بهترین پوشاک از تولیدکننده خرد تا عمده یا پوشاک صنفی یا صنعتی در آنها تبلیغ و عرضه شود. ما مطالعات این کار را انجام دادهایم و در حال انتخاب پیمانکاران برای طراحی پلتفرم (سکو) و بازارگاه برخط هستیم که امیدواریم بسیاری از مشکلات را حل کند.
راه حل آخر شما یک مشکل مهم دارد و آن هم اعتماد کردن مشتری به این سکوهاست طوری که مطمئن باشد همان کالایی را که مشاهده کرده دریافت میکند، مشکلی که اکنون هم مردم در خریدهای آنلاین با آن دست و پنجه نرم میکنند.
ما میخواهیم سکویی را عرضه کنیم و با نظارت جامعی که داریم در مورد کیفیت و قیمت ضمانت بدهیم. پس دیگر این نگرانیها منتفی است.
شما از چهار راهحل دیگر هم نام بردید که به اعتقاد من هیچکدام از آنها به معنی دسترسپذیر شدن پوشاک عفیفانه، ارزان و زیبا نیستند. شاید مثال خوبی نباشد، اما دسترسپذیر بودن واژهای است که تولیدکنندگان سیگار آن را به خوبی عملی کرده اند، طوری که این کالا در هر لحظه و هر مکان و برای همه قابل دسترسی است. در مورد پوشاک هم انتظار همین است نه این که مصرفکننده ملزم باشد برای یافتن پوشاک عفیفانه به نقاط خاص برود و راههای طولانی را طی کند.
باید قبول کنیم ما با یک شرایط غیرطبیعی در نظام پوشاک کشور مواجهایم. ما در شرایطی هستیم که ۴۰ درصد پوشاک کل کشور واقعا ایرانی و وابسته به تولیدکنندگان شناسنامهدار است و بقیه تولیدکنندگان یا ایرانی هستند که ویژند (برند) و مارک و نام خارجی استفاده میکنند و کالاها را به اسم خارجی میفروشند و یا رسما فروشنده کالاهای قاچاق خارجی هستند. بخش بزرگی از پوشاک در کشورمان در بوتیکها، مجتمعهای تجاری یا توسط دستفروشان فروخته میشود که اینها اساسا نسبت به طراحی پوشاک مورد عرضه یا تولیدکننده واقعی پاسخگویی ندارند و نظارتهای اصناف هم حتی اگر ممکن باشد، هنوز محقق نشده است. این در حالی است که در کشورمان دستورالعمل تولید و توزیع پوشاک اجتماعی بانوان وجود دارد، ولی خودمان میدانیم حتی نیمی از اصناف این دستورالعمل را رعایت نمیکنند.
در مورد فروشگاهها و بوتیکها هم به قدری اجارهها بالاست که اینها خواهان کالاهایی هستند که براساس ترندهای غرب ساخته (روندهای ثبتی)، بیشتر به فصل فشنها و الگوهای سریع و روندهای کاملا تقلیدی و کپی شده در فضای مجازی گرایش دارند. ما اینها را میدانیم و داریم برایش فکر میکنیم، اما تمشیت و تدبیر فوری مسأله به جز با حضور فعال مراکز توزیع بزرگ شدنی نیست؛ بنابراین ما حتما باید به شرایطی برسیم که فروشگاهها پوشاک تراز زن و مرد ایرانی را به صورت کافی عرضه کنند، اما میبینیم که به علت روندهای غلط تولید، تخلفگرایی در توزیع و گرایش به توزیع کالای فیک و تقلبی، کالاهایی در فروشگاهها عرضه میشود که تولیدکنندهشان معلوم نیست.
به همین علت قرار بود نشان «شیما» به کار گرفته شود و پوشاک ایرانی شناسنامهدار شود، ولی از شیما هم خبری نیست.
ما به کمک سامانه شیما (شناسه یکپارچه مد ایرانی اسلامی) سعی داریم تولید را منضبط کنیم. همانطور که از ماهها قبل سامانه شناسایی لوازم یدکی قلابی خودرو در کشور راه اندازی و مشکلات تا حد زیادی حل شد و حالا شما با خیال راحت لوازمی را میخری که میدانی تولیدکننده اش کیست و تا کجا مسئولیت کالایش را برعهده میگیرد.
