خانم حسینی، استاد و مبلّغ حوزه و دانشگاه، درمورد علت تمایل نداشتن برخی از دختران و زنان به مسئله حجاب بیان کرد: یکی از مسائلی که باید توجه کرد این است که این طور نیست ملاک، راحتی فرد باشد و نمیتوان همیشه دست روی خواستهای گذاشت که برای فرد راحتتر است. چون دیگر، رشدی اتفاق نمیافتد. وقتی برای فرد تبیین و توجیه نشده است که ملاک رفتار درست در این دنیا، راحتی او نیست. بنابراین، باید در الگودهی، این مسئله را اصل اولیه قرار داد. خیلی از مواقع، باید این را واقعاً به تصویر بکشیم که برای رسیدن به یک راحتی واقعی و آرامش حقیقی و امنیت در خود و در جامعه مان باید یک سختی مقطعی را به جان بخریم و در نتیجه، سبک زندگیمان را باید تغییر دهیم.
به گفته این استاد حوزه و دانشگاه، مهمتر از هر چیزی، مدل و سبک زندگی افراد است که عامل بسیار موثری در درک حجاب و عمل به حجاب به عنوان یک اصل عقلی در اجتماع به شمار میآید.
حسینی ادامه داد: خود فلسفه حجاب در جامعه ما آن قدری که باید، روشن نشده است. چون اگر کسی ریشه و علت امری را بفهمد و بعد، این موضوع را با منطق برای خود ارزیابی کند و متوجه شود تمام خیر اجتماعی و سلامت روانی او در این موضوع است دیگر دلیلی ندارد به عنوان انسان عاقل، خلاف آن عمل کند.
وی افزود: ما تا چه اندازه جدای از نگاه شرع، به موضوع حجاب نگاه عقلی داشته ایم؟ حجاب یک امر جدی و شرعی و خواستنی از طرف خداوند و مورد مطالبه است، اما چقدر در جامعه به موضوع حجاب نگاه عقلی داشته ایم؟
این مدرس حوزه اظهار کرد: ظاهراً هنوز برای عدهای جا نیفتاده است که حجاب، مسئلهای اجتماعی است و خیلی از صحبتهایی که روزانه میشنویم «طلا که پاکه چه منتش به خاکه» و «پاکی زن به لباسش نیست» و «دل آدم باید پاک باشه» و... را زیر سوال میبرد. وقتی بدانیم حجاب، موضوعی است که با دیدگاه و اندیشه ما سر و کار دارد. یعنی ما باید ابتدا بینش خودمان را دگرگون کنیم و تغییر دهیم و برداشت هایمان را درست کنیم و سپس، در صورت اصلاح، این کار را انجام دهیم. هرچند که قبول دارم حجاب گرفتن در اجتماع از لحاظ ظاهر سختتر از کسی است که حجاب را رعایت نمیکند، ولی این سختی است که شیرینی و مطلوبیت به همراه دارد.
حسینی تصریح کرد: برای ما ثابت شده است که دنیا با قواعدی اداره میشود و این پوششها و اموری که تحت عنوان حجاب روی آنها تأکید میشود بخش عمدهای از آنها تحت قوانین میگنجند. یعنی هر کشوری دارای الزامات و قوانینی است و افراد باید قوانین را رعایت کنند و این اصل مسلّم و پذیرفته شده قانون اساسی همه کشورهای دنیاست و اگر در کشوری زندگی میکنید باید به قوانین آن جا احترام بگذارید و نمیتوانید بگویید همان طور که دلم میخواهد به خیابان میروم. چون این کشور دارای قانون و اصولی است و باید به آن شیوه حرکت کرد. بنابراین، تأکید بنده بیش از قبل به تغییر و اصلاح سبک و مدل زندگی ماست که باید اصلاح درستی صورت گرفته تا تحلیل درستی در روح و ذهن و روان جوان شکل بگیرد که در موقع انتخاب، انتخاب درستی داشته باشد. یعنی آسیب شناسی و راهکار درمانی دادن برای حل مسئله حجاب باید در دستور کار رسانه قرار بگیرد.
معصومه تراکمه، پژوهشگر و استاد حوزه، درمورد مسئله حجاب در جامعه بیان کرد: اگر موضوع حجاب از سمت والدین به منزله یک مسئله اجباری معرفی میشود و مادر به سختی با این موضوع برخورد میکند و همیشه در حال شکایت است خروجی آن فرزندی میشود که علاقهای به حجاب ندارد. وقتی عشق به مسئله حجاب وجود نداشته باشد و فرد به خاطر بعضی از مسائل خاص، یا به اجبار همسر و یا به اجبار شرایط، پوشش فعلی را بپذیرد، در نتیجه، اگر خلوتگهی را پیدا کند برخلاف قاعده رفتاری خود با این موضوع برخورد میکند و به طور کلی، جوان و نوجوان دچار یک تناقض میشوند و خروجی اش علاقهمند نبودن به مسئله حجاب میشود. بنابراین، زمانی میتوان فرزند خود را علاقهمند به حجاب کرد که به عنوان مادر، پدر، همسر و... این مسئله را درست بیان کرد.
یا به بلوغ نرسیده یا هنوز نورس هست وقیافه ی بزرگسالی به خود نگرفته درواقع داریم اهمال میکنیم.
چون آن موقع درست است که شرایط بزرگسالی ندارد
ولی دختر ممیز که شده است وخوب وبد را تشخیص می دهد