صبح روز ۱۴ خرداد ماه ۶۸ خبر رحلت امام خمینی (ره) آنچنان کشور را تکان داد که سریعا سران سه قوه (مجریه، قضائیه و مقننه)، هیات رئیسه خبرگان و برخی از اعضاء شورای بازنگری قانون اساسی را گرد هم آورد تا با رجوع به قانون اساسی و فرمایشات امام راحل و با قدری تامل درباره انتخاب رهبر آینده ملت ایران، تصمیمی جدی بگیرند.
در این جلسات از همان ابتدا بحث رهبری فردی پیگیری شد و افراد متعددی مانند برخی مراجع قم، مرحوم آیتالله گلپایگانی و آیتالله خامنهای پیشنهاد شدند. حتی تا چند قدمی انتخاب آیتالله خامنهای هم رفتند ولی با مخالفت و عصبانیت شدید ایشان روبهرو شدند. سپس رهبری شورایی مطرح شد اما مورد پذیرش حاضران قرار نگرفت و در نهایت با توجه به خواست امام و بررسی و مشخص شدن ویژگیهای رهبری، آیتالله خامنهای به عنوان رهبر موقت انتخاب و پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همهپرسی به عنوان رهبر دائم جمهوری اسلامی ایران معرفی شدند.
به مناسبت فرارسیدن سیوچهارمین سالگرد ارتحال معمار انقلاب اسلامی، ایسنا به یکی از سرنوشتسازترین وقایع تاریخ ایران، یعنی چگونگی انتخاب رهبر انقلاب اسلامی، پرداخته است.
دکتر امین کوشکی، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری، در گفتوگو با ایسنا در خصوص انتخاب آیتالله خامنهای از میان تمام افرادی که برای مقام رهبری پیشنهاد شدند، اظهار کرد: علاوه بر آیتالله خامنهای، شخصیتهایی مانند آقایان منتظری و هاشمی رفسنجانی نیز برای رسیدن به مقام رهبری پیشنهاد شدند. اما آقای منتظری در همان ابتدای سال ۶۸ توسط امام خمینی از قائممقامی عزل شده بود و به نظر میرسید آقای رفسنجانی هم تنها در حوزه تقنین و قانونگذاری تجربه داشته باشد.
وی با اشاره به سوابق برجسته سیاسی و مدیریتی آیتالله خامنهای ادامه داد: شاخصترین ویژگی آیتالله خامنهای برای انتصاب به مقام رهبری سوابق برجسته سیاسی و مدیریتی ایشان بود. حوزه اجرا نیازمند تجربیات بسیار بالاست که این ظرفیت فقط در آقای خامنهای وجود داشت. آیتالله خامنهای سوابق برجستهای به ویژه در حوزه ریاست جمهوری داشتند و آشنایی کامل با اصول حکومتداری، ساختار حکومت و فضای سیاسی مهمترین مولفهای به شمار میرفت که موجب برتری ایشان نسبت به دیگران میشد.
این استاد دانشگاه درخصوص بازنگری قانون اساسی و حذف "مرجعیت" از صفات لازم برای رهبری، عنوان کرد: بازنگری در قانون اساسی صرفا به خاطر این انجام نشد که آیتالله خامنهای در آن زمان از این ویژگی برخوردار نبودند. فرآیند بازنگری قانون اساسی سال ۶۸ از همان زمان حضور امام خمینی (ره) شروع شده بود. امام خودشان در رابطه با مبحث مرجعیت به جد گفته بودند که اصلا موافق با لحاظ کردن این ویژگی برای رهبری نیستند. اصول قانون اساسی، بر اساس نظر امام تغییر یافته بود و فقط برگزاری انتخابات اصلاح قانون اساسی بود که در زمان رهبری آقای خامنهای برگزار شد.
کوشکی تاکید کرد: تدوین قانون اساسی تماما در زمان خود حضرت امام انجام شد و اصلا قسمتهای زیادی از کار اصلاح قانون اساسی به دستور و مشورت با شخص امام صورت گرفت. لذا رهبر فعلی انقلاب هیچ نقشی در اصولی که برای تعیین رهبری به همهپرسی (رفراندوم) گذاشته شد، نداشتند و تمام نظرات و دیدگاههای حضرت امام در این خصوص لحاظ شد.
کوشکی در پاسخ به اینکه چرا میان رهبری شورایی و فردی، رهبری فردی برگزیده شد، گفت: درخصوص بحث شورای رهبری، دغدغه این بود که ممکن است شورایی شدن رهبری، آن هم در راس حکومت و جایگاهی که باید تصمیمات نهایی گرفته شود، زمینه تفرقه ایجاد را فراهم کند و اختلاف نظر بین حداقل سه نفری که به عنوان عضو شورا انتخاب میشدند، میتوانست زمینه تشتت و تفرق را در جامعه ایجاد کند. به همین دلیل مجلس خبرگان نظر داد که رهبری ملت ایران به صورت شورایی نباشد.
وی با اشاره به عوامل محدود کننده اختیارات مندرج در قانون اساسی برای عالیترین مقام سیاسی کشور، بیان کرد: از همان ابتدا مجلس خبرگان به صورت کامل بر اعمال رهبری نظارت داشت و بررسیهای لازم انجام میشد. به خصوص بعد از اینکه رهبر انقلاب تغییر کرد، هیات نظارتی در مجلس خبرگان رهبری، متشکل از ۷ نفر از افرادی که هیچ سِمتی از طرف رهبری نداشتند، تشکیل شد که وظیفه نظارت بر رفتار رهبری را به عهده گرفتند. لذا نظارت تام مجلس خبرگان رهبری مانعی جدی برای تشکیل حکومت استبدادی میباشد که در قانون اساسی پیشبینی شده است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری افزود: البته قطعا ویژگیهایی مانند کفایت، عدالت، فقاهت و اجتهاد که برای رهبری در نظر گرفته شده و سوابقی که آیتالله خامنهای در کارنامه خود ثبت کردهاند، به نوعی زمینه خودنظارتی را نیز فراهم میکند و باعث شده که ما رهبری عادلانهای را از ایشان شاهد باشیم.