البته آقای امامی برخلاف آنچه میگویید لوازم یدکی قلابی همچنان در حال جولان در بازار است.
درست میگویید برای همین ما اعتقاد داریم بخشی از مشکل پوشاک هم با شناسه شیما حل میشود و بخش دیگرش با توسعه نظام تولید و تقویت نظام طراحی؛ بنابراین ما همزمان داریم در چند جبهه میجنگیم، اما درمان دردها را همان پنج مسیری میدانیم که به آنها اشاره کردم. راه درمان بلندمدت در حوزه پوشاک این است که خواهران و برادران توزیعکننده پوشاک بیشتر به فرهنگ و ارزشهای جامعه تعهد داشته باشند. البته عدهای از آنها واقعا متعهد هستند، ولی باید آثاری را در حجم وسیع عرضه کنیم که هم به خاطر جذابیت، خوب فروش برود و هم آثار و نتایج فرهنگی این توزیع افزایش یابد. تلاش ما این است که بتوانیم بین این دو موضوع ظاهرا متناقض یعنی امر فرهنگی و امر اقتصادی نوعی ائتلاف ایجاد کنیم و نهتنها با اهرم قانون بلکه به کمک اهرم قانون و مشوقها و تسهیلگریها کمی فضای موجود را تسکین بدهیم.
من به عنوان یک شهروند، پوشاک اجتماعی مردم را در کف خیابان تحلیل میکنم. به اعتقاد من عدهای از سبک لباسپوشیدن عراقیها، عدهای از لبنانیها، عدهای از ترکها، عدهای از برخی فرقههای فکری غربی و برخی نیز از سبکی بیهویت که معلوم نیست از کجا آمده استفاده میکنند. پس در جامعه ما آنچه بیشتر از همه چیز به چشم میآید این است که همه چیز هست بهجز ایرانیبودن و هویت ملی در حالی که بحث تقویت هویت ملی موضوعی است که رهبری بر آن تاکید جدی دارند. نظرتان درباره علت این آشفتهبازار هویتی در پوشاک چیست؟
بله آشفتهبازار را قبول دارم. به طور کلی دو متغیر مهم در ذائقهسازی نظام پوشاک وجود دارد که یکی خود مد است که سبکهای بلندمدت و ایستاست و یکی ترندها یا روند است که الگوهای کوتاهمدت و کاملا گذرا و موقت را شامل میشود. در واقع چیزی که خیلی وقتها جامعه ما به آن مد میگوید، ترند یا روند سبکساز است که توسط بسیاری از متغیرها و عوامل عرضه میشود.
ما به همین منظور درتلاشیم تا نظام طراحی مخصوصا طراحی پوشاک اجتماعی بانوان اولا ارتقای فنی و کیفی پیدا کند که این موضوع با همکاری شرکتهای دانشبنیان و خانههای خلاق پوشاک در حال محققشدن است و ثانیا ایجاد آموزشکدههای فوق حرفهای را که مکتب طراحی ایران نامگذاریشان کردیم در دستور کار داریم. یکی از این مراکز هم اتفاقا راه افتاده است. اگر ما دانش طراحی و تبلیغ و ذائقهسازی را که دو روی یک سکهاند ارتقا دهیم، شاهد عرضه بیشتری از ترندها و مدها در بازار خواهیم بود که مبنای آنها پوشاک اقوام، نقشمایههای سنتی و فرهنگ و ارزشهای مردم ایران است. در واقع تقویت آرایههای پارچهای ایران -که ۱۵۰ نوع رودوزی و زیردوزی را شامل میشود - همه کمک میکند تا چشمبسته و منفعلانه شاهد آمد و رفت مدهای
غربساخته نباشم.
قبول دارید که ما بیش از ۴۰ سال است که در حوزه مد و پوشاک غفلت کردهایم؟
بله کاملا. ما از خاستگاه درونزا و ایرانی- اسلامی در ذائقهسازی و مد غفلت کردهایم و حالا در قالب کارگروه ساماندهی مد و لباس که یک ستاد کوچک است و حمایتهای حداقلی را از دولت دریافت میکند، میخواهیم به این وضعیت سر و سامان بدهیم. ما حتی نتوانستهایم از طراحان و فعالان خلاق حمایت کنیم و شرمندهشان هستیم. ما حتی در معرفی طراحان به صندوق اعتباری هنر برای تامین هنر کارت و بیمهشدن این افراد مشکل داریم، چون صندوق هنر میگوید منابع این کار را خودتان بیاورید. خب وقتی ما طراح را رها میکنیم نتیجه چه خواهد شد؟ ما نتوانستهایم از این افراد حمایتهای اجتماعی انجام دهیم، اما دست از تلاش بر نداشتهایم. ما نتوانستهایم از موسسات و تولیدکنندگان حجاب حمایت کنیم، اما صندوق کارآفرینی امید برای دادن تسهیلات، کار را شروع کرده؛ هرچند راضی نبودهایم. ما دستور اکید وزیر اقتصاد برای همکاری بانکها با وزارت ارشاد را داریم، ولی تا امروز هم به دلیل فقدان تجربه کافی در فعالان حوزه حجاب و هم به دلیل کمبود منابع بانکها در حوزه گشایش اسناد داخلی، ناکام بودهایم، اما همچنان امیدواریم و به مطالبهگریمان ادامه میدهیم. ما میدانیم کوتاهیهای وزارت ارشاد دقیقا در کجاهاست و معتقدیم وزارت صمت، وزارت تعاون، اصناف و اتحادیهها بسیار فرصتسوزی کردهاند، اما غوغاسالاری نمیکنیم و اهل تعامل هستیم.
من از صحبتهای شما این چنین برداشت کردم که مسئولان، تصمیمگیران، تصمیمسازان، برنامهریزان و متولیان، پوشاک را جزو اولویتهایشان قرار ندادهاند، اما وقتی مردم در اجتماع از لباسهای نامناسب با فرهنگ و هویت ایرانی -اسلامی استفاده میکنند آنها را مواخذه میکنند. این تناقض واقعا آزاردهنده است.
من حرف شما را اصلاح میکنم. پوشاک اولویت مسئولان ما است، اما اصلاح وضع موجود را از مسیر تخصصیاش - که کارگروه ساماندهی مد و لباس است- دنبال نمیکنند؛ یعنی دغدغه دارند، اما از این مسیر تخصصی که محل رفت و آمد دولتیها، خصوصیها، عمومیها و مردمیهاست به طور کامل حمایت نکرده و نمیکنند.
وقتی مسئولان از مسیر کارگروه پیش نمیروند پس در کدام مسیر حرکت میکنند؟
آنها یا فقط دغدغهپراکنی میکنند یا به امور موقت و غیر زنجیرهمند میپردازند. ما اعلام کردیم ستاد زنجیره پوشاک ملی را براساس فرمایشات رهبر معظم انقلاب راهاندازی کردهایم و برنامهای را برای این ستاد تنظیم کرده و منتظریم تا جلسه ستاد با حضور وزرا و دستور رئیسجمهور اجرا شود، اما من چه کنم که کشور دو ماه است وزیر صمت ندارد. البته ما تصمیم گرفتیم که جلسه را با حضور معاونان وزرا برگزار کنیم، چون رئیسجمهور به طور مفصل به وزرا در مورد پوشاک به وزارت صمت تذکر داده؛ اما وزیر کو، کجاست؟ در این میان بعضی امور هم دچار مشمول مرور زمان میشود. ما با بنیاد مستضعفان به عنوان بزرگترین کارخانه تولید چادر مشکی تعامل داریم، ولی دوستان در بنیاد سه ماه است که از برگزاری جلسه کارشناسی با کارگروه ساماندهی مد و لباس امتناع ورزیدهاند. من نامههایم را عرضه میکنم که معلوم شود چرا رئیس بنیاد که آنقدر دغدغهمند است، سه ماه است برای حل مسأله چادر مشکی در کشور نظر تخصصی کارگروه را استماع نمیکند.
خب پس همان حرف من را باید بپذیرید که دغدغههای مسئولان زبانی و شعاری است، نه عملی و واقعی.
قضاوت با شما، من نمیدانم.
منبع: روزنامه جام جم
واقعاً وحشتناکه
چند روز پیش خانمی رو دیدم که فکر کنم دختر بود و تیپش عجیب بود. حجابش بد نبود ولی شلوارش در زانو پارگی داشت.
خداییش خنده داره
این دیگه چه وضع پوشش است؟!